postcoital

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of coital.

جمله های نمونه

1. David had come to associate the noise of the Hoover with post-coital sadness.
[ترجمه گوگل]دیوید آمده بود تا صدای هوور را با غم و اندوه پس از ازدواج مرتبط کند
[ترجمه ترگمان]دیوید به سر و صدای خانم هوور با post coital برخورد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Right now I feel more happy, more satisfied than in any post-coital daze.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر احساس شادی و رضایت بیشتری نسبت به هر گیج بعد از ازدواج دارم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر من احساس خوشحالی می کنم، بیشتر از هر گونه گیجی پس از coital
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To observe the effects of mifepristone on postcoital contraception and find out the minimum effective dose, the effect on menstrual cycle, side effects and the treatment acceptability.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات میفپریستون بر پیشگیری از بارداری پس از مقاربت و اطلاع از حداقل دوز موثر، تأثیر بر چرخه قاعدگی، عوارض جانبی و قابل قبول بودن درمان
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثرات of بر روی جلوگیری از بارداری و یافتن حداقل دوز موثر، تاثیر چرخه قاعدگی، عوارض جانبی و مقبولیت درمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gynaecologists still debate the usefulness of the postcoital test.
[ترجمه گوگل]متخصصان زنان هنوز در مورد مفید بودن تست پس از مقاربت بحث می کنند
[ترجمه ترگمان]Gynaecologists هنوز در مورد سودمندی آزمایش postcoital بحث می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was after the postcoital cigarette and the pillow chat.
[ترجمه گوگل]بعد از سیگار پس از ازدواج و چت بالش بود
[ترجمه ترگمان]بعد از آن سیگار برگ postcoital و گپ pillow
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Forget postcoital cuddling : Soranus recommended that women squat down and sneeze immediately after intercourse.
[ترجمه گوگل]نوازش پس از مقاربت را فراموش کنید: سورانوس توصیه می کند که زنان بلافاصله پس از نزدیکی چمباتمه بزنند و عطسه کنند
[ترجمه ترگمان]postcoital را فراموش کنید؛ Soranus توصیه کرد که زن ها بلافاصله بعد از آمیزش عطسه می کنند و عطسه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Afterward, they talked, always about the same thing—Piotr's postcoital desire to end the affair and Agnieszka's passionate opposition.
[ترجمه گوگل]پس از آن، آنها همیشه در مورد یک چیز صحبت کردند - میل پس از ازدواج پیوتر برای پایان دادن به رابطه و مخالفت پرشور آگنیشکا
[ترجمه ترگمان]پس از آن، آن ها همیشه در مورد همان چیز - پی وتر s برای پایان دادن به کار و مخالفت پرشور Agnieszka صحبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meloxicam, currently marketed as an arthritis drug, is also being tested as a postcoital contraceptive.
[ترجمه گوگل]ملوکسیکام، که در حال حاضر به عنوان یک داروی آرتریت به بازار عرضه می شود، به عنوان یک ضد بارداری پس از مقاربت نیز در حال آزمایش است
[ترجمه ترگمان]Meloxicam که هم اکنون به عنوان یک داروی آرتروز به بازار عرضه می شود، به عنوان یک وسیله جلوگیری از بارداری نیز مورد آزمایش قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Postcoital insertion of an intrauterine device is also highly effective as a postcoital contraceptive, but only in a select group of patients at low risk for sexually transmitted diseases.
[ترجمه گوگل]قرار دادن دستگاه داخل رحمی پس از مقاربت نیز به عنوان یک روش پیشگیری از بارداری پس از مقاربت بسیار مؤثر است، اما فقط در گروه منتخبی از بیماران در معرض خطر کم بیماری های مقاربتی
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک دستگاه intrauterine به عنوان یک وسیله جلوگیری از بارداری بسیار موثر است، اما تنها در گروه منتخبی از بیماران در معرض خطر کم برای بیماری های مقاربتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• after coitus, occurring or existing after sexual intercourse

پیشنهاد کاربران

پس مقاربتی ( صفت ) : رخ دهنده بعد از آمیزش جنسی
بعد از آمیزش جنسی
بعد از سکس

بپرس