پیشنهادهای محمدرضا فیروزجایی (٢٣٢)
انرژی بر
وابسته
کنایه از تنبیه و سرزنش و بازخواست
سرخورده
a measurement of warmth
دیر یا زود. . . ( اتفاق خواهد افتاد )
بی مورد ( =بی غرض )
عامدانه
فیلم هندی
یبس و حوصله سربر
امکان و احتمال
در تکمیل و ادامه ی دیدگاه آقای حاجی پروانه: چون برای کازی، دنج پیشنهاد شده، می شه برای مفهومی که ایشون بهش اشاره دارند مفهوم " حیاط خلوت خلافکارها " ...
بغلی، تاچی
نشان دهنده ی چیزی. . .
اگر برای انسان باشه: مستقل ( متضاد وابسته )
ترهات، لاطائلات، یاوه، پرگویی، روده درازی و . . .
Cuckoos in the nest The phrase "cuckoos in the nest" is often used metaphorically to describe a situation where outsiders or intruders have infiltra ...
خوب دقت کردن و فهمیدن ( فراگرفتن )
جنجال و مرافعه
گُوِه آقا جان. شئ مثلثی شکل ۵ وجهی که برای شکافتن سنگ و چوب و . . . ازش استفاده می شه.
غرغری، نق نقو
برو تو کارش ( خوردن )
بنظرم وقتی با کلمه ی دیگری که اون هم معنای اشتیاق و احساس داشته باشه همراه بشه بهتر باشه سرشار از. . . ترجمه بشه یا ترکیبی مشابه
نازک نارنجی ( ؟ )
نازنازی
توجه و حساسیت و کنجکاوی ( نسبت به حال و وضع دیگران )
عذاب
بنده و مطیع
به رسمیت شناختن
آنطور که فهمیدم معنی این کلمه چیزی شبیه همان "نسخی" سیگار در فارسی خودمان است. آنچه دوستان به آن اشاره داره مخفف کلمه ی faggot است که یعنی کونی و اوب ...
that is
در مورد توافق و مذاکره: کوتاه آمدن، مصلحت، نرم شدن
با توجه به اینکه بعضی جاها برای بیان خصوصیات غریزی و ناخودآگاه بکار می ره می شه گرایش و اولویت هم ترجمه کرد
فرد را به صفتی خواندن ( به معنای برچسب منفی و ملامت )
کلافه و خسته کردن
وقوف
مسلط بودن ( در سخن )
شیوایی
گام و سرعت صحبت کردن: بیان
نرم، روان، سلیس، شیوا، گویا، جاری، پیاپی
سلیس
روان و شمرده و سلیس
گرفتن و [مطلب را در هوا] قاپیدن به معنی فهمیدن و درک کردن
مربی یک فن و مهارت
زل زدن ( ؟ )
صاف، مستقیم
اگر �عصبی� رو به معنی کسی که مثلا نشسته و نگرانه، دلخوره، بی قراره، بی طاقته و با استرس پاهاشو تکون می ده در نطر بگیریم بعنوان ترحمه ی مناسب برای این ...
عصبی/پریشان/آشفته
برنامه نویسی عصبی زبانی
جناب مازیار ایرانی عزیز. واژ ه ی ویچار که گفتید، پیچار درست است که به معنی روش و صفت و کردار است، نه توصیف و گزارش و شرح. پیروز باشید