پیشنهاد‌های محمدرضا فیروزجایی (٢٣٢)

بازدید
٥١٥
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درجا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

مقیاس/ابزار مقایسه/ملاک و معیار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادی گرا/آهن پرست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ثمربخشی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

معنی رهایی و آزادی می ده اما نه آزاد کردن و آزاد شدن؛ معنی let و set free نمی ده. معنی allow می ده: آزاد گذاشتن: به حال خود گذاشتن و دست از سرش برداش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"همینطوری" "گذری" "سر اسبی" "اون لحظه یه چیزی را گفتن"

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به رخ کشیدن و یادآوری کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به رخ کشیدن و یادآوری کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به رخ کشیدن ( یادآوری اشتباه و رنجش )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاه غواصی/کلاهخود غواصی ( قدیمی و فلزی که کروی شکل بود و یک دریچه برای دیدن روبرو داشت )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزاحم ( در مورد صدا )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارت صد آفرین. براونی پوینت یه چیزی تو مایه های کارت صد آفرین بچگی های خودمون بوده که تو دهه ی ۶۰ میلادی باب بوده و این کلمه از همون زمان پیدا شده ( ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل ساعت کار کردن و دقیق و منظم پیش رفتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوام آوردن، راضی شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دچار، درگیر، اسیر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ظاهربین و سطحی نگر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an imaginary award given to someone who does good deeds or attempts to please.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منت کشی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نازکشیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

منت کشی، نازکشی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Makeup sex is an informal term for sexual intercourse which may be experienced after conflict in an intimate personal relationship.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کاش جمع بشیم یه پولی جمع کنیم کاربر عجمنده رو بفرستیم بازنشستگی و زبان فارسی رو نجات بدیم با این کار. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرانرژی، فعال

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

لاس زدن و بیش از حد نزدیک شدن و چسبیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یکنواختی ( کسالت )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوشه گیر و مردم گریز ( در مورد شخصیت فرد )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Not taking someone or something into account; except: the holiday cost �180, excluding accommodation. منهای، به جز، جدا از، بدون. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجزا از. . . منفرد فارغ مستثنی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قدرت جادویی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شراکت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شخم زدن گذشته ها ( با توجه به بافت جمله )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نشخوار کردن و تکرار چند باره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظارت و مدیریت را به عهده ی کسی سپردن/واگزار کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مکالمه ی همیشگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوبت/بلیط/رزرو

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"To cap" is to shoot someone with the gun turned to the side, like they often show in the movies, when the gun is horizontal, not vertical.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزور متقاعد کردن "Browbeating" is a term used to describe an aggressive or intimidating way of convincing someone to agree with your opinion or do wh ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متکلم وحده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

=crackpot schemes

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A "crackpot scheme" refers to an idea, plan, or proposal that is considered bizarre, unrealistic, or ill - conceived.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریزبینی و نکته سنجی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آتش را خفه کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کوک و هماهنگی افتاده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جور کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تند و تیز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصرار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غرق فکری شدن ( چنانچه در ادامه بحث از سر/مغز/ذهن/فکر باشه )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی ذوق، بی قریحه، خلاقیت نداشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استخوان درمان گر ( با ارتوپد و فیزیوتراپ متفاوت است )