پیشنهادهای محمدرضا فیروزجایی (٩٦)
زل زدن ( ؟ )
جناب مازیار ایرانی عزیز. واژ ه ی ویچار که گفتید، پیچار درست است که به معنی روش و صفت و کردار است، نه توصیف و گزارش و شرح. پیروز باشید
عصبی/پریشان/آشفته
در هم شدن
حیات فرازمینی
گام و سرعت صحبت کردن: بیان
گرفتن و [مطلب را در هوا] قاپیدن به معنی فهمیدن و درک کردن
مغناطیس کره
صاف، مستقیم
برنامه نویسی عصبی زبانی
سلیس
روان و شمرده و سلیس
نرم، روان، سلیس، شیوا، گویا، جاری، پیاپی
شیوایی
to realize, understand, or discover something: As you've probably sussed by now, Chris likes football.
پاراسل، پاراسل سواری. جزو سرگرمی های آبی که یک یا دو نفر سوار بر یک پاراشوت ( چتر ) به کمک طنابی که پاراشوت را به قایقی در میانه ی دریا بسته می دارد، ...
مسدود کننده ( ؟ )
خواستگاه آرمان و آرزو
اگر �عصبی� رو به معنی کسی که مثلا نشسته و نگرانه، دلخوره، بی قراره، بی طاقته و با استرس پاهاشو تکون می ده در نطر بگیریم بعنوان ترحمه ی مناسب برای این ...
برآیند
مسلط بودن ( در سخن )
مربی یک فن و مهارت
Denoting a mutually beneficial relationship between different people or groups: the reader can have a symbiotic relationship with the writer
operated, moved, or controlled by a specified person or source of power.
هم معنی نوباوه
نوردهی کم ( عکاسی )
در عکاسی: تقویت رنگ، بهبود رنگ، اشباع رنگ
از پرده های دوازده گانه اصلی موسیقی سنتی ایرانی که پس از تحول موسیقی سنتی بصورت گوشه ای در دستگاه نوا درآمد. در آینه ی اشعار حضرت مولانا این چنین از ...
To a small degree; not considerably
نخ نما در مورد لباس ؟
Peridot
Miss take برداشت اشتباه بدفهمیدن عوضی گرفتن بد برداشت کردن
Neurotic
نادر
بخش Section, part
عصبیت
کوهساری
�میدان جاذبه ی سیاره� اشتباه است. باید به �میدان مغناطیسی سیاره که ذرات باردار در آن به دام می افتند� تغییر پیدا کند
جای جای
( of colour or lighting ) soft and restrained
کاوش، کاویدن
درویدن
توفان
علامت چیزی بودن
پربرکت، پرمحصول، برمایه
دپارتمان
ترتیبی پی در پی زنجیره ای
ته نشین شدن
چگالش
ساختارشکن