sequentially

جمله های نمونه

1. It eliminates the need to search the file sequentially.
[ترجمه گوگل]نیاز به جستجوی متوالی فایل را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]این کار نیاز به جستجو به شکل پی درپی فایل را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Words were stored sequentially as their equivalent ASCII code.
[ترجمه گوگل]کلمات به صورت متوالی به عنوان کد اسکی معادل خود ذخیره می شدند
[ترجمه ترگمان]کلمات به شکل زنجیره ای از کده ای معادل اسکی خود ذخیره می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Users need not work through the exercises sequentially, but can choose according to immediate need.
[ترجمه گوگل]کاربران نیازی ندارند تمرینات را به صورت متوالی انجام دهند، اما می توانند بر اساس نیاز فوری انتخاب کنند
[ترجمه ترگمان]کاربران نیازی ندارند که از طریق این تمرین ها به طور پی درپی کار کنند، اما می توانند طبق نیاز فوری انتخاب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pages are numbered sequentially.
[ترجمه گوگل]صفحات به ترتیب شماره گذاری می شوند
[ترجمه ترگمان]صفحات به شکل پی درپی شماره گذاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each of the partition numbers is sequentially repeated in a round-robin fashion to fill the partitioning map.
[ترجمه گوگل]هر یک از اعداد پارتیشن به صورت متوالی به صورت دورگرد تکرار می شوند تا نقشه پارتیشن بندی پر شود
[ترجمه ترگمان]هر یک از این اعداد به شکل پی درپی تکرار می شوند تا نقشه پارتیشن بندی را پر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The connecting collecting pipe is formed by sequentially connecting a plurality of three ways through two ports thereof, and the heat pipes are inserted in the third ports.
[ترجمه گوگل]لوله جمع کننده اتصال با اتصال متوالی تعداد زیادی از سه راه از طریق دو پورت آن تشکیل می شود و لوله های حرارتی در درگاه سوم وارد می شوند
[ترجمه ترگمان]لوله ورودی اتصال با اتصال پی درپی سه روش از طریق دو بندر به آن شکل می گیرد و لوله های حرارتی در بنادر سوم وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then embryogenic cell divided into two cells, which sequentially differentiated through multicell proembryo, globular, heart-shaped and cotyledonary embryo stages.
[ترجمه گوگل]سپس سلول جنین زا به دو سلول تقسیم شد که به طور متوالی از طریق مراحل جنینی چند سلولی، کروی، قلبی شکل و لپه ای تمایز یافتند
[ترجمه ترگمان]سپس سلول embryogenic به دو سلول تقسیم می شود که به طور پی درپی از طریق multicell proembryo، globular، heart شکل قلب و جنین مجزا تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because the algorithms process elements sequentially, they require input iterators.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که الگوریتم ها عناصر را به صورت متوالی پردازش می کنند، به تکرار کننده های ورودی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که الگوریتم ها عناصر فرآیند را به طور پی درپی پردازش می کنند، نیازمند iterators ورودی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Data that is accessible sequentially, such as data stored on magnetic tape.
[ترجمه گوگل]داده هایی که به صورت متوالی قابل دسترسی هستند، مانند داده های ذخیره شده روی نوار مغناطیسی
[ترجمه ترگمان]داده هایی که بطور مداوم در دسترس هستند، مانند داده های ذخیره شده در نوار مغناطیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This awakening will sequentially recode the 12 Golden Sun Disc around the planet.
[ترجمه گوگل]این بیداری به طور متوالی 12 دیسک طلایی خورشید را در اطراف سیاره رمزگذاری می کند
[ترجمه ترگمان]این بیداری به شکل زنجیره ای، ۱۲ خورشید طلایی را در سراسر کره زمین به شکل زنجیره ای تبدیل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If three successive rejects are detected sequentially, the labeler shall stop until reinitialized by an Operator.
[ترجمه گوگل]اگر سه رد متوالی به طور متوالی تشخیص داده شود، برچسب‌گذار باید متوقف شود تا زمانی که یک اپراتور مجدداً مقدار دهی اولیه را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]اگر سه رد متوالی به طور پی درپی شناسایی شوند، labeler تا زمان reinitialized توسط اپراتور متوقف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Giant's ARPU fell 2 percent from last year. Sequentially, the average revenue per user fell 1 percent.
[ترجمه گوگل]ARPU شرکت Giant نسبت به سال گذشته 2 درصد کاهش یافته است به طور متوالی، میانگین درآمد هر کاربر 1 درصد کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]افت Giant در سال گذشته ۲ درصد کاهش داشته است میانگین درآمد برای هر کاربر ۱ درصد کاهش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some computer printers - so called, serial printers - receive their information from the host computer sequentially.
[ترجمه گوگل]برخی از چاپگرهای کامپیوتری - به اصطلاح چاپگرهای سریال - اطلاعات خود را از کامپیوتر میزبان به صورت متوالی دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از چاپگرهای رایانه ای - به اصطلاح چاپگر سریال، اطلاعات خود را از کامپیوتر میزبان به طور پی درپی دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We seldom just start at the beginning and read straight through sequentially to the end.
[ترجمه گوگل]ما به ندرت از ابتدا شروع می کنیم و به طور متوالی تا انتها می خوانیم
[ترجمه ترگمان]ما به ندرت از ابتدا شروع می کنیم و مستقیم تا پایان آن را مطالعه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• consecutively, successively, serially

پیشنهاد کاربران

به دنبال هم، پشت سر هم، به ترتیب، متوالی، پی در پی، زنجیروار، پیوسته، یکپارچه، منظم، یک به یک بعد از هم
به صورت متوالی. زنجیروار. به ترتیب
مثال:
The pages are numbered sequentially.
صفحات به ترتیب شماره گزاری شده اند.
به ترتیب
هم معنی respectively
به ترتیب
پشت سر هم
پیاپی
بطور پیاپی

به طور پیوسته
به طور پی در پی
به طور متوالی
ترتیبی
پی در پی
زنجیره ای
بطور مرتب

بپرس