پیشنهادهای *مژگان* (١٧٨)
شاخ غول و شکستن
برای تاکید یه سوال و پرسش به کار میره میتونیم معنی کنیم: فقط خدا میدونه The car needs a new engine, but where in the ?name of heaven we going to ...
برعکس
براق کردن مو ( ژل زدن )
هضم و درک نکردن ایده و عقیده ای و ابراز آن هضم نکردن غذا و بالا آوردن آن
کنترل گر ، کنترل کننده
در درجه دوم گزینه یا انتخاب دوم
خلق و خوی متعادل خونسرد دارای ثبات شخصیتی Even tempered
در مورد مشکل صحبت کردن و بر طرف کردن آن
مطمئنم
چی رو مده و چی مد نیست
پیچوندن کسی
پر انرژی
سوپرایز کردن
مدپرست ، مدگرا
تلکه کردن پول زیادی از کسی در مسابقات ورزشی شکست دادن حریف با اختلاف امتیاز زیاد
قشنگ و دیدنی
خیلی موفق بودن
ادامه دادن بحث ، فعالیت و . . .
هدایت کردن ، رهبری کردن ، راهنمایی کردن
توجه کردن به کسی
It would be a lot of fun
قناعت داشتن با کم ساختن و سر کردن
آسیب رساندن ، صدمه فیزیکی زدن He messed up his leg playing football
مشکوک بودن ، شک داشتن ، حدس زدن
عادی نگری متعصبانه و افراطی تمایل به عادی انگاری ، عادی انگاری افراطی که باعث فلج عکس العمل در مواقع بحرانی میشه
اتومبیل پر سرعت ساخت شرکت فورد که در سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ معروف بوده
معادل آب شده رفته تو زمین ، دود شده رفته هوا
باز شدن با صدا ، با صدای تلق باز شدن مثل در قوطی The lid popped open در ( قوطی ) تلقی باز شد I popped open the hood من کاپوت را باز کردم
عقل کسی قد ندادن در مورد مساله ای
خوش سلیقه در ست لباس و مد
به زودی
خدمات درون خودرویی
خیلی آهسته حرکت کردن
Off course مسیر اشتباه On course مسیر درست
۱ - پس از عصبی بودن بیش از حد موفق به گفتن چیزی شوید ، تمایل به صحبت کردن Witnesses often find their voices when they hear a reward has been offere ...
از کاری دست برداشتن ، تمام کردن کاری ( مخصوصا بد )
شغل دوم ، sideline ، moonlight
غمگین بودن
تحت فشار بودن The deadline's tomorrow and we haven't even started , the heat is really on now
بخاطر پر مشغله بودن مترادف What with one thing or another مثال what with this and that , I forgot to call you yesterday
آزرده ، مایوس ، خسته، عصبی
گردباد ( عشق ) آتشین ( خواستگاری و ازدواج ) عجولانه و بی فکر و تامل ( کار و احساسات و . . . ) هجوم ( سفر ، ملاقات و . . . ) مثل برق و باد و سر ...
بر خلاف انتظار
وقت طلاست دیر بجنبی باختی
خیال بافی
چقدر حاضره تلاش کنه
دور ریز خوار
ایده یا طرح غیر واقع بینانه ( معمولا در سیاست )
شانس موفقیت