پیشنهادهای *مژگان* (١٧٦)
عروسک خرس پشمالو ، خرس تدی
بعضی مواقع همoff حذف میشه I am ticked
اتومبیل پر سرعت ساخت شرکت فورد که در سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ معروف بوده
هضم و درک نکردن ایده و عقیده ای و ابراز آن هضم نکردن غذا و بالا آوردن آن
To “sink your teeth into” something can mean to take a very large bite of food But as an idiom It means to become very involved and interested in ...
بسیار خوش شانس بودن ، بخت و اقبال زیادی به کسی روی آوردن
دوباره از سر گرفتن
بچه تخس ، بچه شیطان، بچه خیابانی شر
هدایت کردن ، رهبری کردن ، راهنمایی کردن
سوء تفاهم نشه ، اشتباه برداشت نکن
to stop , to no longer do it , especially when we're talking about something you shouldn't be doing anyway , something that's bad
It appears to me, it seems
بد خلق ، بهانه گیر ، عبوس، اخمو
سوال پرسیدن از فردی متخصص ، نظر کسی را پرسیدن برای کسب اطلاعات ، مشورت کردن با فردی متخصص
۱ - لقمه بزرگ گرفتن To “get one's teeth into” something Can mean to take a very large bite of food! ۲ - علاقه مند شدن و درگیر شدن در کاری یا چیزی Bu ...
همیشه ماندگار و پابرجا
مبهوت و متحیر کردن
پر انرژی
خیال بافی
وضع کنونی، شرایط فعلی
تعیین کردن هدف های آسانتری
عادی نگری متعصبانه و افراطی تمایل به عادی انگاری ، عادی انگاری افراطی که باعث فلج عکس العمل در مواقع بحرانی میشه
کنترل گر ، کنترل کننده
توجه زیادی به کسی داشتن
مهارت خیره کننده داشتن ( معمولا در ورزش و یا در زمینه های دیگر ) درخشیدن در کاری
به زودی میبینمت See you soon
مراقبت کردن از کسی نگهداری کردن از کسی سرپرستی و مسئولیت کسی را قبول کردن
زدی به هدف ( درست گفتی )
کم بخور همیشه بخور
تحت فشار بودن The deadline's tomorrow and we haven't even started , the heat is really on now
غمگین بودن
وقت طلاست دیر بجنبی باختی
It would be a lot of fun
توجه کردن به کسی
مشکوک بودن ، شک داشتن ، حدس زدن
خیلی موفق بودن
درآمد غیر مستقیم
an example of army brat would be: when I was younger I knew a girl named Katie , she was a army brat . her family moved five times in six year
throw me a bone : to ask someone to share information with you
به عبارتی دیگه
Off course مسیر اشتباه On course مسیر درست
کسی را دلداری دادن ، روحیه دادن ، خوشحال کردن
چقدر حاضره تلاش کنه
معمولی ( متوسط )
کتک زدن و نقش بر زمین کردن کسی متعجب ساختن کسی ، غافلگیر کردن کسی
ناعادلانه رفتار کردن با کسی
هر مکان و منطقه و شهر عقب افتاده و نامطلوب و ناخوشایند
آزرده ، مایوس ، خسته، عصبی
براق کردن مو ( ژل زدن )
مخلص کلام