
*مژگان*
دیکشنری
١٧٥
٥
امتیاز در دیکشنری
٣,٨٧٠
رتبه در دیکشنری
٨٢٢
لایک
٣٩١
دیسلایک
٣٤
پیشنهادهای برتر
١ سال پیش
٢٢
1. به موفقیت دست یافتن 2. به موقع جایی رسیدن ، سر قرار حاضر شدن 3. زنده ماندن، دوام آوردن ، جان سالم به در بردن
١ سال پیش
١٤
بلک جک نوعی بازی با ورق ( بیست و یک )
١ سال پیش
١٠
۱ - آزمودن ( از طریق به کار بردن ) ۲ - برای شرکت در تئاتر، تیم ورزشی و . . . آزمون دادن شرکت کردن در مسابقه ی گزینشی
١١ ماه پیش
١٠
۱ - پیامد منفی ۲ - ذرات رادیواکتیو پیامد منفی ذرات رادیواکتیو
١ سال پیش
٩
چک کردن و بررسی کردن Let me pull up your account
ترجمههای برتر
١ سال پیش
The ads helped Nike to achieve iconic status.
٨
تبلیغات به نایک کمک کرد تا مشهور شود
١ سال پیش
Don't worry about that mistake, it's water under the bridge.
١
در مورد آن اشتباه نگران نباش ، گذشته ها گذشته.
١ سال پیش
She bustled about trying to wait on two customers at once.
١
او با عجله سعی میکرد به دو مشتری به طور همزمان سرویس دهد
١ سال پیش
He tends to sit on the fence at meetings.
١
او مایل است که در جلسات سکوت اختیار کند
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.