تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقتی از کسی انتقادی میشه و شما با اون انتقاد موافقید میتونین این عبارت و بگید موافقم! درسته ! راست میگه !

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

متلاطم ، پرجوش و خر وش ، طوفانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دو قطبی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلک زدن ، فریب دادن نقض کردن و شکستن قانون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کتک زدن و نقش بر زمین کردن کسی متعجب ساختن کسی ، غافلگیر کردن کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بعضی مواقع همoff حذف میشه I am ticked

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - پیامد منفی ۲ - ذرات رادیواکتیو پیامد منفی ذرات رادیواکتیو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پارتی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

امتحان کردن کاری انتقاد کردن کتک زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثل عجل معلق ( کاری را تند انجام دادن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کم بخور همیشه بخور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زدی به هدف ( درست گفتی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ) ﺑﻠﯿﻂ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﯾﺎ ﻣﺠﺪﺩ، ﺑﻠﯿﻂ ﺑﺎﺭﺍﻥ ( ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﯾﺎ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺑﻌﺪﯼ ﺭﻓﺖ ) ( ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پکرم! پایه ام!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبهوت و متحیر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مراقبت کردن از کسی نگهداری کردن از کسی سرپرستی و مسئولیت کسی را قبول کردن

پیشنهاد
١

ناعادلانه رفتار کردن با کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وضع کنونی، شرایط فعلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جدایی کامل و ناگهانی از شخصی ، سازمانی یا موقعیتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بد خلق ، بهانه گیر ، عبوس، اخمو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زودی میبینمت See you soon

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خود نمایی فروتنانه فخر فروشی متواضعانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به شدت خسته کننده ( فعالیت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهارت خیره کننده داشتن ( معمولا در ورزش و یا در زمینه های دیگر ) درخشیدن در کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کج بودن طبق طرح و نقشه پیش نرفتن

پیشنهاد
٠

توجه زیادی به کسی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به خاطر خدا !

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتفاق نادر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سخنرانی طولانی و شدیداللحن توپ و تشر زدن نطق غرا و انتقاد آمیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

عصبانیت به جا و به حق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

معطوف کردن به سوی ، توجه کردن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

To “sink your teeth into” something can mean to take a very large bite of food But as an idiom It means to become very involved and interested in ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دگرگون کننده ، تغییر دهنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

ریکاوری و سرپا شدن معمولا بعد از بیماری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Back burner حالتی از اجاق گاز است که غذا را به آرامی میپزد، کنایه از کار و چیزی که اضطراری در انجام اون نیست، کم اولویت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هر مکان و منطقه و شهر عقب افتاده و نامطلوب و ناخوشایند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی قرار بودن ، مضطرب و نگران بودن

پیشنهاد
١

دل به دریا زدن ، ترس و تردید را کنار گذاشتن و کاری را انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رفتار کردن مثله. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه تخس ، بچه شیطان، بچه خیابانی شر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعیین کردن هدف های آسانتری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کارهای مختلف زیادی انجام دادن به منظور پیدا کردن شغل بهتر و رسیدن به هدف مورد نظر درخواست های زیادی برای شغل های مختلف دادن

پیشنهاد
٠

بسیار خوش شانس بودن ، بخت و اقبال زیادی به کسی روی آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شب سال نو ( شب سی و یکم دسامبر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - آتش بازی ۲ - آشوب ، جار و جنجال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - آسان شدن کارها ۲ - بدتر شدن شرایط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

درآمد غیر مستقیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مخلص کلام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوجه رو آخر پاییز میشمارن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را دلداری دادن ، روحیه دادن ، خوشحال کردن