پیشنهادهای *مژگان* (١٧٨)
جوجه رو آخر پاییز میشمارن
کسی را دلداری دادن ، روحیه دادن ، خوشحال کردن
غلبه کردن ، با موفقیت عبور کردن از مشکل و. . . به زور از مانعی عبور کردن
به داد کسی رسیدن
قیل و قال کردن ، آشوب به پا کردن
قیل و قال راه انداختن ، الم شنگه به پا کردن، آشوب به پا کردن
علاقه داشتن ، نقطه ضعف داشتن
کوه پایه
منطقی ، واقع گرا مبتکر و خوش فکر و زرنگ مصمم ، قاطع، سمج ، سخت گیر، پوست کلفت، سرسخت خودرای ، لجباز ، یکدنده ، کله شق بی عاطفه و بی ملاحظه ، کینه ...
۱ - آزمودن ( از طریق به کار بردن ) ۲ - برای شرکت در تئاتر، تیم ورزشی و . . . آزمون دادن شرکت کردن در مسابقه ی گزینشی
گیر انداختن ، جلوی پیشروی چیزی را گرفتن
1. به موفقیت دست یافتن 2. به موقع جایی رسیدن ، سر قرار حاضر شدن 3. زنده ماندن، دوام آوردن ، جان سالم به در بردن
ناهموار ، پر از برآمدگی
همیشه ماندگار و پابرجا
کاملا درست گفتن
ترسیدن
Leap at the chance
دوای هر درد
به عبارتی دیگه
مرتبط بودن
طرح و عملی که منجر به شکست میشه زمینه ساز شکست ، عامل شکست
جنگیدن علیه تغییرات ، ایستادگی کردن مقاومت کردن
دوباره از سر گرفتن
از کاری دست کشیدن ، دست برداشتن ، متارکه کردن جا انداختن، فراموش کردن
حمله کردن و کشتن
دست خود آدم نبودن ، مجبور بودن،
۱ - کنترل کردن شرایط و جلوگیری از بدتر شدن آن ۲ - راز داری
آدم بد اخلاق ، بد قلق ، بد جنس
وجدان ، اراده درونی ، If you have strong moral fiber it means you always try to do what is good what right, if you have weak moral fiber it means it ...
تا آنجا که به چیزی یا کسی مربوط میشه. . .
کسی را مضطرب کردن و ترساندن ، اگر کسی یا چیزی شما را می ترساند یا عصبی میکند میتوانید از این اصطلاح استفاده کنید
این اصطلاح در مورد آغاز هر تعهد مهمی به کار میره
بهترین چیزی بودن
به تدریج و در طول زمان به وجود آمدن
با قدرت بدنی و بدون اسلحه
خانواده و دوستان ، نزدیکان
با نفس حبس شده ( از شدت هیجان و اضطراب )
قانونی کردن یک قرارداد، به رسمیت شناختن توافق نامه
تحت کنترل خود داشتن ( رو انگشت خود چرخاندن )
۱ - همه گیر Intrested in the project was contagious and soon all opposition to it collapsed علاقه به این پروژه همه گیر شد و زود همه مخالفت ها از بی ...
خیلی بهتر و سریع تر از کسی دیگه عمل کردن ، نسبت به کسی دیگه عملکرد خیلی بهتری داشتن به جای circles میتوان از rings هم استفاده کرد
دست به کار شدن ، آستین ها رو بالا زدن ، کمر همت بستن
ایده پردازی کردن
به شدت رقابتی ، بسیار رقابتی
کسی که میتونه کارها رو سازماندهی کنه، میتونه مشکلات و حل کنه
سر کسی دادن زدن
این اصطلاح در مورد کسانی به کار میره که تو کسب و کارشون خیلی موفقند و پول زیادی بدست میارن، زندگی پرمشغله و پر استرس داشتن
خارج کردن از اختفا بیرون آوردن تولید و عرضه کردن
بین بد و بدتر بودن ، نه راه پس و نه راه پیش داشتن
عروسک خرس پشمالو ، خرس تدی