ترجمههای محمد م (١٣٢)
این یک کار جالب است و بعلاوه حقوق پرداختی آن نیز واقعاً خوب است
او یک کتاب در مورد ماجرا جویی های خود در آمازون نوشت
هنوز اسم او را نفهمیدی ؟ ( هنوز به اسم او پی نبردی؟ )
من قبل از تصمیم گیری نیاز دارم که در خصوص این موضوع بیشتر فکر کنم .
وقتی که شما زمان کمی برای پخت و پز دارید، غذاهای یخ زده مناسب هستند.
این یک بازی پیچیده است و یاد گیری نحوه بازی کردن آن ، از ما مقداری زمان گرفت.
من علاقه ای به دیدن آن فیلم ندارم زیرا من قبلا آن را دیده ام .
با دیدن جسد، تمام وجود آنها را ترس فرا گرفت
ما باید با لذت همانگونه برخورد کنیم که با عسل برخورد می کنیم، فقط با نوک انگشت آن را لمس کنیم و نه به خاطر زیاده خواهی با تمام دست
من شک دارم ( به گمانم ) او بیشتر از چیزی که اعتراف کرده می داند .
حل معما چندین ماه از وقت پلیس را گرفت.
او می تواند انگلیسی را به صورت روان صحبت کند چون که همیشه در حال تمرین است.
گل های بریده شده در نهایت پژمرده خواهند شد
چون که اون یک پسر بچه آرام ( خونسرد ) است ، او به اندازه برخی از بقیه افراد مورد توجه قرار نمی گیرد.
عامیانه : واقعا میخوای همشو بخوری ؟ رسمی : آیا واقعا قصد داری که همه آن را بخوری ؟
او بعد از ظهر ها پیانو تمرین میکند ، زمانی که مزاحمت برای کسی ایجاد نشود
قبل از گرفتن تصمیم، برای بررسی بیشتر موضوع به زمان نیاز دارم
ما فردا در جای همیشگی همدیگر را ملاقات خواهیم کرد.
او از اشتباهاتی که به عنوان پدر کرده بود، پشیمان شد
وقتی مهمانان وارد شدند ما داشتیم رومیزی را روی میز ناهارخوری پهن میکردیم .
مادرخوانده اش به قدری خرده گیر بود که راضی کردن او به نظر غیر ممکن می رسید.
تا زمانی که بچه ها به منزل برسند، او از نگرانی به خود خواهد پیچید ( او ناراحت و نگران خواهد بود )
به دانش آموزانی که تاخیر داشتند، اجازه ورود به اتاق امتحان داده نشد.
من توجه آنها را با تکان دادن چترم جلب کردم.
لطفا در مورد داستان کوتاه من، نظر بی پرده ( رک ) خود را به من بدهید
پلیس معتقد است که ردپای آغشته به خون میتواند به دستگیری قاتل کمک کند.
این رختکن مختص خانم های بزرگسال است . دختران یک رختکن جداگانه دارند .
هم اتاقیش عادت بدی دارد و لباس های او را بدون درخواست قرض میگیرد
او از خواهرش به خاطر اینکه او را در مراقبت از والدینشان تنها گذاشته است ، همیشه دلخور است.
جا به اندازه کافی برای ما نیست ، چه برسه به مهمان !
من شنیدم که شوهرش با زن همسایه رابطه داره
او چندین میلیون دلار بعد از مرگ پدرش به ارث برد
بدون عزم قاطع ( قوی ) او نمیتوانسته است که به بالاترین سطح حرفه اش برسد.
او رویای برنده شدن جایزه را تصور کرده بود، اما وقتی واقعا این اتفاق افتاد او شگفت زده شد.
از وقتی که او کارش برای بانک را شروع کرد، مجبور است که هر روز کت و شلوار به تن کند .
شما به پوشیدن یک ژاکت سبک در روزهای خنک بهاری ، نیاز خواهی داشت.