تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's an interesting job, and the pay is really good besides.
دیدگاه
٧٠

این یک کار جالب است و بعلاوه حقوق پرداختی آن نیز واقعاً خوب است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He wrote a book about his adventures on the Amazon.
دیدگاه
٥٥

او یک کتاب در مورد ماجرا جویی های خود در آمازون نوشت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Did you find out her name yet?
دیدگاه
٦٥

هنوز اسم او را نفهمیدی ؟ ( هنوز به اسم او پی نبردی؟ )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I need time to consider the matter before making a decision.
دیدگاه
٥٨

من قبل از تصمیم گیری نیاز دارم که در خصوص این موضوع بیشتر فکر کنم .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Frozen dinners are convenient when you have little time to cook.
دیدگاه
٦٢

وقتی که شما زمان کمی برای پخت و پز دارید، غذاهای یخ زده مناسب هستند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's a complex game, and it took us some time to figure out how to play it.
دیدگاه
٤٥

این یک بازی پیچیده است و یاد گیری نحوه بازی کردن آن ، از ما مقداری زمان گرفت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Will you keep an eye on my stuff?
دیدگاه
٥١

آیا تو مراقب وسایلم هستی ؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I don't feel like watching that movie because I've already seen it.
دیدگاه
٢٩

من علاقه ای به دیدن آن فیلم ندارم زیرا من قبلا آن را دیده ام .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The sight of the corpse filled them with horror.
دیدگاه
٤٤

با دیدن جسد، تمام وجود آنها را ترس فرا گرفت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We must deal with pleasure as we do with honey, only touch them with the tip of the finger, and not with the whole hand for fear of surfeit.
دیدگاه
٤٧

ما باید با لذت همانگونه برخورد کنیم که با عسل برخورد می کنیم، فقط با نوک انگشت آن را لمس کنیم و نه به خاطر زیاده خواهی با تمام دست

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I suspect that she knows more than she admits.
دیدگاه
٤٦

من شک دارم ( به گمانم ) او بیشتر از چیزی که اعتراف کرده می داند .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The solution of the mystery took the police several months.
دیدگاه
٣٥

حل معما چندین ماه از وقت پلیس را گرفت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She can speak English fluently as she is always in practice.
دیدگاه
٣٨

او می تواند انگلیسی را به صورت روان صحبت کند چون که همیشه در حال تمرین است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The plane is flying above the clouds.
دیدگاه
٢٥

هواپیما بالاتر از ابرها در حال پرواز است .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Cut flowers will eventually wilt.
دیدگاه
٢٣

گل های بریده شده در نهایت پژمرده خواهند شد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Because he's a quiet child, he doesn't get as much attention as some of the others.
دیدگاه
١٣

چون که اون یک پسر بچه آرام ( خونسرد ) است ، او به اندازه برخی از بقیه افراد مورد توجه قرار نمی گیرد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Are you actually going to eat all that?
دیدگاه
٢٣

عامیانه : واقعا میخوای همشو بخوری ؟ رسمی : آیا واقعا قصد داری که همه آن را بخوری ؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She practices the piano during the afternoons when it doesn't bother anyone.
دیدگاه
٢١

او بعد از ظهر ها پیانو تمرین میکند ، زمانی که مزاحمت برای کسی ایجاد نشود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I need time to consider the matter before making a decision.
دیدگاه
١٥

قبل از گرفتن تصمیم، برای بررسی بیشتر موضوع به زمان نیاز دارم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We'll meet at our regular place tomorrow.
دیدگاه
٢٧

ما فردا در جای همیشگی همدیگر را ملاقات خواهیم کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He regretted the mistakes he made as a parent.
دیدگاه
٢١

او از اشتباهاتی که به عنوان پدر کرده بود، پشیمان شد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I met them through my father.
دیدگاه
١٣

من بواسطه پدرم آنها را ملاقات کردم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The new car's engine is quiet.
دیدگاه
٢٠

موتور ماشین جدید بی سر و صدا است .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We were laying the tablecloth on the dining table when the guests arrived.
دیدگاه
٢٢

وقتی مهمانان وارد شدند ما داشتیم رومیزی را روی میز ناهارخوری پهن میکردیم .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her mother-in-law was so critical that it seemed impossible please her.
دیدگاه
٢١

مادرخوانده اش به قدری خرده گیر بود که راضی کردن او به نظر غیر ممکن می رسید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I know a fine wine when I taste it.
دیدگاه
٨

من وقتی یه شراب رو مزه کنم ، میفهمم که خوبه

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She'll stew until the children get home.
دیدگاه
٢٠

تا زمانی که بچه ها به منزل برسند، او از نگرانی به خود خواهد پیچید ( او ناراحت و نگران خواهد بود )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The late students were not allowed into the exam room.
دیدگاه
١٥

به دانش آموزانی که تاخیر داشتند، اجازه ورود به اتاق امتحان داده نشد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I attracted their attention by waving my umbrella.
دیدگاه
١٤

من توجه آنها را با تکان دادن چترم جلب کردم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She used to obsess about her weight.
دیدگاه
١٩

او قبلا عادت داشت دائم به وزنش فکر کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We had company for two weeks.
دیدگاه
١١

ما به مدت دو هفته مهمان داشتیم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I enjoy your company.
دیدگاه
١٥

من از مصاحبت با شما لذت میبرم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Please give me your frank opinion about my short story.
دیدگاه
١٧

لطفا در مورد داستان کوتاه من، نظر بی پرده ( رک ) خود را به من بدهید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Police believe the footprint in blood could help trap the killer.
دیدگاه
٩

پلیس معتقد است که ردپای آغشته به خون میتواند به دستگیری قاتل کمک کند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He is getting along well in his new job.
دیدگاه
١

او در کار جدید خود خوب پیش می رود .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
This locker room is for adult females; girls have a separate locker room.
دیدگاه
٤

این رختکن مختص خانم های بزرگسال است . دختران یک رختکن جداگانه دارند .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I consider you my closest friend.
دیدگاه
١٢

من تو را نزدیک ترین دوستم در نظر می گیرم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her roommate has an annoying habit of borrowing her clothes without asking.
دیدگاه
١٢

هم اتاقیش عادت بدی دارد و لباس های او را بدون درخواست قرض میگیرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She has always resented her sister for leaving her to care for their parents alone.
دیدگاه
١٤

او از خواهرش به خاطر اینکه او را در مراقبت از والدینشان تنها گذاشته است ، همیشه دلخور است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Why don't you guys come with us?
دیدگاه
١٤

شما بچه ها چرا با ما نمی آیید ؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
This roast will feed four people.
دیدگاه
١٢

این کباب چهار نفر را سیر خواهد کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It is easier to descend than to ascend.
دیدگاه
١٢

نزول کردن ساده تر از صعود کردن است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
There isn't enough room for us, let alone any guests.
دیدگاه
١٤

جا به اندازه کافی برای ما نیست ، چه برسه به مهمان !

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I heard that her husband is having an affair with the woman next door.
دیدگاه
١٥

من شنیدم که شوهرش با زن همسایه رابطه داره

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She inherited several million dollars upon her father's death.
دیدگاه
١١

او چندین میلیون دلار بعد از مرگ پدرش به ارث برد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Without strong resolution, she would not have risen to the top of her profession.
دیدگاه
٩

بدون عزم قاطع ( قوی ) او نمیتوانسته است که به بالاترین سطح حرفه اش برسد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She had dreamed of winning the award, but she was surprised when it actually occurred.
دیدگاه
٥

او رویای برنده شدن جایزه را تصور کرده بود، اما وقتی واقعا این اتفاق افتاد او شگفت زده شد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Since he started working for the bank, he has to wear a suit every day.
دیدگاه
٤

از وقتی که او کارش برای بانک را شروع کرد، مجبور است که هر روز کت و شلوار به تن کند .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You'll need to wear a light jacket on cool spring days.
دیدگاه

شما به پوشیدن یک ژاکت سبک در روزهای خنک بهاری ، نیاز خواهی داشت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
a tight schedule
دیدگاه
١٠

یک برنامه فشرده