ترجمههای محمد م (١٣٢)
متوجه شدم که اعتماد به او نابجا بود
ما برای هر ساقدوش عروس، به یک ساقدوش داماد نیاز داریم
مینا همیشه اول صبح یه مقدار بدخلق است
او آخر هفته را با اندیشیدن به مشکل طی کرد .
بطور اتفاقی ( شانسی ) آنها همزمان با هم در پاریس بودند
به آن مرد اعتماد نکن ، او ممکن است تو را فریب دهد.
خوراک بوقلمون با تمام مخلفات ( شام ویژه مراسم Thanksgiving )
تیغه های پنکه روسری او را تکه تکه کرد .
استعداد موسیقی که او دارد، استثنایی است.
به عنوان یک راه حل برای وقوع تصادفات مکرر در ان قسمت بزرگراه ، حداکثر سرعت مجاز کاهش داده شد.
جو از خواهرش خواست که ساقدوش عروس باشد.
اگر در باشگاه ورزشی که مایل ها از تو دور تر است ثبت نام کنی، نمی توانی آنگونه که باید به آنجا سر بزنی
من قبلا بهت گفته ام ، ما نمیتوانیم از عهده آن برآییم ، تمام.
ببین! من ماشینمو به تو قرض نمیدم . تماام
کمبود پول Tight money, also known as dear money, results from a shortage of money when monetary policy decreases money supply and the amount of money ...
هرگز با افراد فاسد همنشین نشوید .
مجبور نیستم برای تو دلیل بیاورم ، تمااام .
من در رختخواب دراز کشیدم و اجازه دادم که ساس ها مرا گاز بگیرند.
او فهمید که تصمیم گیری خیلی سخت است.
رئیس هیئت مدیره مدرسه در مورد مسائل مربوط به بودجه سرسخت است
نفرات جوان گروه ما تنیس بازی کردند در حالیکه بقیه ما نگاه میکردیم.
فکر کردم جلسه داره از هم می پاشه اما تو مثل یک حرفه ای واقعی جلسه رو نجات دادی
فکر می کنید چه کسی جنایت را انجام داده است ؟
کسی که با گرگ همنشین شود ، زوزه کشیدن را یاد خواهد گرفت .
او بچه ها را مورد آزار و اذیت قرار داد و به زندان فرستاده شد.
همچین شعاری دست و پای ما را می بندد ( اجازه انجام کاری به ما نمیدهد )
اجازه بده صندلی همون گوشه باقی بمونه. اونجا اون خوب به نظر میرسه.
استعفای او یک پست خالی در هیات مدیره ایجاد کرد
من همیشه در حال مکالمه با تلفن، خط خطی می کنم ( با مداد یا خودکار کاغذ جلوی دست را خط خطی کردن )
به نظر میرسد موضوعی وجود دارد که ذهن او را مشغول میکند.
من مطمئن هستم که شما به محصول ما علاقه خواهید داشت، با این وجود، اگر شما از این محصول ناراضی هستید میتوانید آن را مرجوع کرده و پول خود را پس بگیرید.
او نمی خواهد که فقط خوب انجامش دهد، می خواهد که برتر باشد
تدریس یکی از معدود شغل هایی بود که در آن زمان برای زنان قابل حصول بود ( یعنی زنان هم می توانستند برای آن شغل تقاضا بدهند ، به زنان داده میشد در ترجمه ...
خلق خوب او وقتی دید که هزینه غذا چقدر بالاست ، از بین رفت
بعضی وقت ها چیزهایی باید از هم پاشیده شوند تا راهی برای چیزهای بهتر ایجاد کنند .
جیمز میتواند کاملا ادای پدرش را درآورد .
من باید اعتراف کنم که آن نقشه ها ذهن مرا مشغول میکند
جوانی ( تازگی ) این شراب ، آن را غیر قابل نوشیدن می کنید.
بارش برف در این قسمت از کالیفرنیا عجیب ( شگرف ) است
عجیب بود که تمام چراغ ها روشن بودند ولی کسی در را باز نمی کرد.