تاریخ
٥ سال پیش
متن
He spent the weekend chewing over the problem.
دیدگاه
١

او آخر هفته را با اندیشیدن به مشکل طی کرد .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I don't think they even considered her for the position because of her lack experience.
دیدگاه
٦

من فکر نمیکنم که آنها حتی او را برای این منصب بررسی کنند چون که او کمبود تجربه دارد .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I need time to consider the matter before making a decision.
دیدگاه
٥٨

من قبل از تصمیم گیری نیاز دارم که در خصوص این موضوع بیشتر فکر کنم .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Have you considered what the rest of us should do?
دیدگاه
٦

آیا به این فکر کرده اید که بقیه ما باید چکار کنند ؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I need time to consider the matter before making a decision.
دیدگاه
١٥

قبل از گرفتن تصمیم، برای بررسی بیشتر موضوع به زمان نیاز دارم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The accident was caused by a drunk driver.
دیدگاه
١١

تصادف توسط یک راننده مست ایجاد شده بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
His resignation left a vacancy on the board of directors.
دیدگاه
٥

استعفای او یک پست خالی در هیات مدیره ایجاد کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He was finding it increasingly difficult to make decisions.
دیدگاه

او فهمید که تصمیم گیری خیلی سخت است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Cut flowers will eventually wilt.
دیدگاه
٢٣

گل های بریده شده در نهایت پژمرده خواهند شد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The youthful ones of our group played tennis while the rest of us watched.
دیدگاه
٤

نفرات جوان گروه ما تنیس بازی کردند در حالیکه بقیه ما نگاه میکردیم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I'm sure you'll like the product. If, however, you are unsatisfied with it, you may return it for a refund.
دیدگاه
٠

من مطمئن هستم که شما به محصول ما علاقه خواهید داشت، با این وجود، اگر شما از این محصول ناراضی هستید میتوانید آن را مرجوع کرده و پول خود را پس بگیرید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Who do you think committed the crime?
دیدگاه
٤

فکر می کنید چه کسی جنایت را انجام داده است ؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Such musical talent as she has is exceptional.
دیدگاه
١

استعداد موسیقی که او دارد، استثنایی است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Snow is exceptional in this part of California.
دیدگاه
٧

بارش برف در این قسمت از کالیفرنیا عجیب ( شگرف ) است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It is easier to descend than to ascend.
دیدگاه
١٢

نزول کردن ساده تر از صعود کردن است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her good mood vanished when she saw how much the meal cost.
دیدگاه
٦

خلق خوب او وقتی دید که هزینه غذا چقدر بالاست ، از بین رفت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He regretted the mistakes he made as a parent.
دیدگاه
٢١

او از اشتباهاتی که به عنوان پدر کرده بود، پشیمان شد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
If you enrol at a gym that's miles away, you won't be visiting it as often as you should.
دیدگاه
٣

اگر در باشگاه ورزشی که مایل ها از تو دور تر است ثبت نام کنی، نمی توانی آنگونه که باید به آنجا سر بزنی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It was weird that the lights were all on but no one answered the door.
دیدگاه
-١٣

عجیب بود که تمام چراغ ها روشن بودند ولی کسی در را باز نمی کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He molested children and was sent to jail.
دیدگاه
٤

او بچه ها را مورد آزار و اذیت قرار داد و به زندان فرستاده شد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She has always resented her sister for leaving her to care for their parents alone.
دیدگاه
١٤

او از خواهرش به خاطر اینکه او را در مراقبت از والدینشان تنها گذاشته است ، همیشه دلخور است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The Brazilian national team excels at soccer.
دیدگاه
٩

تیم فوتبال برزیل در فوتبال برتر هستند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She wants not only to do well; she wants to excel.
دیدگاه
٥

او نمی خواهد که فقط خوب انجامش دهد، می خواهد که برتر باشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her roommate has an annoying habit of borrowing her clothes without asking.
دیدگاه
١٢

هم اتاقیش عادت بدی دارد و لباس های او را بدون درخواست قرض میگیرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Please give me your frank opinion about my short story.
دیدگاه
١٧

لطفا در مورد داستان کوتاه من، نظر بی پرده ( رک ) خود را به من بدهید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Frozen dinners are convenient when you have little time to cook.
دیدگاه
٦٢

وقتی که شما زمان کمی برای پخت و پز دارید، غذاهای یخ زده مناسب هستند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The sight of the corpse filled them with horror.
دیدگاه
٤٤

با دیدن جسد، تمام وجود آنها را ترس فرا گرفت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Jo asked her sister to be bridesmaid.
دیدگاه
٣

جو از خواهرش خواست که ساقدوش عروس باشد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We need one groomsman for each bridesmaid.
دیدگاه
٠

ما برای هر ساقدوش عروس، به یک ساقدوش داماد نیاز داریم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I always doodle while I'm talking on the phone.
دیدگاه
٦

من همیشه در حال مکالمه با تلفن، خط خطی می کنم ( با مداد یا خودکار کاغذ جلوی دست را خط خطی کردن )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He wrote a book about his adventures on the Amazon.
دیدگاه
٥٥

او یک کتاب در مورد ماجرا جویی های خود در آمازون نوشت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The old man is a grumpy elder.
دیدگاه
٣

مرد مسن، یک پیر ترشرو است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Mina's always a bit grumpy first thing in the morning.
دیدگاه
١

مینا همیشه اول صبح یه مقدار بدخلق است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She understands why I get tired and grumpy.
دیدگاه
٠

او میفهمد من چرا خسته و بدخلق هستم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Why don't you guys come with us?
دیدگاه
١٤

شما بچه ها چرا با ما نمی آیید ؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I brought no suitcase on this trip.
دیدگاه

من در این سفر چمدانی نیاوردم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
a tight schedule
دیدگاه
١٠

یک برنامه فشرده

تاریخ
٥ سال پیش
متن
tight money
دیدگاه

کمبود پول Tight money, also known as dear money, results from a shortage of money when monetary policy decreases money supply and the amount of money ...

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The late students were not allowed into the exam room.
دیدگاه
١٥

به دانش آموزانی که تاخیر داشتند، اجازه ورود به اتاق امتحان داده نشد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It is cruel to drown the cat in the river.
دیدگاه
١٠

غرق کردن گربه در رودخانه یک ظلم است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Depressed, Peter tried to drown himself.
دیدگاه
١٢

به دلیل افسردگی ، پیتر سعی کرد که خودش را غرق کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I refuse to lend him any more money.
دیدگاه
٨

من از قرض دادن پول بیشتر به او امتناع می کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We saw airplane lights blinking across the night sky.
دیدگاه
١١

ما نور چراغ چشمک زن هواپیما را در آسمان شب دیدیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You'll need to wear a light jacket on cool spring days.
دیدگاه

شما به پوشیدن یک ژاکت سبک در روزهای خنک بهاری ، نیاز خواهی داشت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I heard that her husband is having an affair with the woman next door.
دیدگاه
١٥

من شنیدم که شوهرش با زن همسایه رابطه داره

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She practices the piano during the afternoons when it doesn't bother anyone.
دیدگاه
٢١

او بعد از ظهر ها پیانو تمرین میکند ، زمانی که مزاحمت برای کسی ایجاد نشود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I don't have to give you any reasons, full stop.
دیدگاه
٣

مجبور نیستم برای تو دلیل بیاورم ، تمااام .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I've already told you—we can't afford it, full stop!
دیدگاه
٣

من قبلا بهت گفته ام ، ما نمیتوانیم از عهده آن برآییم ، تمام.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Look, I'm not lending you my car, full stop!
دیدگاه
٣

ببین! من ماشینمو به تو قرض نمیدم . تماام

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her life had simply come to a full stop.
دیدگاه
٣

زندگی او به یک بن بست رسیده بود