پیشنهادهای مهدی باقری (٣٢٩)
خفت و خواری a life of poverty and degradation
Deserted wife/child/husband کسی که ( زن، مردیا بچه ) تنهاست و همسرش، مادرش یا پدرش ترکش کرده. In practice, the treatment of widows and deserted wi ...
سُم : hoof پنجه: paw چنگال حیوانات: claw بنظرم پنجه نگیم بهتره
گروه کُر
از شدت چیزی کاستن The heat in this coastal town is tempered by cool sea breezes
بلند ترکردن ( بزرگترکردن ) لباس با باز کردن بخشهای تا شده ش The skirt is too short, it needs letting down فقط مراقب باشید وقتی لباس کوتاه بود از این ...
دررابطه با لباس به معنی تنگ تر کردن میشه نه کوتاه کردن. برای کوتاه کردن میتونید از take up استفاده کنید.
بدن نما
آدم غرغرو، ایرادگیر، نق زن
وقتی که یه صدا، مزه، بو و…میاد بر صدا و مزه ی دیگری غالب میشه و باعث میشه شما دیگه متوجه اون ضعیفه نشی. Liz turned on a radio to mask the noise که ...
تَر و خشک رو باهم سوزوندن
Somebody's head is spinning احساس سرگیجه داشتن I was pouring with sweat, and my head was spinning
قضیه رو اون مدلی توجیه کنی که میخوای
همون بادمجون زیر چشم به اصطلاح خودمون Jack looked like someone had given him a black eye
قسمتی از گروهی یا سیستمی بودن یا به گروهی یا سیستمی تعلق داشتن Some of the patients we see do not fit neatly into any of the existing categories
۱ - این گروهای هفت هشت نفره ( معمولای دخترای خوشگلتر ) در مسابقات مثلا والیبال و بسکتبال یه سری چیزارو میپوشن توی دستاشون و بطور هماهنگ میرقصن. که به ...
داد و بیداد راه انداختن
فرایند پیوسته و تدیجی به سمت بهتر یا بدتر شدن. The company is in a downward spiral
از این کلمه میتونید برای دعا، نماز و نیایش استفاده کنید: Utter a prayer
کبد: liver اشتباه نکنید
خوب و قابل رضایت
ظاهرا دوستان معنی این اصطلاح رو با take somebody/something for granted اشتباه گرفتن، درواقع معانی این فریزال: قدرندانستن و انتظار بیجا داشتن از چیزی ...
Confront sb with/about sth مچ کسیو گرفتن ( متهم کردن با سند ) I confronted him with my suspicions, and he admitted everything
Lead sb astray گمراه کردن کسی ( با عقاید نادرست ) ، امر به منکر ( تشویق کسی به انجام کار غلط ) به بیراهه بردن The older boys led him astray
احساس عذاب وجدان
پرونده قضایی
رنگ سبز مایل به زرد روشن
اگر با s اومد، خرج و مخارج زندگی Outgoings
این کلمه درجایگاه اسم بکار میره فعل این کلمه applaud است
بدون محدودیت
با interfere with sb/sth مترادف میباشد نه interfere، که حرف اضافه ش in هست
تاثیر منفی گذاشتن
تماس جنسی نمیشه گفت، سوءاستفاده جنسی از کودکان He was arrested for interfering with young boys
در گذر زمان عاشق شدن
شغلهای مربوط به مراقبت و پرستاری Many of the caring professions are badly paid
اسم: سرکشی و یاغی گری شورش فعل: سرکشی کردن ( فردی ) شورش کردن ( جمعی ) به چندش آوردن
Do sth in anticipation of sth به اصطلاح خودمون به شکم صابون زدن The workers have called off their strike in anticipation of a pay offer
جناب صباغ جسارتاً فکرمیکنم چیزی که نوشتید مربوط به کلمه struggle باشه کلمه straggle به معنای جا موندن از قافله و پرسه زدن توی یه محوطه ست هرچند خودمم ...
۱ - زوزه کشیدن حیوانات ۲ - زوزه ۳ - صدای باد که یه چیزی شبیه زوزه ست ۴ - گریه کردن با صدای بلند و کشیده ۵ - فریاد کشیدن برای اعتراض و درخواست چیزی
بدون اینکه حواس به جای دیگه پرت بشه Ann stared fixedly at the screen
اصطلاح sb cant get it into their ( thick ) skull همون به اصطلاح خودمون که فلانی تو کله ش نمیره… He can’t seem to get it into his skull that I’m jus ...
این کلمه برای غذا استفاده نمیشه برای خوشمزگی غذا میتونید از tasty استفاده کنید بنابراین tasty و tasrful متفاوتن
جزئی
گیاهان سازگار با شرایط آب و هوایی خاص trees that are tolerant of salt sea winds
به قول معروف دستی به سرو روی ساختمون، اتاق، خونه و… کشیدن ( بازسازی کردن و بهتر کردن )
در امریکن به معنای ضعیف کشی هم میشه ( کتک زدن کسی که ازت کوچیک تر یا ضعیف تره )
استایل و لباسای مربوط به خانمای ساخورده Granny shoes
به اصطلاح خودمون بخوام بگم، تیز و بُز
رده بالا
اینکه خوب بتونی با کسی یا چیزی سروکار داشته باشه، حرف همو بفهمید و خلاصه آبتون باهم تو یه جوب بره