تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خفت و خواری a life of poverty and degradation

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Deserted wife/child/husband کسی که ( زن، مردیا بچه ) تنهاست و همسرش، مادرش یا پدرش ترکش کرده. In practice, the treatment of widows and deserted wi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

سُم : hoof پنجه: paw چنگال حیوانات: claw بنظرم پنجه نگیم بهتره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گروه کُر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

از شدت چیزی کاستن The heat in this coastal town is tempered by cool sea breezes

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بلند ترکردن ( بزرگترکردن ) لباس با باز کردن بخشهای تا شده ش The skirt is too short, it needs letting down فقط مراقب باشید وقتی لباس کوتاه بود از این ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دررابطه با لباس به معنی تنگ تر کردن میشه نه کوتاه کردن. برای کوتاه کردن میتونید از take up استفاده کنید.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بدن نما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

آدم غرغرو، ایرادگیر، نق زن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقتی که یه صدا، مزه، بو و…میاد بر صدا و مزه ی دیگری غالب میشه و باعث میشه شما دیگه متوجه اون ضعیفه نشی. Liz turned on a radio to mask the noise که ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تَر و خشک رو باهم سوزوندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Somebody's head is spinning احساس سرگیجه داشتن I was pouring with sweat, and my head was spinning

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

قضیه رو اون مدلی توجیه کنی که میخوای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

همون بادمجون زیر چشم به اصطلاح خودمون Jack looked like someone had given him a black eye

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

قسمتی از گروهی یا سیستمی بودن یا به گروهی یا سیستمی تعلق داشتن Some of the patients we see do not fit neatly into any of the existing categories

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

۱ - این گروهای هفت هشت نفره ( معمولای دخترای خوشگلتر ) در مسابقات مثلا والیبال و بسکتبال یه سری چیزارو میپوشن توی دستاشون و بطور هماهنگ میرقصن. که به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

داد و بیداد راه انداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

فرایند پیوسته و تدیجی به سمت بهتر یا بدتر شدن. The company is in a downward spiral

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

از این کلمه میتونید برای دعا، نماز و نیایش استفاده کنید: Utter a prayer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

کبد: liver اشتباه نکنید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خوب و قابل رضایت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦٢

ظاهرا دوستان معنی این اصطلاح رو با take somebody/something for granted اشتباه گرفتن، درواقع معانی این فریزال: قدرندانستن و انتظار بیجا داشتن از چیزی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Confront sb with/about sth مچ کسیو گرفتن ( متهم کردن با سند ) I confronted him with my suspicions, and he admitted everything

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Lead sb astray گمراه کردن کسی ( با عقاید نادرست ) ، امر به منکر ( تشویق کسی به انجام کار غلط ) به بیراهه بردن The older boys led him astray

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

احساس عذاب وجدان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

پرونده قضایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگ سبز مایل به زرد روشن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اگر با s اومد، خرج و مخارج زندگی Outgoings

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

این کلمه درجایگاه اسم بکار میره فعل این کلمه applaud است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدون محدودیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

با interfere with sb/sth مترادف میباشد نه interfere، که حرف اضافه ش in هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تاثیر منفی گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تماس جنسی نمیشه گفت، سوءاستفاده جنسی از کودکان He was arrested for interfering with young boys

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گذر زمان عاشق شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شغلهای مربوط به مراقبت و پرستاری Many of the caring professions are badly paid

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اسم: سرکشی و یاغی گری شورش فعل: سرکشی کردن ( فردی ) شورش کردن ( جمعی ) به چندش آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Do sth in anticipation of sth به اصطلاح خودمون به شکم صابون زدن The workers have called off their strike in anticipation of a pay offer

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

جناب صباغ جسارتاً فکرمیکنم چیزی که نوشتید مربوط به کلمه struggle باشه کلمه straggle به معنای جا موندن از قافله و پرسه زدن توی یه محوطه ست هرچند خودمم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

۱ - زوزه کشیدن حیوانات ۲ - زوزه ۳ - صدای باد که یه چیزی شبیه زوزه ست ۴ - گریه کردن با صدای بلند و کشیده ۵ - فریاد کشیدن برای اعتراض و درخواست چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون اینکه حواس به جای دیگه پرت بشه Ann stared fixedly at the screen

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح sb cant get it into their ( thick ) skull همون به اصطلاح خودمون که فلانی تو کله ش نمیره… He can’t seem to get it into his skull that I’m jus ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

این کلمه برای غذا استفاده نمیشه برای خوشمزگی غذا میتونید از tasty استفاده کنید بنابراین tasty و tasrful متفاوتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

جزئی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

گیاهان سازگار با شرایط آب و هوایی خاص trees that are tolerant of salt sea winds

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

به قول معروف دستی به سرو روی ساختمون، اتاق، خونه و… کشیدن ( بازسازی کردن و بهتر کردن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

در امریکن به معنای ضعیف کشی هم میشه ( کتک زدن کسی که ازت کوچیک تر یا ضعیف تره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

استایل و لباسای مربوط به خانمای ساخورده Granny shoes

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

به اصطلاح خودمون بخوام بگم، تیز و بُز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

رده بالا

پیشنهاد
٧

اینکه خوب بتونی با کسی یا چیزی سروکار داشته باشه، حرف همو بفهمید و خلاصه آبتون باهم تو یه جوب بره