پیشنهاد‌های مجتبی عیوض صحرا (١,٥٥٦)

بازدید
٣,٣٣٢
تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

طیف!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

چارچوب، محدوده، بازه، گستره!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

طیف!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

چارچوب، محدوده، بازه، گستره!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

این واژه اصطلاحی است که از ادبیات نانوایی ( نانبایی ) وارد واژگانمان شده است - در قدیم چون خمیر مایه فوریِ ( آماده ) نان ( ساکارومیسز یا ساکارومایسس ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اصطلاحی برای کسیِ که حرف گوش کن نیست و سرخودِ و حالا که سرش به سنگ خورده، ما برای تلنگر و تحقیر از آن استفاده می کنیم تا عمل خودخواهانه خود را به یاد ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

اصطلاحی برای کسیِ که حرف گوش کن نیست و سرخوده و حالا که سرش به سنگ خورده، ما برای تلنگر و تحقیر از آن استفاده می کنیم تا عمل خودخواهانه ی خود را به ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

کِنِف - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - بی آبرو، شرم زده - ضایع، تابلو! - تباه، نابود، نیست، هلاک - خراب، درب و داغون، قزمیت! - چزاندن، چ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

قُپّی - واژه ترکی - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - قُپ: الکی، دروغین، ساختگی، تقلبی، قلابی، بدل، فِیک ( fake ) ی: یای نسبت ( دارندگی ) و ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

قُپّی!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩

معرکه!

پیشنهاد
٢

آسمان جُل!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آواره، در به در - بی خانمان، خانه به دوش، آلاخون والاخون!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

جخت!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بدیهه!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

فی البداهه، در لحظه، آنی، در دَم، سه سوت!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

جنبه!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

معادل اسلامی و ایرانی: مسجد و نمازخانه

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

بروبچ!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

انگلیسی: minion مثل پویانمایی مینیون ها یا گوگولی ها

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٥٦

سِرینا - واژه ترکی و مشتق - اسم دخترانه - واژه ای فارسی با ریشه ی ترکی : ساری: واژه ترکی - زردی، طلایی - آفتابی، خورشیدی - خالص، پاک، سَرِه - گنج، ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بیتا، بی همتا، بی نظیر و مانند، بی لنگه، یکتا، یگانه! - منحصر به فرد، تنهاوش!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

تو مُخی! ( کرم ریختن! )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

دلگرمی، پُشتگرمی، هم احساسی، همدلی!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

چترباز!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

طُفَِیل، آویزون! - ناجی، اعجاز کننده، مشکل گشا، کارساز، طلسم شکن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

واژه مرکب: ترکیبی از گفت، آورد - دَراییدَن ( گفتگو ) درباره چیزی، مکالمه و محاوره در مورد چیزی، چالش برای چیزی! - به جای واژه انگلیسی: چَت ( فارسی: ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

گوشی: گوش ( اسم ) ، ی ( پسوند نسبت )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

گوشی قابل حمل و جابجایی، گوشی سیار، گوشی پابه پا و همراه، گوشی یار!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به اشتباه لب تاب هم می گویند - رایانه قابل حمل و جابجایی، رایانه سیار، رایانه پابه پا و همراه، رایانه یار!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٩

با دُردُر دواملایی است - در گویش خیابانی و تهرانی ( کوچه خیابانی ) - این واژه وقتی بکار می رود که بخواهند جایی ( منظور محلِّ مُخ زنی ) را پیاده یا ب ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

معادل فارسی: trip تریپ ( تیریپ ) ! - قُماش، نوع، قالب، گونه، جور، طرز، کیفیت - وضع، حالت، شکل، صورت

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

با تیریپ دواملایی است - واژه ای انگلیسی و معادلش: طِیف قُماش، نوع، قالب، گونه، جور، طرز، کیفیت - وضع، حالت، شکل، صورت

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

آشوب، قیام، فتنه ای که مردم را به جنبش درآورد، انقلاب!، چالش!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

هزاهز!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

ویراژ میده:سلطونه، پادشاهی میکنه، آقایی میکنه

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

ویراژ!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

زیر آبی رفتن، موزمار!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - سوت شو: گم و گور شو، گمشو، مفقود شو، ناپدید شو، بزن به چاک! - نیست شو، محو و نابود شو - دور شو، برو، بپر، ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

ویراژ!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

جولان دادن، تاخت و تاز - پیچوندن، دور زدن، دودر!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨

سه سوت!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

طرفت العین، یک آن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

سیاوَش واژه ای مشتق و سیاوُوش واژه ساده است! - سیاوَش یا سیاوُوش: درسته که سیا مخفف سیاه است ولی"وَش" در اینجا پسوند نسبت است و به مانند "وُوش" معنا ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ممنون از اینکه گفتین. سپاس! ایکی ثانیه هم می گویند

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٦٩

پارس برگرفته شده از پارت پارت: نام قوم ایرانی ساتراپ ( شهربان ) نشین های هخامنشی و از اقوام ایرانی سَکاها در خراسان . برای بهتر فهمیدن پارس و پارت آ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

جیک و بوک ( جیک و پیک ) - این واژه از بازی سه قاپ اومده - یکیه!، متناسب، هماهنگ، سازگار، سنخیت، منطبق، به هم میان یا میخورن! - همه چیز، تمام و کمال ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

جیک تو جیک: صمیمی، خودمونی!، رابطه کاملاً دوستانه - وابسته، پابند، نیازمند

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

وخی ( در لهجه اصفهانی ) !

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

جلدی، سریع السیر - جیک ثانیه، سیم ثانیه