پیشنهاد‌های مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا (١,٥٦٦)

بازدید
٥,١٤٨
تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥

جینگیل - جقل!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٧

یِکّاره - یهویی، ناگهان، یکایک!، الکی، قزن قورتکی! - زپرتی، فکستنی!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٧

طُغث ( تُخس ) - سرتق!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٣٣

سِرتِق - لجاج، لجباز، خیره سر، مُصِر - پُر رُو، یکدنده، کلّه شَق! - آویزون، پاپی شدن! - سرکش گر، ستیزه جو، جنگجو، چالش جو! - طُغث، وِزِّه، آتیشپاره ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٩

جِقِل - با جیگیل ( جینگیل، دواملایی ) است - کوچولو، فینگیل، فنچ! - عزیز، جیگر، خوشمَل! - شر و شلوغ، وِزِّه!، آتیشپاره!، وَرپریده! - تیز و بز، سریع

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥

هَمپا - همراه، در کنار، یاور، پشتیبان، پا به پا، همگام که فرق می کند با پابه رکاب!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

واژه ای فرانسوی ( Process ) - معادل فارسی آن: فرایند، فراگرد!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

فَراگَرد - فرا ( پیشوند ) ، گرد ( مصدر گشتن یا گردیدن ) - واژه ای مشتق - روند، رویداد، سیاق، اسلوب، نَسَق، روش، شیوه، مِنوال، نَمَط، رِوال، طریقه، ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

جنبشِ مردمی!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

جَنجال!، سردرگمی، دودلی، آشفتگی، آشوب، فتنه، هزاهز، انقلاب! مثال: این سؤال چالش برانگیز است!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٩٢

آیسِل - واژه ای ترکی و دخترانه - مشتق و ترکیبی از دو کلمه ترکی: آی: ماه، قمر - زیبا، قشنگ، خوشگل - معشوق، محبوب - بانمک، تو دل برو، بامزه، شیرین - شا ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٠١

بُحران، تَنِش - دَرگیری، کَلَنجار، دردسر، دلمشغولی، دغدغه! مثال: امروزه با چالش ( بحران، تنش ) آب روبرو هستیم! - چالشت ( دغدغت! ) چیه؟

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٨

کوتاه شده ی: آهسته! کُند، آروم، آهسته، یَواش - کم، اندک، قلیل مثال: بارون آسه آسه می باره>>>> بارون نَم نَم می باره!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣

آسه!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٨

منحصر به فرد، تک، آس، معرکه! - جولان دادن، تاخت وتاز، ویراژ میده ( ویراژ! )

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد

یکتا، یگانه، بی همتا، آس!، تک، منحصر به فرد!، یکه تاز!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٧

زِپِرتی!، فَکَسَنی ( فَکَستَنی ) !

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١

زِپِرتی!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٤

زِپِرتی!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٩

واژه ای انگلیسی، فرانسوی - نُنُر، تی تیش، فُکُلی، مُزَلَف، سوسول، گوگوری مَگوری، زِپِرتی!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فِزِرتی ( گونه فارسی زِپِرتی! ) بی زور، ناتوان، نُنُر، سُوسُول، ژیگول، فُکُلی، تی تیش! - چُلمَن، چُلُفتی، شاسگول! - قزمیت، درب و داغون، خراب، مُفَن ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٧

مُزَلَف، سوسول، ژیگول، فُکُلی، زِپِرتی!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

فَکَستَنی ( فَکَسَنی ) ! - واژه ای روسی، که مورد استفاده در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) است - بی خودی، اَلَکی، در ب و داغون، خراب، مُفَنگی، ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

زِپِرتی ( گونه فارسی: فِزِرتی ) واژه ای روسی، که مورد استفاده در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) است - بی زور، ناتوان، نُنُر، سُوسُول، ژیگول، ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٧

با دقت و حیرت انگیز نگاه کردن، زُل زدن، هاج و واج، شگفت زده شدن، سنکوپ! رجوع شود به خیره!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سَنکُوپ، سَنکُپ - سنگ کوب هم می گویند ( دواملایی است ) - واژه ای فارسی - تر کیبی از سنگ و کُپ ( دهان ) syncope برگرفته شده از فارسی است! معنی: می ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اِهِن و تُلُپ: کَبکَبه و دَبدَبه، باد و بُروت، اُلدُرَم بُلدُرَم ( ترکی ) ، اُرت!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اُرت - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - چاخان، بِلُف، لاف زنی، خالی بندی، توپ خالی زدن، هارت و هورت ( پورت ) ، قُمپُز!، اِهِن و تُلُپ! مثل: ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١١١

هَماوَرد خواهی، ناورد، مبارزه، نبرد - سِتیزیدن، دست و پنجه نرم کردن!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

با اصل و نصب، ریشه دار - امام زاده، بزرگ زاده، محتشم

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١

وِزِّه!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

تاق: نام پرنده یا کبوتری که کِرم دوست دارد و بسیار وَرجه وُرجه می کند ( جنب و جوش فراوانی دارد ) ال: پسوند ابزار ( افزار ) ، پسوند قدرت، نیرو دهنده ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٤٣٤

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - وِزِّه - پاپی شدن، آویزون! - شر و شلوغ، شیطون، بلا، مصیبت - آتیشپاره، ورپریده!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

کَلَپچ - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) کوتاه شده: کله پاچه

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اُشگُول - نام یک سنجابک که چشمانی درشت دارد و در زمستان به خواب زمستانی فرو می رود! ( ( برپایه پژوهش های دانشمندان: سنجاب ها حیوان های فراموشکاری هس ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١

اُشگُول، چُلُفتی، زِپِرتی!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٣١

واژه ای سیاسی است، که در جریان مذاکرات هسته ای ایران و 5 به علاوه ی1 ساخته شد! این واژه وام گرفته شده از فرجام است >>> هر دوی آن ها ( ساده ) هستند. ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

پُرسِمان - واژه فارسی مشتق - دو جور می توان از نظر دستوری معنا و برداشت کرد: پُرسِمان: در زمان کهن ( اوستایی ) به جای عیادت، احوال پرسی، دیدار و باز ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣٧٢

معنی: 1. پیشکِسوَت، کهنه کار، اسطوره ( استوره ) ! - با تجربه، کافی، کاردان، حرفه ای، ماهِر، این کاره، آزموده، زُبده، کاربَلَد، کارکُشته، دنیا دیده، ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥٤٥

اسم پسرانه - نام پزشک نامدار دوره هخامنشی که مردم را درمان می کرد! این واژه، نخست " آپا" بوده: واژه پارسی باستان - به مانند: آپادانا! سَر، بالا، بل ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥١

امروزه کسره ای که میان واژه است، پسوند ( تکواژ ) نیست و فقط افزایش آوایی است! پس پسوند ( ه ) میان واژه خندِوانه وجود ندارد و من به اشتباه آن را نوشتم ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

این واژه ( مشتق ) است: اگر کُل واژه با معنای تجزیه اش تطابق داشته باشد یا ردپای واژه ی کُل در واژه ی تجزیه ای وجود داشته باشد. >>>>> مشتق پویش: انجمن ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٤١

این واژه ( مشتق ) است: اگر کُل واژه با معنای تجزیه اش تطابق داشته باشد یا ردپای واژه ی کُل در واژه ی تجزیه ای وجود داشته باشد. >>>>> مشتق پایِش: اوست ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١١٢

این واژه ( ساده ) است: اگر کُل واژه با معنای تجزیه اش تطابق نداشته باشد یا ردپای واژه ی کُل در واژه ی تجزیه ای وجود نداشته باشد یا معنی واژه ی تجزیه ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

بیشتر وقت ها این دو را باهم قاتی پاتی ( قاطی پاطی ) می کنیم: بَستَر: جامه ی خواب، وسایل و ابزار خواب ( مانند:تُشَک، مُتَکا، بالِش، رختخواب و. . . ) ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٩

درسته از پایدار و ایستا ترکیب شده ولی مشتق است: بن فعل یا مصدر پایستن، پسوند اسم ساز ( ار ) معنی: بادوام، استوار، پابرجا - ثابت، باقی، دائم

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اسم "مشتق" است - تراوا: مشتق>>> مصدر تراویدن ( بُن مضارع ) ، ا ( پسوند ) - گیرا، رد و اثر گذاشته، نفوذپذیر! بسیار شبیه ( ترآوا ) است!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣

"تر" صفتِ اسم:تر و تازه، جدید، نو، نوین، به روز، روزآمد، امروزی ( انگلیسی و فرانسویش:آبدِیت، مُدرن، مُد ) "آوا" اسم: ندا، نوا، لحن، صدا، صوت، آواز، ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٧٨

قالتاق، کلاه بردار، شارلاتان ( فرانسوی ) ، کلاش!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١

لانتور!