پیشنهاد‌های مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا (١,٥٦٦)

بازدید
٤,٦٧٢
تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨

جولان دادن، تاخت و تاز - پیچوندن، دور زدن، دودر!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

سه سوت!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

طرفت العین، یک آن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

سیاوَش واژه ای مشتق و سیاوُوش واژه ساده است! - سیاوَش یا سیاوُوش: درسته که سیا مخفف سیاه است ولی"وَش" در اینجا پسوند نسبت است و به مانند "وُوش" معنا ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ممنون از اینکه گفتین. سپاس! ایکی ثانیه هم می گویند

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٦٩

پارس برگرفته شده از پارت پارت: نام قوم ایرانی ساتراپ ( شهربان ) نشین های هخامنشی و از اقوام ایرانی سَکاها در خراسان . برای بهتر فهمیدن پارس و پارت آ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

جیک و بوک ( جیک و پیک ) - این واژه از بازی سه قاپ اومده - یکیه!، متناسب، هماهنگ، سازگار، سنخیت، منطبق، به هم میان یا میخورن! - همه چیز، تمام و کمال ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

جیک تو جیک: صمیمی، خودمونی!، رابطه کاملاً دوستانه - وابسته، پابند، نیازمند

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

وخی ( در لهجه اصفهانی ) !

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

جلدی، سریع السیر - جیک ثانیه، سیم ثانیه

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

کاریزما!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨

وَش - پسوند ( همانندی، شباهت ) - مانند پسوند ( دیس ) در آبادیس! مثال: پریوش، هوروش، مهروش، سیاوش ( سیا مخفف سیاه ) ، مهوش، تنهاوش!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٤

حق جوش خوردن معامله، حق بستن و عقد قرارداد، تعرفه و پَسادَست معامله! - حق واسطه گری، حق کار چاق کردن معامله ( دلالی معامله ) !

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١٢

زیر سؤال بردن!، بازخواست، متهم کردن، بدنام و بی آبرو کردن - کاویدن درون خود ( واکاوی! ) ، آزمودن، سنجش، محک زدن، ارزیابی مثال: با این حرفا خودتون رو ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

رُوپا، سرپا، درجا، ایستا! - رجوع شود به stand up !

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

رُوپا، سرپا، درجا، ایستا! - یکی از اصول واژه گزینی این هست که بهترین واژه ی انتخابی باید بسیار شبیه واژه ی بیگانه باشد ( و بسیار از نظر معنی بهش بخ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاپی شدن، آویزون!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تِلِپ - نام آوای رها کردن خود یا به زور به زمین نشستن آویزون!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

پسوند ( همانندی، شباهت ) - مانند: پسوند ( وَش ) در تنهاوَش! مثال: تندیس، سردیس، گلدیس، طاقدیس، ناودیس، مهدیس، پاکدیس، آبادیس! - توجه:پردیس ( فردیس ) ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

تَهاتُر - رد و بدل پایاپای ( پا به پا ) ، معاوضه جنس به جنس، مبادله کالا به کالا، تراکنش دو طرفه! این تعاملات ( داد و ستدها، بده بِستون ها ) از زمان ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

مُقیم، شهروند!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

ساختار دستوری: تنها ( صفت ) ، وَش ( پسوند همانندی، شباهت ) >>> اسم مشتق مانند: پسوند ( دیس ) در آبادیس!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

پسوند نسبت، مالکیت، دارندگی و همراهی فارسی اَوِستایی است - مانند: پسوند ( وند ) در شهروند! مثال:دَستوانه، میسوانه، اُستُوانه، پُشتوانه، پَروانه، خَند ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٩

وَند - پسوند وابستگی ( نسبت ) ، مالکیت، دارندگی و همراهی اَوِستایی است - مانند: پسوند ( وانه ) در خندوانه! نمونه: آبوند ( آوند ) ، کولیوند، حسنوند، ف ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهروَند - ساختار دستوری: شهر ( اسم ) ، وند ( پسوند نسبت، مالکیت، دارندگی و همراهی ) >>> مشتق - ساکن، مُقیم - پسوند وَند مانند: پسوند ( وانه ) در خند ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨

معادل فارسی: خندک، طنز مصور، طنز رسام - کاریکاتوریست: طنز نگار، طراح خندک طنز معادل زیبایی برای این واژه است چون دارای تلنگر، متلک، طعنه، شوخی و. . ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل فرانسوی ویزیت هم هست!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

معادل فرانسوی: کمیسیون!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

معادل فرانسوی: کمیسیون!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٧

فرانسوی - معادل فارسی: اتحادیه، انجمن، هیئت عالیِ پایش و نظارت، شورای عالی پایش و نظارت، کارگروه پایش و نظارتی! - حق الزحمه، دستمزد، پایمزذ، کارمزد!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨

کاریزما!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

بازبینی، بررسی، واکاوی! - بازرسی ( وارسی ) ، نظارت، پاییدن ولی این معنی بیشتر در challenge استفاده می شود تا چالش

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

تنهاوش!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١

خاص، منحصر به فرد!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

فَکَسَّنی ( فَکَستَنی ) ! - واژه ای روسی، که مورد استفاده در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) است - بی خودی، اَلَکی، در ب و داغون، به درد نخور، ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

یاغی!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

یاغی!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٩

سَرکشی، عُصیان، وَحشی، چَموشی، توسَنی ( صفت اسب ) !

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

تَنهاوَش - تنهایی، انفرادی، تکی، مجرد - به تنهایی، دست تنها - بجز، فقط - بی، فاقدِ، بدونِ. . .

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

مهمونیِ خودمونی!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٥١

پیزوری ( پیزُری! ) - زپرتی!، دَرِپیت! پیزور به علف های زرد و خشکیده ای گویند که برای پر کردن پالان الاغ ها به کار می رفته و همچنین پوشال های نازکی بو ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠٢

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) زیق ( زیگ ) : به کودک خردسال گویند یا کسی که توانایی و خِرَد کمی دارد - زه پیراهن، شلوار، کاپشن و. . . که م ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

نام آوا ترکی آن می شود: دامبول و دومبول ( دامبول دومبول یا دَمبَل و دیمبَل یا دامبیلی! ) ؛که در فارسی هم استفاده می شود. مثال: گارداش دامبول و دومب ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٥١

توجه:پردیس ( فردیس ) :بهشت، مینو - که ردپا و مفهوم ( پر، فر ) در آن دیده نمی شود، پس "ساده" است. ممنونم

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١

معرکه!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

مخصوص، ویژه، خاص، استثنایی - شاهکار، محشر، معرکه!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٤٨

این واژه نخستین بار در قرن ۲۰ توسط ماکس وِبِر مطرح شدو طبق عادت تصور بر این بود که واژه انگلیسی هست. مثل چالش که تصور شده بود انگلیسی است. زبان فار ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

برابر پارسیِ واژه ی: آنالیز ( analyze: فرانسوی ) !

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

اِستادَن - در لهجه اصفهانی - گرفتن، اخذ کردن، بدست آوردن - خریدن - زیاد کردن، افزایش دادن مثال: دادا نون اِستادی >>> داداش نان گرفتی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٨

جَخت - در لهجه اصفهانی - همین حالا، الان، اکنون - تیز و بز، عجله ای، سریع، شتابان، جقل، آنی، فوری، سه سوت!، جیرینگی! مثال: جَخت می آیی >>> حالا می آ ...