پیشنهاد‌های مجتبی عیوض صحرا (١,٥٥٦)

بازدید
٣,٣٣٤
تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

فارسی آن هم می شود: بزن و بکوب ( بزن بکوب ) !، دادار دودور!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١

دوستدار، هواه خواه، هوادار، طرفدار، حامی - در تصوف: ساقی، مُشَوِّق - مُرشد، پیر کامل، انسان کامل، همه چی تموم! - اکسیر، کیمیا، کمیاب، نادر و. . .

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

مأموریت، نقش - پاکار، آمادگی، حاضری، پایه!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

حق شناسی، نصیحتوری - ادای دین، تعهد، وظیفه شناسی، خویشکاری، مسؤلیت ( مسئولیت ) ، پاسخگویی - سرپرستی، نظارتی، پایش!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١

بَستَر: بالین!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مطیع، حلقه به گوش!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

آبدیده!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٦

حرفه ای، ماهر، این کاره، آزموده، مجرب، زبده، کاربلد، کارکُشته! - مثلِ کنایه: گرگ باران ( بالان! ) دیده، چند پیرهن بیشتر پاره کرده همچنین فرق دارد با ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

خوش الحان!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

خوش الحان!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

چهچه ( چهچهه ) ، گُلبانگ!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

چالیک!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاپی شدن!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

پافشاری، الحاح!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤١

واژه روسی که در فارسی به شکل گوگولی مگولی استفاده می شود که با گوگوری مگوری ( مرکب اتباعی ) دواملایی است - در زبان کودکانه: دوست داشتنی، خواستنی، عز ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣١

خوش خوشون! - این واژه از آرایه تکرار بهره برده و در جایی بکار میرود که کسی زیاد راحته یاخیلی داره حال می کنه و اوضاع خیلی به وِفق مُرادشه و برای تلنگ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣١

گُتره ای - این واژه به جای حرفِ نادخِ "گاییدن" هم استفاده می شود. این واژه از ضرب المثل ( ترپند ) : گُتره ای کاری را انجام دادن آمده است! معنی: اَلَ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

دو دوزه! - چاچول گری، زیر و رو کشیدن، ریو ( ریب ) ، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک، حقّه - اشتباه، تردید، شک، دودلی - موزمار!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

آتش به فرمان!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

آتش به اختیار!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر بر خط فرمان باش، گوش به فرمان باش

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

نوسفر!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دَرِپیت - زپرتی!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

آتش به اختیار!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

آتش به فرمان!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

آماده دستور باش، برای فرمان حاضر باش، مطیع امر باش، فرمانبر باش، لبیک گو، گوش به زنگ باش!

پیشنهاد
١٥

ارادی، اختیاری، خودانگیخته، درونناک، خودجوش! - خودکار، خودسر، خودرأی - خودباور، اعتماد به نفس - خیر و خوب خواهی، مصلحت اندیش، صلاحدید!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سِلفی ( selfie ) ، واژه ای انگلیسی - معادل فارسی: خودمونی مثال: عکس خودمونی، پذیرایی خودمونی و. . . توجه: عکس واژه ای عربی که در فارسی استفاده می ش ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨

به معنای واقعی!

پیشنهاد
١٠

به جای این که تنوین عربی بکار ببریم، می توانیم ( اول واژه"به" یا آخر واژه"ی" ) اضافه کنیم! به واقع، در حقیقت، حقیقتاً، واقعاً - به کلی، کاملاً، تماما ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

این اصطلاح از آب شناسی ( هیدرو ژئولوژی ) می آید - در چشمه های آبگرم، بدون دخالت و ترغیب و تشویق ِ عوامل انسانی و خارجی آب به خودی خود و بطور طبیعی به ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

این اصطلاح برای کسانی که ادعایِ دانای کل ( عقلِ کل ) دارند و همیشه آدم ها رو از بالا نگاه می کنند یا فکر می کنن بهتر از اونا وجود ندارد و به خیالِ خو ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کلیدی: حیاتی، مُبرَم، اساسی، ضروری، واجب - مهم، اثرگذار، طلایی، با ارزش، گران بها، قیمتی - اِکسیر، کیمیا، کمیاب، نادر - ویژه، خاص، استثنایی، منحصر ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

درب و داغون، قُزمیت!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

پدیدار، نمایان، مشهود، معلوم، تابلو! - باشید، بشوید، به شما رِسَد، نصیبتان باد! مثل: خوب بادید ( زشت بادید! )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

این اصطلاح از نجوم، واردِ واژگانمان شده است - توجه: ماه ( قمر ) از هلال نو تا هلال نو دیگر به مدّت ( تقریباً ) یکماه طول می کشد. به این فرایندِ اه ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه شهروند برای شهری ها و واژه ( آبادین ) برای روستایی های عزیز استفاده می شود: آبادی: قریه، ده، روستا، دهکده ن: پسوند دارندگی، مالکیت و همراهی>>> م ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

برای روستایی های عزیز هم واژه ( آبادین ) استفاده می شود: آبادی: قریه، ده، روستا، دهکده ن: پسوند دارندگی، مالکیت و همراهی>>> مانند پسوند ( وانه ) در خ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

این اصطلاح وقتی بکار می رود که طَرَف کارش خیلی درسته! و همه چیزش رو حساب کتابه و همه چیزش رو، به خوبی و درستی و تمام و کمال انجام میده یا فلانی انق ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

واژه مشتقِ فارسی با ریشه ترکی - اسم پسرانه آرامی: واژه ترکی - داستار، پایمرد، میانجی، واسطه، بین، شفاعت، خواهش - یاری، کمک، مدد، تعاون، همکاری - اتح ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

با ریچار دواملایی است - چاروادار، بار کردن! که فرق می کند با لیچال ( ریچال ) : مُربا، مُربایی که از شیره انگور ( دوشاب ) ، شیر، شکر، ماست و . . . در ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

لیچار ( ریچار ) !

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
-١٩

لبیک!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

آویزون!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

با سیریش دواملایی است - آویزون!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١

خیت!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

خیت!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

خیط - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - خراب، داغون، بد، نامناسب - درهم برهم، شلخته، گلِ هم، قاراشمیش! - ضایع، تابلو، کِنِف! مثال: بروبچ اوض ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

لُکّه دویدن!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٣

هَروَله!