پیشنهاد‌های مجتبی عیوض صحرا (١,٤٧٩)

سِرینا - واژه ترکی و مشتق - اسم دخترانه - واژه ای فارسی با ریشه ی ترکی : ساری: واژه ترکی - زردی، طلایی - آفتابی، خورشیدی - خالص، پاک، سَرِه - گنج، ...

اسم پسرانه - نام پزشک نامدار دوره هخامنشی که مردم را درمان می کرد! این واژه، نخست " آپا" بوده: واژه فارسی باستان - به مانند: آپادانا! سَر، بالا، بل ...

واژه ای ترکی - savage برگرفته شده از واژه ای ترکی است! ساو: دعوا، نزاع، جدال، ستیز، کشمکش - یاغی، وحشی، گستاخانه، وقیحانه - ظالم، ستمگر، بی رحم، سن ...

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - وِزِّه - پاپی شدن، آویزون! - شر و شلوغ، شیطون، بلا، مصیبت - آتیشپاره، ورپریده!

این مقاله را چند سال پیش نوشتم و چکیده ای از آن را در دسترس شما بزرگواران می نَهَم ( قرار می دهم ) ، امیدوارم بهره کافی را ببرید. خواهشمندم همه ی ای ...

ژین: اوستایی و کُردی - از واژه زند اوستا گرفته شده است این واژه در اوستا " ژَئِنا:شادی" و در برابر واژه "کَئِنا: کینه" بوده است! "دانا" در اوستا: زا ...

ممنون - واژه یونانی ( memnon ) ممنون در عربی به معنی: نعمت داده شده یا منت ( مَن: سنجیدن با سنگی ویژه ) نهادن و به رخ کشیدن نیکی خود به کسی ممنون ...

کاژه ( کازه، کاشه ) : نام دخترانه - واژه کُردی و فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) واژه انگلیسی Cache برگرفته شده از فارسی است! همچنین واژه کاز ...

نمادهای برگرفته شده فرهنگ های فَرَنگی از فرهنگ کُهَن و ریشه دار ایران در شب یلدا: کریسمس ( جشن مسیح ) >>> نماد یلدا بابانوئل ( بابا نوروز، پدر میترا ...

معنی: پیشکِسوَت، کهنه کار، اسطوره ( استوره ) ! - با تجربه، کافی، کاردان، حرفه ای، ماهِر، این کاره، آزموده، زُبده، کاربَلَد، کارکُشته، دنیا دیده، آبد ...

گرچه جاماسب ( فرنام: بیدَخش یا وزیر گشتاسپ ) یکی از دامادهای زرتشت ( پوروچیستا ) که ستاره شناس، موبد موبدان و پیشگویی بیدار دل ( هوشیار ) بود سرانجام ...

درسته، فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بنیاد سعدی کارهای خوبی در زمینه ادبیات کرده اند و به گونه ای، کارشان بد نبوده است ولی شایسته بود، درخور پولی که م ...

پیدایش حیات: از نظر علمی: 4. 5 میلیارد سال قبل زمین بوجود آمد، به این گونه که سطح اولیه زمین پوشیده از مواد مذاب بود >>> بتدریج سرد شد >>> سنگی شدن ...

پیشینه ی تاریخی یلدا و کریسمس ( میلاد مسیح ) : میتراییسم یا مِهر پرستی یکی از آیین های دینی ( مذهبی ) ایران باستان به شمار می رفت، که مهمترین جشن آن ...

تاریخچه تقویم مسیحی: از نظر زمین شناسی، وقتی خورشید در دی ماه ( حَضیضِ خورشیدی ) قرار گیرد: در نیم کُره ی شمالی ( به مانندِ کشور ایران ) : انقلاب زم ...

بَرسام، اَبَرسام، بَرسا - نام پسرانه - واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) نام درست و بُوَنده ( کامل ) آن: " اَبَرسام" بوده که در پی گذشت ز ...

2. دسته دوم: هر دو شکل این نوشتارها درست است ولی ممکن است به فَرنودهایی ( دلایلی ) مانند: در جمله یا شعر - پارسی یا عربی - لهجه های محلی و بومی و. . ...

عِرق: واژه عربی - تعصب، رگ غیرت یا تِریج ( تِریز یا تیریز ) قَبا، غرور، به خود بالیدن - طرفداری، حمایت، جانبداری و. . . دواملایی نیست و تک املایی است ...

3. دسته سوم: هر دو شکل این نوشتارها درست است! به این جور چند املایی ها >>> چند املایی های همزه دار می گویند که از زبان عربی وارد واژگان فارسی شده است ...

گرامی پهلوان ایرانی به همراه پدرش جاماسپ ( برادر فَرشوشتر، داماد زرتشت ) ، زَریر ( برادر گشتاسپ ) و چند تن از پسران گشتاسپ ( از جمله اسفندیار ) به دش ...

واژه ای یونانی - پرس: پارس پولیس: سرزمین تختِ جمشید ( پارسه ) ، شهر ایران

لانتُور - ترکیبی از دو واژه: لان: بی صفت، عوضی، نامرد - تور: دام وتله برای شکار دزدِ تازه کار، دَله دزد، کفزَن، کش رو، دودَره باز و. . .

اسم دخترانه - واژه اوستایی و کُردی - به کُردی: وَیانا ( vayanā ) به فارسی: ویانا ( vianā ) نام شهری در اسپانیا و همچنین کاخی با ویژگی گردشگری به ه ...

دو پسوند ( وَر ) ، ( اور ) که هر دو پسوند دارندگی ( دارایی ) ، مالکیت و همراهی در فارسی هستند، بسیار به هم شباهت دارند! وَر: این پسوند بیشتر به هنر، ...

اُزگَل ( اوزگل ) - واژه ترکی - نوعی نفرین یا ناسزا است! به کسی که خیلی برو بیا داره، این واژه رو بکار می بریم تا طرف شاخ نشه و خاکی بشه! اُز: برو، د ...

یاشیاسان - واژه مشتق ترکی - ترکیبی از: یاشا:سرزنده، سردماغ، شاداب، بانشاط، سرحال، دلخوش، سرخوش، مشعوف، شادمان، خوشحال، خرسند، خشنود، بَشاش - خجسته، ...

آریا واژه ای فارسی است و area وام گرفته شده از فارسی است! چون در زمان هخامنشیان و به ویژه در زمان داریوش یکم ( 522 سال پیش از میلاد یا 3000 سال پیش ) ...

دِلاریس - واژه مشتق مرکب فارسی - نام دخترانه دل: واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) - قلب، سُوَیدا، جان، روح - درون، ضمیر، باطن، سِرشت، نیّت ...

توجه:پردیس ( فردیس ) :بهشت، مینو - که ردپا و مفهوم ( پر، فر ) در آن دیده نمی شود، پس "ساده" است. ممنونم

اَروشا، اَروشه - اسم دخترانه فارسی اوستایی و مشتق - آروش:حبیب، هودار، طرفدار - زیبا، ناز، خوشگل، عزیز - درخشان، ر وشن، بدخشان، لَعل، نگین، مروارید، ...

آریا واژه ای فارسی است و area وام گرفته شده از فارسی است! چون در زمان هخامنشیان و به ویژه در زمان داریوش یکم ( 522 سال پیش از میلاد یا 3000 سال پیش ) ...

واژه روسی که در فارسی به شکل گوگولی مگولی استفاده می شود که با گوگوری مگوری ( مرکب اتباعی ) دواملایی است - در زبان کودکانه: دوست داشتنی، خواستنی، عز ...

چیزهای برگرفته شده از نبرد تیشتر و همراهانش و جشن های ایرانی و فرهنگ ایران: آیین پشت مسافران آب ریختن >>> نماد آبی است که آناهیتا به همراه گل نیلوفر ...

توجه: هر کدوم از معنی های چالش بستگی داره در کجا و چگونه بکار برده شود و متناسب با جاش معنیش رو در نظر می گیریم! ممنونم. طاقچه بالا گذاشتن! - رقابت ...

آقای دهاتی می تونستم به پرسش شما پاسخ ندم و خودم رو خراب نکنم ولی پاسخ شما، به نوعی یک دردِ دل است و خواستم سَبُکشَم! همچنین من نمی خواستم واژه " چن ...

دَستاوَرد - واژه مرکّب - ترکیبی از دو واژه: دست ، آورد: داشته، بدست آورده، ما حَصَل، محصول، برآورد، برآیند - دستیابی، پیشرفت، بهبود، توسعه، کامیاب ...

کارشا: کارشاه، کارشایا - نام پسرانه - فارسی باستان - واحد پولی در زمان هخامنشیان در کتیبه های وزنه داریوش شاه ( سنگ نوشته های wa, wb, wc, wd ) از ...

پارس برگرفته شده از پارت پارت: نام قوم ایرانی ساتراپ ( شهربان ) نشین های هخامنشی و از اقوام ایرانی سَکاها در خراسان . برای بهتر فهمیدن پارس و پارت آ ...

بَرسام، اَبَرسام، بَرسا - نام پسرانه - واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) نام درست و بُوَنده ( کامل ) آن: " اَبَرسام" بوده که در پی گذشت زم ...

کاژه ( کازه، کاشه ) : نام دخترانه - واژه کُردی و فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) واژه انگلیسی Cache برگرفته شده از فارسی است! همچنین واژه کاز ...

هشدار: این واژه به واژه ی " دارما " وابسته است و شایسته و بایسته است که باهم خوانده شوند! واژه سانسکریت: از خانواده زبان های آریایی، زبان باستان ایرا ...

پیشنهاد می کنم این بخش را به همراه واژه "عمو نوروز یا نوروز" بخوانید! نام بیشتر دیوهای اهریمنی ( اَنگره مینو: تاریک کننده بهشت - روح و روان ویرانگر و ...

آیسِل - واژه ای ترکی و دخترانه - مشتق و ترکیبی از دو کلمه ترکی: آی: ماه، قمر - زیبا، قشنگ، خوشگل - معشوق، محبوب - بانمک، تو دل برو، بامزه، شیرین - شا ...

ترکیبی از دو واژه: کاریز ( قنات ) و ما ( آب ) - واژه مرکّب و فارسی - اسم دخترانه گیرا، مانا، جذاب، فریبنده، کِرِشمه دار، با جذبه، دلنشین، با اقتدار، ...

این جُستار هم به مانند: "یلدا - آناهیتا - چهارشنبه سوری - حاجی فیروز - عمو نوروز - نوروز" بسیار کلیدی است و به گونه ای ادامه ی آن ها و در پیِ داستان ...

سرگذشت شیطان ( اهریمَن - نام پیشین: عَزازیل! ) در اساطیر ایران باستان: خداوند پس ازاین که در چهل روز سرشت و بدن انسان ها را آفرید؛ بدنش را به مدت 40 ...

همین آغاز کار بگم: میتونستم به این داستان ها پر و بال بدم و مانند اساطیر یونان آن ها را افسانه ای و پر شاخ و برگ جلوه کنم ولی چون میخواستم، بیشتر آن ...

پَنام - واژه اوستایی - نام پسرانه در اوستا: پَئیتی دانَه ( paiti dāna ) در پارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : پَدام، پَندام، پَندَم پن: بستن، ج ...

پس از اینکه خشایارشاه؛هخامنشیان، اشکانیان و. . . با رشادت های سردارانی مانند: آرتِمیس، آریوبَرزن، سورِنا و. . . در سال 480 پیش از میلاد یونان را فتح ...

برخی ها فرزان ( فلسفه ) آب ریختن پشت رهسپار ( مسافر ) را به هُرمُزان ( فرمانروای خوزستان در زمان ساسانیان ) نسبت می دهند! در اینجا چکیده ای از داستان ...