جوان

/javAn/

مترادف جوان: برنا، شاب، غلام، کودک، نوباوه، نوجوان، نوچه، نورسته

متضاد جوان: پیر

معنی انگلیسی:
young, young person, youth, spring chicken, [adj.] young, [n.] young person, blood, juvenile, junior, youngling, youngster, youthful

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

جوان. [ ج َ ] ( ص ، اِ ) برنا. هر چیز که از عمر آن چندان نگذشته باشد. ( آنندراج ). شاب . مقابل پیر. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) :
شدم پیر بدین سان تو هم خود نه جوانی
مرا سینه پرانجوخ و تو چون خفته کمانی.
رودکی.
پیر فرتوت گشته بودم سخت
دولت تو مرا بکرد جوان.
رودکی.
از او بستد آن جوهر آنگه جوان
بدو گفت کای بانوی بانوان.
فردوسی.
جوانی بکردار تابنده ماه
بنزدیک رستم ورا دستگاه.
فردوسی.
که رامشگری دارم آنجا جوان
نوازنده رود و آرام جان.
فردوسی.
زبان برگشاد اردشیر جوان
چنین گفت کای کارکرده گوان.
فردوسی.
تعلقم بحیاتست وقت پیری بیش
که مفت باخته ام موسم جوانی را.
کلیم ( از آنندراج ).
گردد اگر از شادی وصل تو جوان پیر
اندوه فراق تو کند پیر جوان را.
یغما ( از آنندراج ).
|| مجازاً، تازه و نو: ملک جوان ، دولت جوان ، بخت جوان ، شهر جوان ، بلاهای جوان ، باده جوان و غیر آن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
- جوان پسند ؛ موافق طبع جوان. آنچه جوان آنرا پسندد.
- || هر کار که بعلت صعوبت آن یا بعلت مخالف حفظالصحه بودن آن زود کارمند خود را کشد، مانند طبق کشی ، کناسی ، زه تابی و غیره. بعضی مشاغل جوان پسند است ، یعنی عامل آن پیر نشود و در جوانی میرد. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ).
- جوان خاطر ؛ دارای اندیشه و فکر جوان. دارای خاطر روشن. جوان طبع :
بار دیگر ره جوان خاطر شد این مداح پیر
از ره مدح جوانبخت و جوان دولت وزیر.
سوزنی.
- جوان دولت ؛ تازه دولت. تازه بدولت رسیده :
جوان دولت و تیز و گردنکش است
گه خشم سوزنده چون آتش است.
فردوسی.
که ازجمله تاجداران روم
جوان دولتی بود از آن مرز و بوم.
نظامی.
چو دیرینه روزی سر آورد عهد
جوان دولتی سر برآرد ز مهد.
سعدی.
- جوان رنگی ؛ که رنگ جوان دارد. که بظاهر جوان است :
پیری عالم نگر و تنگیش
تا نفریبی بجوان رنگیش.
نظامی.
- جوان رویی ؛ جوان روی بودن :
از جوانی بود سیه مویی
وز سیاهی بود جوان رویی.
نظامی.
- جوان سال ؛ جوان. که در سالهای جوانی است : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

انسان یاحیوان یادرخت که به میانه عمررسیده است
( صفت اسم ) ۱- هر چیز که از عمر او چندان نگذشته باشد خواه انسان باشد خواه حیوان و خواه نبات شاب مقابل پیر شیخ .

فرهنگ معین

(جَ ) [ په . ] (ص . اِ. ) هر چیز کم سن . مق پیر.

فرهنگ عمید

۱. آن که یا آنچه به حد میانۀ عمر طبیعی خود رسیده باشد، بُرنا.
۲. [مجاز] کم تجربه.
۳. [قدیمی، مجاز] مساعد و موافق: بخت جوان.

واژه نامه بختیاریکا

تَر؛ جقله جبار؛ توپَرِه
جاهل

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شخصی که زمان زیادی از عمرش نگذشته است را جوان گویند. جوان مقابل پیر است و از احکام آن در بابهای صلات، زکات، صوم، عتق و حدود سخن رفته است.واژه ی «جوانی» اشاره به مرحله ای از زندگی انسان ها دارد که در آن قوای جسمی و روحی بشر در بالا ترین درجه و استعداد خود قرار دارد و به عبارت دیگر، تمامی و استعداد درونی و بیرونی انسان در اوج شکوفائی و ثمردهی است.به کسی که در چنین دوران از زندگی بسر می برد در فارسی «جوان» و در عربی «شاب» می گویند. آدمی با همه ی ابعاد وجودی و استعداد های جسمی، روحی و عاطفی و عقلی خود که علم و تمدن و تکنولوژی پیشرفته ی امروزی، تنها نمودی از آن است، امکان تکمیل تدریجی این استعدادها را در جوانی به دست می آورد.
روان شناسان در تقسیم بندی مراحل زندگی دوره ی پیش از زمان چهل سالگی را زمان جوانی دانسته اند. این هنگام از زندگی در دنیا و آخرت فرخنده و مبارک شمرده شده است. انسان در زندگی همواره آرزوی جوانی دارد و خدای متعال در وصف بهشتیان که در نعمت های بی پایان إلهی غرق هستند و از نتیجه ی عبودیت و بندگی خود بهره مند می شوند می فرماید:«شباب لایهرمون» «بهشتیان جوان هستند و پیر نمی شوند.»پیامبر گرامی اسلام، امام دوم و امام سوم شیعیان را سرور جوانان بهشت نامیده است:«انّ الحسن و الحسین سیدا الشباب أهل الجنة:همانا امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) سرور و آقای جوانان بهشت اند»
اهمیت جوانی در اسلام
دین مبین اسلام که داعیه ی انسان سازی و شکوفاگری همه ی ظرفیت ها و استعدادهای بشری را دارد، جوانی را برترین و شایسته ترین مرحله ی زندگی می داند و بر نقش محوری آن در سازندگی انسان تأکید می کند. با نگاهی گذرا به احادیث امامان معصوم (علیهم السلام) با حقیقت جوان و اهمیت دوره ی جوانی بیشتر آشنا خواهیم شد.
← حدیث اول
بر اهل بصیرت روشن است که آن چه در باب اهمیت جوانی مطرح است، تنها سپری کردن روزگار نوزادی و نوجوانی و رسیدن به مرحله ای جدید که همه ی انسان ها به طور طبیعی در دوران عمر، آن را پشت سر می گذارند، نیست؛ بلکه منظور آن است که در این برهه از زمان که تمامی قوا و استعداد های آدمی به حد کمال خود می رسد، انسان در مسیر صحیح و در جهت کمال و کسب فضیلت و دانش حرکت کند و از این فرصت ارزشمند و تکرار ناشدنی بهره ی کافی ببرد چرا که در غیر این صورت اگر جوانی انسان در مسیر شهوات و نفسانیات باشد، ارزشی ندارد و چه بسا خذلان و خسران همیشگی را به دنبال داشته باشد.
شکل گیری شخصیت
...

[ویکی فقه] جوان (قرآن). قرآن کریم جوان را به اوصافی مانند زیبایی طلبی، لهوگرایی، شجاعت و قدرت جسمی و عقلی توصیف می کند.
جوانی، دوران سرگرمی ها و بازی های بیهوده:•اعلموا انما الحیوة الدنیا لعب ولهو وزینة وتفاخر بینکم وتکاثر فی الامول والاولـد کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتره مصفرا ثم یکون حطـمـا وفی الاخرة عذاب شدید ومغفرة من الله ورضون وما الحیوة الدنیا الا متـع الغرور «بدانید که جز این نیست که زندگی این دنیا بازی و سرگرمی و آرایش نمودن و فخرفروشی تان به یکدیگر و افزون طلبی از همدیگر در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که گیاهان (سرسبز حاصل از) آن کشاورزان را به شگفت آورد سپس پژمرده شود و آن را زرد بینی سپس خشک و شکسته شود؛ و در آخرت عذابی سخت است (برای طاغیان) و آمرزش و خشنودی خدا (برای مطیعان)، و زندگی دنیا جز متاع فریب نیست.»و زندگی دنیا عرضی است زائل، و سرابی است باطل که از یکی از خصال پنج گانه زیر خالی نیست: یا لعب و بازی است، یا لهو و سرگرم کننده، یا زینت است، (که حقیقتش جبران نواقص درونی خود با تجمل و مشاطه گری است)، یا تفاخر است، و یا تکاثر، و همه اینها همان موهوماتی است که نفس آدمی بدان و یا به بعضی از آنها علاقه می بندد، اموری خیالی و زائل است که برای انسان باقی نمی ماند، و هیچ یک از آنها برای انسان کمالی نفسانی و خیری حقیقی جلب نمی کند.و از شیخ بهایی (رحمه اللَّه) نقل شده که گفته است: این پنج خصلتی که در آیه شریفه ذکر شده، از نظر سنین عمر آدمی و مراحل حیاتش مترتب بر یکدیگرند، چون تا کودک است حریص در لعب و بازی است، و همین که به حد بلوغ می رسد و استخوان بندی اش محکم می شود علاقه مند به لهو و سرگرمی ها می شود، و پس از آنکه بلوغش به حد نهایت رسید، به آرایش خود و زندگیش می پردازد و همواره به فکر این است که لباس فاخری تهیه کند، مرکب جالب توجهی سوار شود، منزل زیبایی بسازد، و همواره به زیبایی و آرایش خود بپردازد، و بعد از این سنین به حد کهولت می رسد آن وقت است که (دیگر به اینگونه امور توجهی نمی کند، و برایش قانع کننده نیست، بلکه) بیشتر به فکر تفاخر به حسب و نسب می افتد، و چون سالخورده شد همه کوشش و تلاشش در بیشتر کردن مال و اولاد صرف می شود.کلمه" لعب" به معنای بازی نظامداری است ه دو طرف بازی به نظام آن آشنایی دارند، که اطفال به منظور رسیدن به غرضی خیالی آن را انجام می دهند. و کلمه" لهو" به معنای هر عمل سرگرم کننده ای است که انسان را از کاری مهم و حیاتی و وظیفه ای واجب باز بدارد.
زیبایی طلبی
جوانی، دوران خودآرایی در لباس و جمال:•اعلموا انما الحیوة الدنیا لعب ولهو وزینة وتفاخر بینکم وتکاثر فی الامول والاولـد کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتره مصفرا ثم یکون حطـمـا وفی الاخرة عذاب شدید ومغفرة من الله ورضون وما الحیوة الدنیا الا متـع الغرور «بدانید که جز این نیست که زندگی این دنیا بازی و سرگرمی و آرایش نمودن و فخرفروشی تان به یکدیگر و افزون طلبی از همدیگر در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که گیاهان (سرسبز حاصل از) آن کشاورزان را به شگفت آورد سپس پژمرده شود و آن را زرد بینی سپس خشک و شکسته شود؛ و در آخرت عذابی سخت است (برای طاغیان) و آمرزش و خشنودی خدا (برای مطیعان)، و زندگی دنیا جز متاع فریب نیست.»این آیه به دوران مختلف زندگی انسان (کودکی و نوجوانی، جوانی و بزرگسالی) اشاره داشته و بیان می کند که در هر دوره ای از عمر، یکی از جلوه های دنیا، انسان را مشغول می کند؛ دوران کودکی و نوجوانی، مشغول لهو و لعب است، دوره جوانی، در فکر زینت و زیبایی و دوره میان سالی و پیری، گرفتار تفاخر و تکاثر است. به این ترتیب غفلت و سرگرمی و تجمل و تفاخر و تکاثر دوران های پنج گانه عمر آدمی را تشکیل می دهند.۱- نخست دوران کودکی است که زندگی در هاله ای از غفلت و بی خبری و لعب و بازی فرو می رود.۲- سپس مرحله نوجوانی فرا می رسد، و سرگرمی جای بازی را می گیرد، و در این مرحله انسان به دنبال مسائلی است که او را به خود سرگرم سازد و از مسائل جدی دور دارد.۳- مرحله سوم مرحله جوانی و شور و عشق و تجمل پرستی است.۴- از این مرحله که بگذرد مرحله چهارم فرا می رسد و احساسات کسب مقام و فخر در انسان زنده می شود.۵- سرانجام به مرحله پنجم می رسد و در این مرحله به فکر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت می افتد.مراحل نخستین تقریبا بر حسب سنین عمر مشخص است ولی مراحل بعد در افراد کاملا متفاوت می باشد، و بعضی از آنها، مانند مرحله تکاثر اموال، تا پایان عمر ادامه دارد، هر چند بعضی معتقدند که هر دوره ای از این دوره های پنجگانه هشت سال از عمر انسان را می گیرد، و مجموعا به چهل سال بالغ می گردد، و هنگامی که به این سن رسید شخصیت انسان تثبیت می گردد.این امر نیز کاملا ممکن است که بعضی از انسان ها شخصیت شان در همان مرحله اول و دوم متوقف گردد، و تا پیری در فکر بازی و سرگرمی و معرکه گیری باشند، و یا در دوران تجمل پرستی متوقف گردد، و ذکر و فکرشان تا دم مرگ فراهم کردن خانه و مرکب و لباس زینتی باشد، این ها کودکانی هستند در سن کهولت و پیرانی هستند با روحیه کودک!
شجاعت
جوانی، زمان تهور و شجاعت و زیر پا افکندن مصلحت سنجی ها:
← جوانان بنی اسرائیل
...

دانشنامه عمومی

جوآن (آلبوم). جوآن ( به انگلیسی: Joanne ) پنجمین آلبوم استودیویی از خواننده و ترانه نویس آمریکایی لیدی گاگا است که در ۲۱ اکتبر ۲۰۱۶ توسط اینتراسکوپ رکوردز منتشر شد. این آلبوم با همکاری چند موسیقی دان از جمله مارک رانسون، تهیه کننده و آهنگ ساز بریتانیایی ساخته شده است. خواننده انگلیسی، فلورنس ولچ به عنوان هنرمند مهمان در ترانه «هی دختر» حضور دارد. «توهم کامل» به عنوان اولین تک آهنگ آلبوم در ۹ سپتامبر ۲۰۱۶ منتشر شد، و رتبه اول را در فرانسه و اسپانیا کسب کرد. تک آهنگ دوم «یک میلیون دلیل» در ۸ نوامبر منتشر شد. تور کنسرت جهانی جوآن به پشتیبانی از آلبوم در ۱ اوت ۲۰۱۷ آغاز شد و در ۱ فوریه ۲۰۱۸ پایان یافت.
آلبوم جوآن در شصتمین مراسم جایزه گرمی نامزد دریافت جایزه گرمی برای بهترین آلبوم آواز پاپ شده بود. [ ۱]
جوآن نام عمه لیدی گاگا است که در ۱۹ سالگی بر اثر بیماری لوپوس درگذشته است. [ ۲] لیدی گاگا دربارهٔ آلبوم جوآن می گوید: «می خواستم این آلبوم و موسیقی آن با کسانی حرف بزند که فکر می کنند هیچ وقت با کسی مانند من ارتباط برقرار نمی کنند. آن چیزی که در زندگی بیش از همه کمبود آن را حس می کنم، ارتباط انسانی است. آلبوم دربارهٔ جوآن و زندگی او، اهمیت او برای خانواده من و نیروی موسیقی برای ادامه دادن راه است. »
«جوآن» تلفیقی از سبک های مختلف موسیقی از کانتری و فانک تا پاپ، راک و موزیک رقصی است. [ ۳]
عکس جوآن (آلبوم)

جوآن (ترانه لیدی گاگا). «جوآن» ( به انگلیسی: Joanne ) ترانه ای از خواننده و ترانه نویس اهل ایالات متحده آمریکا لیدی گاگا برای ششمین آلبوم استودیویی اش با همین نام است. این ترانه در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۷ با عنوان «جوآن ( فکر می کنی کجا داری می ری؟ ) » به عنوان سومین تک آهنگ رسمی آلبوم توسط اینترسکوپ رکوردز منتشر شد.
این ترانه همچنین در مستند گاگا: پنج فوت دو، در صحنه ای که گاگا و مادربزرگش در حال گوش دادن به آهنگ بودند، به نمایش درآمد. نسخه پیانو ترانه برنده جایزه اجرای پاپ تک نفره از شصت و یکمین مراسم جایزه گرمی شد. گاگا این ترانه را در تور جهانی جوآن و مراسم گرمی اجرا کرد.
عکس جوآن (ترانه لیدی گاگا)

جوان (جاندار). جوان یا نوجوان ( به انگلیسی: Juvenile ) یک ارگانیسم فردی است که هنوز به شکل بزرگسال، بلوغ جنسی یا اندازه طبیعی خود نرسیده است. جوانان می توانند بسیار متفاوت از فرم بزرگسالان به نظر برسند، به خصوص در رنگ و ممکن است مانند فرم بزرگسالان پر نشوند. [ ۱] در بسیاری از جانداران، جوجه جوان نامی متفاوت از بالغ دارد ( به فهرست نام های جانوران مراجعه کنید ) .
برخی از جانداران در یک دگردیسی کوتاه به بلوغ جنسی می رسند، مانند شفیره در بسیاری از حشرات. برای دیگران، گذار از نوجوانی به بلوغ کامل فرایند طولانی تری است - برای مثال، بلوغ در انسان. در چنین مواردی، نوجوانان در طول این دگرگونی، گاهی نیمه بالغ ( Subadult ) نامیده می شوند.
بسیاری از بی مهرگان با رسیدن به مرحله بالغ، کاملاً بالغ هستند و رشد و نمو آنها متوقف می شود. نوجوانان آنها لارو یا پوره هستند.
در مهره داران و برخی بی مهرگان ( مثلا عنکبوت ها ) ، اشکال لاروی ( مثلا نوزاد قورباغه ) معمولاً به عنوان یک مرحله رشدی در نظر گرفته می شود، و «جوان» به مرحله پس از لاروی اشاره دارد که به طور کامل رشد نکرده و از نظر جنسی بالغ نشده است. در آمنیوت ها، رویان نشان دهندهٔ مرحلهٔ لاروی است. در اینجا، «جوان» فردی است در فاصله زمانی بین جوجه ریزی / تولد / جوانه زدن و رسیدن به بلوغ باشد.
• برای نوجوان لاروی جانوران، به لارو را ببیینید.
• پرندگان یا خفاش های نوجوان را می توان جوجه پروازی نامید.
• برای مراحل زندگی نوجوان در انسان، کودکی و نوجوانی را ببینید، دوره ای میانی بین آغاز بلوغ و بزرگسالی کامل جسمی، روانی و اجتماعی.
عکس جوان (جاندار)عکس جوان (جاندار)

جوان (فیلم ۲۰۲۳). جوان ( به هندی: Jawan ) یا سرباز ( به انگلیسی: Soldier ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۲۳ و به کارگردانی آتلی است. در این فیلم بازیگرانی همچون شاهرخ خان، نایانتارا، ویجی ستوپاتی، دیپیکا پادوکونه، پریامانی، سانیا مالهوترا، سونیل گروور، ریدهی دوگرا، اعجاز خان، اومکار داس مانیکپوری و سانجی دات ایفای نقش کرده اند.
تاریخ اکران جوان نخست برای ۲ ژوئن ۲۰۲۳ تعیین شده بود، اما به دلیل کارهای پساتولیدِ تمام نشده، به تعویق افتاد. [ ۴] این فیلم در ۷ سپتامبر ۲۰۲۳ هم زمان با جشن جانماشتامی در قالب های استاندارد، آی مکس، فوردی اکس و دیگر قالب های ویژه منتشر شد. این فیلم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و از آن بابت اجرای بازیگران، فیلم نامه، اکشن و موسیقی تقدیر شد. [ ۵] جوان چند رکورد گیشه برای فیلم هندی زبان ثبت کرد و از رکوردهای ثبت شده به دست پتان ( ۲۰۲۳ ) پیشی گرفت. این فیلم با فروش بیش از ۱٬۱۴۸٫۳۲ کرور روپیه ( ۱۴۰ میلیون دلار ) به عنوان پرفروش ترین فیلم هندی سال ۲۰۲۳، دومین فیلم هندی زبان پرفروش و پنجمین فیلم پرفروش هند شناخته شد. [ ۶]
عکس جوان (فیلم ۲۰۲۳)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

شباب

مترادف ها

adolescent (صفت)
جوان، بالغ، رشید

young (صفت)
جوان، تازه، بچگانه، نوین، نورسته، برنا

youthful (صفت)
جوان، دارای نیروی شباب

boyish (صفت)
جوان، پسر مانند

فارسی به عربی

شاب , صغار السمک , صغیر , مراهق

پیشنهاد کاربران

جوان از جان و کسی که جون دار هست گرفته شده جوندار به معنی قوی
اصل کلمه عربی هست جانی اسم فاعل: کسی که با جان مردم بازی می کند
جنایت : تعرض پ به جان
جان به معنی عزیز هم هست چون کسی که عزیز است مثل جان است و جان استعاره است شخص یا چیز عزیز در قلب ماست قلب بخشی از جان است
...
[مشاهده متن کامل]

جنون صیغه مبالغه از جان است کسی که جانش بشدنت بهم ریخته قاطی کرده
مجنون اسم مفعول از جنون است
جانور ، جاندار، جوان، جان، جانی، جنایت، جنون ، مجنون

واژه جوان
معادل ابجد 60
تعداد حروف 4
تلفظ javān
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: ĵuvān، مقابلِ پیر]
مختصات ( جَ ) [ په . ] ( ص . اِ. )
آواشناسی javAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
جوان
ریشه هندواروپائی یونکو yuwn - ko و ایران قدیم و هندو ایرانی هیوها hyuhā در فارسی میانه جوان و در اوستا یوانم yuuanem و سانسکریت یووان yuvan و در لاتین جونیس. juvenis ودر روسی جونیج junij در انگلیسی جونیل juvenile و یانگ young ودر پشتو زوان.
...
[مشاهده متن کامل]

( جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی راو گم کردم جوانی را ) استاد شهریار
بازگشت
۱ - فرهنگ ریشه های هندواروپائی زبان فارسی، دکتذ منوچهر اریانپور
۲ - دیکشنری اتیمولوجی هندو اروپائی وفارسی، علی نورائی
۳ - Julius Pokirny اتیمولوجی دیکشنری ، دانشگاه تکراس، آستین
۴ - , Calver Watkins ریشه های هند و اروپائی
۵ - ویکشنری و ویکیپدیا و اتیمولاین

رشد نیافته
نورس
درحل جدول به معنی نیو است
در پارسی میانه یووان بوده
شما ریشه زبانیت رو در مغولستان پیدا کن نه فارسی
بسیاری از واژه های ترکی یا از ریشه فارسی هست یا عربی بویژه فارسی
ای جوان
تو می دانی و همه می دانند که زندگی از تحمیل لبخندی بر لبان من،
از آوردن برق امیدی در نگاه من،
از بر انگیختن موج شعفی در دل من عاجز است.
تو می دانی و همه میدانند که
شکنجه دیدن بخاطر تو،
...
[مشاهده متن کامل]

زندانی کشیدن بخاطر تو،
و رنج بردن بپای تو تنها لذت بزرگ زندگی من است!
از شادی توست که من در دل میخندم ،
از امید رهائی توست که برق امید در چشمان خسته ام می درخشد
و از خوشبختی توست که هوای پاک سعادت را در ریه هایم احساس میکنم.
نمی توانم خوب حرف بزنم،
نیروی شگفتی را که در زیر این کلمات ساده و جمله های ضعیف و افتاده پنهان کرده ام،
دریاب! دریاب!
من تو را دوست دارم.
همه زندگیم و همه روزها و همه شبهای زندگیم،
هر لحظه از زندگیم بر این دوستی شهادت میدهند،
شاهد بوده اند وشاهد هستند.
آزادی تو مذهب من است،
خوشبختی تو عشق من است،
و آینده تو تنها آرزوی من . . .

پیامی به نسل جوان دکترعلی شریعتی

نیو . . .
جمع جوان چیه
برنا. . . . . شاب. . . . . . نورسته. . . . . .
جوان
جوان = جاه، وان
جاه = جاه
وان = نگهدار
جوان = نگهدار جاه
بگوان = نگهدار بزرگ
پارسیوان = نگهدار دیوان و دفتر ( پارسی دری ) .
دری = دیوان و دفتر
جوان = نگهدار جاه
باغوان = نگهدار باغ
...
[مشاهده متن کامل]

آسیاوان = نگهدار آسیا
برادر
برادر = به، راه ، در
به = به
راه = راه
در = در
برادر = پهره دار، پاسدار خانه ( ارتش ) .
برادر = دستیار مادر که در پیش دروازه استاد میباشد که از خانه نگهداری کند وگر مادرش چیز کار داشت برود وز بازار بیآرد.
با این کار آن پسر بزرگ شده و زندگی و نیازمندی هایی خانه و خانواده میداند و رسم و راه زندگی خانه و بیرون را یاد گرفته میآموزد.
برادر = نخستین ارتش
پسر = په/پا ، سر
په/پا = پاک
سر = سر
پسر = پاک سر و سر پاک که به پرورش و آموزش پاک نیاز دارد.
این واژه گان از نگاه ( کاری ) به هم پیوند دارند.
پسر = پاک سر
برادر = پاسبان خانه ( به راه و در ) .
جوان = نگهدار جاه ( سرباز ) .

جوان:
《واژه ای پارسی است》
جوان را در زبان پارسی پهلوی �یووان� می گفتند که از ریشه �گِی� است به معنی �زنده� و با واژه های زیر هم خانواده است:
حی: زنده
حیات: زندگی
حیوان: موجود زنده، جانور
...
[مشاهده متن کامل]

جاوید ( در پهلوی یاویت ) : همیشه زنده
جو ( در پهلوی یَو ) : دانه
جَو: هواکره، جای زیست
جیوه: فلز زنده، فلز روان
جاوه/ جاوا: جزیره ای در اندونزی
ساوه: جای سرسبز و آباد
سبا: نام دیگر سرزمین یمن
یَومان ( یمن ) : سرزمین آباد
یونان: سرزمین جوان
اریَوان ( ارغوان ) : روییدنی کوهی
در بسیاری از زبان ها نیز واژه جوان را از واژه پارسی �یووان� گرفته اند:
تورکی:javan. yeni
روسی: yunyy
لاتین: iuvenis
ایتالیایی: giovane
فرانسوی: Jeune
اسپانیایی: joven
انگلیسی: juvenile, young, viva
نام باشگاه فوتبال �یونتوس� ایتالیا نیز به معنی �ایزد جوانی� است.
🚫این واژه از فارسی به ترکی راه یافته. 🚫
حتی واژه ی یاشا در ترکی هم از این واژه ی فارسی گرفته شده.

جوانسال
ریشه ی واژه ی #جان و #جوان ✅
این پست بسیار سطح بالایی دارد و فقط کسانی که درک اتیمولوژی دارند بخوانند.
متن های زیر را بخوانیم ( نقل قول ها ) :
دهخدا
/جان . ( اِ ) بقول هوبشمان از کلمه ٔ سانسکریت ذیانه ( فکر کردن ) است . و بقول مولر و یوستی جان با کلمه ٔ اوستائی گیه ( زندگی کردن ) از یک ریشه است ولی هوبشمان آنرا صحیح نمیداند. در پهلوی گیان شکل قدیمتر و جان شکل تازه تلفظ جنوب غربی است
...
[مشاهده متن کامل]

10. yy ) ve Orta Fars�a ( Pehlevice ve Part�a ">Fa/OFa cān جان yaşam = Sogd jwān a. a. = EFa/Ave jīva - , jvan yaşamak, yaşam << HAvr *gʷeiə - a. a. /
حال بگذریم از ذیانه که از ساقینماق یا سانماق به معنی فکر کردن است
همانطور که میبینید جووان در سوغدی گیه اوستایی به معنای زندگی و فعل زندگی کردن است. ♦️
و حال ریشه یابی های واژه ی Young یا j�n در فرانسوی و یا جوان در فارسی ببینید ( نقل قول است )
/young ( adj. )
Old English geong "youthful, young; recent, new, fresh, " from Proto - Germanic *junga - ( source also of Old Saxon and Old Frisian jung, Old Norse ungr, Middle Dutch jonc, Dutch jong, Old High German and German jung, Gothic juggs ) , from PIE *yuwn - ko - , suffixed form of root *yeu - "vital force, youthful vigor" ( source also of Sanskrit yuvan - "young; young man; " Avestan yuuanem, yunam "youth, " yoista - "youngest; " Latin juvenis "young, " iunior "younger, more young; " Lithuanian jaunas, Old Church Slavonic junu, Russian junyj "young, " Old Irish oac, Welsh ieuanc "young" ) . /
یانگ ( young ) در انگلیسی یا همان یئنی به معنی جدید در ترکی از یاخماق یا یایماق است
همان واژه ی یاخین ، یایین است یاخین در واقع از گذر عمر است یایماق پیر شدن ( کردن ) ، بزرگ شدن ( از تفسیر گسترده شدن به بزرگ شدن ) در قزاقی ژانا ( جانا ) از تبدیل های ئ به ج است در انگلیسی و منابع قدیمی هم تبدیل ی و ج دیده شده است.
جووان ( یاخین ) فرانسوی j�n
از همین تفسیر به معنی زندگی استفاده شده است واژه ی یاشاماق هم در ترکی از بن یا است واژه های یاشاماق و یاش قابل تامل است که بن شروع کننده از یا دارند. ♦️
یاش و یاشاماق هم از این بن ها هستند که اشاره گر به بزرگ شدن هستند ( یاییش - یاییشماق - بزرگ شدن )
جوان ( یانگ ) به معنی کسی است که عمر دراز دارد به صورت یئنی در ترکی وجود دارد
متن زیر را بخوانیم ( نقل قول است )
/">Fa cavān/cuvān جوان/جُوان gen�, delikanlı << OFa yavān/yuvān a. a. = Ave yvan - a. a. << HAvr *yuwen - a. a. < HAvr *yeu - gen� olma, canlılık/
همانطور که میبینید یووان - یاوان در معنی دادن به جوان آن را جانلیلیق نوشته است یعنی جان داری ، کسی که حیات بسیار دارد. ♦️
جان شکل سابق آن جایان بوده است از تفسیر یایماق به معنی گستردگی بوده است پسوند دیگر از آن یاش یا جاش بوده است ( یاییش ) به تفسیر زندگی و عمر است.
یایان - جایان ( گستردگی )
یایان - جایان ( عمر )
یایان - جایان ( زندگی )
و در آخر به شکل جان
_______
یایان یا جا ( ق ) ان به تفسیر داشتن عمر طولانی بر جوان گفته شده است.
شکل دیگر آن به صورت ژانا در قزاقی و قرقیزی به معنی جوان است در ترکی اوغوزی به صورت yeni وجود دارد
در فرانسوی j�n در فارسی جوان در انگلیسی young وجود دارد.
واژه ی جان یک واژه ی ترکی از یایماق است که و جز واژگان بن زبان های هند و اروپایی و ترکی است.

دو برادر بودند: یک پیرمرد و یکی جاهل؛ آن جوان که به او نایب غلامحسین می گفتند، او بیشتر می آمد.
بازپرسی پیر میرزا رضای کرمانی
جوان با تلفظ:jwan
در کوردی دو معنای "زیبا" و "جوان" را داره
جَوان ( javān ) به معنی جَونده ( Chewing ) است. از جَویدن. ولی،
جُوان ( jovān ) به معنای بُرنا ( young ) است.
برنا، شاب، غلام، کودک، نوباوه، نوجوان، نوچه، نورسته
جوان: در پهلوی یوان yuwān بوده است.
( ( جوانی بیامد گشاده زبان ؛
سخن گفتنی خوب و طبعی روان ؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 215. )
به نظر می رسد واژه جوان امروزی که در پهلوی یوان yuwān بوده است با واژه های Young انگلیسی. Jung در آلمانی. Joven اسپانیایی . Jeune فرانسوی yuva در هندی قابل مقایسه باشد ( نگارنده )
...
[مشاهده متن کامل]

�جوان� در زبان فارسی از ریشه ی �جن� به معنای �جنبنده و پرحرکت� گرفته شده است. در میان برخی از ریشه های دو حرفی زبان فارسی هرگاه دو حرف �وا� بیاید معنای خصلت درونی به آن واژه می دهد مانند:
جن=ج وا ن=جوان
تن=ت وا ن=توان
نز ( ظریف ) =ن وا ز=نواز

جوان به ترکی: گَنج ، جاوان ،
" بیرو بیرو " وقتیدیر. = زمان " برو برو " اش است. کنایه از دوران جوانی می باشد. ( در میان مردم ترک زبان کاربرد دارد. )
فتا
فتی

شاب، شباب
برنا - نوجو
در زبان کردی سورانی به معنای �زیبا� است.
این واژه فارسی و ساده است - juvenile وام گرفته شده از واژه ی فارسی است!
در قدیم به کسی می گفتند که دنبال پژوهش و جستجوگر بود.
ساختار قدیم:
جو ( بن فعل جُستن ) : تجسس، پژوهیدن، جست و جو کردن، تفحص کردن، تفتیش کردن، کند و کاو کردن -
...
[مشاهده متن کامل]

طلب کردن، خواستن، پرسیدن، جویا شدن - یافتن، پیدا شدن
ان: متناسب با نوع واژه که در کجا بکار رود، می تواند پسوند حالت ( تأکیدی ) ، فاعلی، زمان، مکان و. . . باشد.
نکته: نشانه های جمع، اگر معنی جمع ندهند و با واژه ای بکار روند که ردپای اون واژه در واژه کُل دیده شود؛پسوند به حساب می آیند. مثل:نگران، ادبیات، آهنین و. . .
ولی امروزه: واژه ای ساده - چون ردپا واژه تجزیه شده در آن دیده نمی شود.
معنی: بُرنا، باوه، شاب، رسیده، نُونَوار، تازه -
زنده دل، قِبراق، چُست و چابک، چالاک، شاطر، فرز، سرزنده، سردِماغ، سرحال،
شاداب و با نشاط ( شَنگول و مَنگول ) ، دلخوش، سرخوش،
مشعوف، شادمان، خوشحال، خرسند، خشنود، بَشاش -
زبر و زرنگ، زبردست، تَردست، زیرک، باهوش - بازیگوش، شیطون، ناقُلا، سر به هوا، خوش گذرون، خوش خوشونگر!

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس