پیشنهادهای مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا (١,٥٨٣)
سِلفی ( selfie ) ، واژه ای انگلیسی - معادل فارسی: خودمونی مثال: عکس خودمونی، پذیرایی خودمونی و. . . توجه: عکس واژه ای عربی که در فارسی استفاده می ش ...
سِلف سِرویس - واژه انگلیسی ( self service ) معادل فارسی در مهمانسرا: پذیرایی خودمونی، غذا خوری خودخدمتی، سَروَر خوری ( یعنی خودت هر چی بخوای میخوری! ...
معادل فارسی در مهمانسرا: پذیرایی خودمونی، غذا خوری خودخدمتی، سَروَر خوری ( یعنی خودت هر چی بخوای میخوری! )
اَودَر، اَفدَر، اَپدَر - واژه اوستایی اَو، اَف، اَپ: اَب، پدر، بابا، آبا - بزرگ، سَروَر، والا، شامخ، بلندپایه تر - پسوند نگهبانی، حفاظت، مراقبت، نگه ...
شوهَر - شوی ( دوتا، جفت، زوج ) و پسوند ( اَر! ) نسبت، وابستگی و. . . فارسی اَوِستایی! اوستا: اِخشَئودرَ ( xšaudra ) اَر - پسوند نسبت، وابستگی و. . . ...
پِسَر - اوستایی: puthrem پاسدار و پسوند ( اَر! ) نسبت، وابستگی و. . . فارسی اَوِستایی! اَر - پسوند نسبت، وابستگی و. . . فارسی اَوِستایی است! مانند: خ ...
خواهَر - خواه یا مصدر خواستن و پسوند ( اَر! ) نسبت، وابستگی و. . . فارسی اَوِستایی! آن که خواهان خانه و خانواده است، خاطر خواه و خواستار خانواده، مَد ...
بَرادَر! - برای ما و پسوند ( در"تر"! ) نگهبانی و. . . فارسی اَوِستایی! تر - پسوند نگهبانی، حفاظت، مراقبت، نگهداری، رسیدگی، آسایش دهندگی و. . . فارسی ...
بَرادَر - برای ما و پسوند ( در"تر"! ) نگهبانی و. . . فارسی اَوِستایی! brother برگرفته شده از فارسی است! تر - پسوند نگهبانی، حفاظت، مراقبت، نگهداری، ر ...
دوش و پسوند اسم ساز شباهت ( یزه! ) یعنی کسی که مشغول دوشیدن! می باشد و قصد ازدواج ندارد ( قصد ادامه تحصیل دارد! ) ، پاک کننده بدی ها، پاکدامن، دلپاک ...
پسوند اسم ساز فارسی اَوِستایی: 1. کوچکی ( تحقیر ) 2. دلسوزی و دوست داشتنی 3. شباهت 1. شهریزه 2. آرامیزه 3. پاکیزه، هُوِیزه، دوشیزه! و. . .
دیدگاه های گوناگونی درباره ( دُختَر ) وجود دارد: 1. از واژه ی دوغدر: یعنی کسی که مسئول ( مسوؤل ) و نگهبان دوغ یا کسی که شیر می دوشید ( واژه دوشیزه هم ...
در پهلوی: دُخت ( duxt ) ، کنیزَک ( kanīg ) دیدگاه های گوناگونی درباره ( دُختَر ) وجود دارد: 1. از واژه ی دوغدر: یعنی کسی که مسئول ( مسوؤل ) و نگهبان ...
پِدَر! - از مصدر پاییدن - در اصل پایدر یا پادر بود، که به مُرور زمان تغییر یافت. تر - پسوند نگهبانی، حفاظت، مراقبت، نگهداری، رسیدگی، آسایش دهندگی و. ...
مادَر! - ما و پسوند ( در"تر"! ) نگهبانی و. . . فارسی اَوِستایی! mother برگرفته شده از فارسی است! تر - پسوند نگهبانی، حفاظت، مراقبت، نگهداری، رسیدگی، ...
پِدَر - از مصدر پاییدن - در اصل پایدر یا پادر بود، که به مُرور زمان تغییر یافت. تر - پسوند نگهبانی، حفاظت، مراقبت، نگهداری، رسیدگی، آسایش دهندگی و. ...
مادَر - ما و پسوند ( در"تر"! ) نگهبانی و. . . فارسی اَوِستایی! mother برگرفته شده از فارسی است! تر - پسوند نگهبانی، حفاظت، مراقبت، نگهداری، رسیدگی، آ ...
اَر - پسوند نسبت، وابستگی و. . . فارسی اَوِستایی است! مانند: خواهَر، پسَر، شوهَر، داتار ( داتَر، دادار ) ، ساستار ( معنی: فرمانروا ) ، پرستار و. . .
تر - پسوند نگهبانی، حفاظت، مراقبت، نگهداری، رسیدگی، آسایش دهندگی و. . . فارسی اَوِستایی است! مانند: مادر، پدر، اَودر، برادر، دختر ، رتوشترو. . .
چاپو ( چاپیو ) - از مصدر چاپیدن ( واژه ترکی: چاپماق ) و پسوند شیرازی او ( در اینجا شباهت ) معنی: اختلاسگر، هاپولی کننده، تاراج و یَغما برنده، چپاول ...
رُبات! معادل فارسی: هوشمان هوش: خِرَد، عقل، فراست، زیرکی - شُعور، فهم، ادراک و. . . مان: پسوند اسم ساز فارسی آدم آهنی - علم طراحی و ساخت
واژه فرانسوی - دلخواه، آرمانی، رویایی، دست نیافتنی، پسندیده، خوشایند، دلچسب، دلپذیر، دلپسند، دلنشین - هدف والا، آرمان برتر! - بهترین، باحال، عالی ...
واژه فرانسوی ( ideal ) - دلخواه، آرمانی، رویایی، دست نیافتنی، پسندیده، خوشایند، دلچسب، دلپذیر، دلپسند، دلنشین - هدف والا، آرمان برتر! - بهترین، ب ...
چون این واژه فارسی، انگلیسی است، می توانیم از واژه ی فارسی، ترکی آن استفاده کنیم: خوشمَل!
طناز!
طناز!
طناز!
خنداننده ( کُمِدیَّن: comedian ) !
دست مایه!
دست مایه!
بهازار، بهاگاد، ارزگان ( زار، گاد، گان: پسوند جا و مکان ) و به جای اینکه بگوییم: طَرَف رو بورسه >>> میتونیم بگیم طَرَف رو دوره کالایی رو بورسه >>> ک ...
توجه کُن: منو نِگا ( نگاه ) ، به گوش و به هوش باش، هُشدار، هوشیار باش، زِنهار ( زینهار ) ، دل بده!
سفسطه!
معادل فارسیش: فَرافِکَنی!
جیفَنگ - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) جی: مخفف جا ! فَنگ: در رفتن، بیرون رفتن، فرار کردن، گریختن معنی: جیم زدن، دودر! به مانند واژه تُفَ ...
پَپَه به زبان کودکانه: واژه ای ترکی - نان، یه چیز خوردنی، خوراکی، غذا و. . . پَپِه به زبان عامیانه: شاسگول!
شاسگول!
این واژه انگلیسی است: dubsmash !
لانتور! همه معنی هایی که گفتین درستند، فقط ساختار دستوریش اینجوری میشه: لانتور به اضافه پسوند نسبت ( ی )
دلِ علی - اسم پسرانه - این واژه مرکّب است دل: واژه پهلوی - قلب، سُوَیدا، جان، روح - درون، ضمیر، باطن، سِرشت، نیّت، اندیشه، وِجدان و. . . علی: در ف ...
دلِ علی - اسم پسرانه - این واژه مرکّب است دل: واژه پهلوی - قلب، سُوَیدا، جان، روح - درون، ضمیر، باطن، سِرشت، نیّت، اندیشه، وِجدان و. . . علی: در ف ...
دلِ علی - اسم پسرانه - این واژه مرکّب است دل: واژه پهلوی - قلب، سُوَیدا، جان، روح - درون، ضمیر، باطن، سِرشت، نیّت، اندیشه، وِجدان و. . . علی: در فا ...
برابر فارسی شارژر - اسم پسرانه - واژه مشتق نیر: مخفف نیرو - توانایی، جُربُزه، جَنَم، جسارت ال: پسوند ابزار ( افزار ) ، پسوند قدرت، نیرو دهنده و شارژ ...
جاناقا - اسم پسرانه - واژه مرکّب جان: روح، روان، حیات، نفس، هوش، عزیز، گرامی آقا: ارباب، افندی، کیا، خداوندگار، خواجه، سرور، سید، صاحب، کارفرما، مالک ...
کمک واژه ترکی است و sos از لحاظ ظاهری و معنایی برگرفته شده از ترکی است! که مخفف کلمه: کشتی ما را نجات دهید >>> ship our save امداد رسانی، پشتیبانی، د ...
این واژه ترکی است و sos از لحاظ ظاهری و معنایی برگرفته شده از ترکی است! که مخفف کلمه: کشتی ما را نجات دهید >>> ship our save امداد رسانی، پشتیبانی، د ...
رُباتیک ( robotic ) - چند معادل فارسی برایش میشه انتخاب کرد: هوشمانیک، هوشمانال، آدم آهنیک، آدم آهنال - علم طراحی و ساختار ایک: پسوند اسم ساز فارسی: ...
رُباتیک ( robotic ) - چند معادل فارسی برایش میشه انتخاب کرد: هوشمانیک، هوشمانال، آدم آهنیک، آدم آهنال - علم طراحی و ساختار ایک: پسوند اسم ساز فارسی: ...
معادل فارسیش: کارسوق سوق واژه ای عربی و بهتر بود فارسی آن یعنی سوک را انتخاب می کردیم! معنی دیگری برای آن: کارگاه آموزشی یا کارگاه بازاری
سوق واژه ای عربی و بهتر بود فارسی آن یعنی سوک را انتخاب می کردیم! معادل فارسی برای: workshop معنی دیگری برای آن: کارگاه آموزشی یا کارگاه بازاری