پیشنهادهای مجتبی عیوض صحرا (١,٥٥٦)
این نوشته رو 25 بهمن نوشتم ولی به فَرنودهایی ( دلایلی ) پاکِش کردم: چون به خیال خودم میخواستم پاسخ ( جواب ) دندان شکن بدم ولی حواسم به قلب آدم ها نبو ...
واژه ای ترکی - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) ژولیده، شلخته، نامرتب، نا آراسته، شوریده، پریشان، افشان، مُشَوَّش، دَر هم، قاراشمیش! مثال: یا ...
یاد ( یات ) ، ناد - پسوند نسبت، مالکیت، دارندگی و همراهی فارسی اَوِستایی آبانیاد، زامیاد، فریاد، بنیاد، مَهیاد، شهیاد، رامناد، رامیاد و. . .
اِشت - پسوند اسم ساز و شاخص فارسی یا پسوند چشمگیر، بزرگ کننده و برتری دهنده فارسی - پسوند نسبت، مالکیت، دارندگی و همراهی فارسی اَوِستایی مانند: خورشت ...
بِشکاری - واژه مرکّب بِش: خوشرو، خوش برخورد - خوشمزه، لذیذ، گوارا به مانند: خوش و بش معنی: کارایی خوش، کارآمدی سرخوش و خفن، کارگری شاداب، سودمندی جا ...
بَلبَشو، هر کی هر کی، شیر تو شیر ( خر تو خر ) ، هِرتی شورتی، شَلَم شوربا، پینتی ( ترکی ) ، هلالوش!
نمادهای برگرفته شده فرهنگ های فَرَنگی و درونی از فرهنگِ کُهَن و ریشه دار ایران؛وابسته به آناهیتا، مِهر ( میترا ) و زرتشتیان: توجه: ( ( ایران الهه و ...
چگونگی مراسم تاج گذاری و یاری دهندگی آناهیتا در اساطیر ایران و نیایشگاه های آن: افراد بسیاری از جمله: شاهان، بزرگان و پهلوانان از آناهیتا درخواست کمک ...
ویژگی های آناهیتا: اسب: اسب حیوان سودمندی است و نقش حیاتی در زندگی و جنگاوری دارد! اسب حیوان نجیب، باهوش، با وَقار و سازنده است! در آیین کُهَن و مذهب ...
قدرتمندی و نیروهای آناهیتا: ایزدان به معنای سزاواران ستایش و عناصر ستوده شده می باشند و به دو دسته تقسیم می شوند: 1. ایزدان مینویی ( معنوی ) 2. ایزدا ...
گُل نیلوفر آبی ( لوتوس ) : این گُل در ایران از ارزشمندیِ ویژه ای برخوردار است و نمادِ ایزدبانو آناهیتا است! در آسیای شرقی ( شرق آسیا ) به نام گُل سوس ...
از نظر دانشمندان زرتشتی و موبدان آن ها، درباره ستاره شش پَر: " این ستاره شش گوشه؛نشان از شش روز هفته است و مرکز ستاره؛نشان از مقدس و مورد ارزشمند بود ...
ناهید: ستاره صبح یا بامدادی یا شبانگاهی ( زُهره ) ، ونوس ( نئوس ) در اسطوره های رومیان و آفرودیت ( آفرودیته ) در اساطیر یونان ویژگی ها: نزدیک ترین س ...
اَردَِویسورَه اَناهیتَه: نام یک رود و یک ستاره است! رود اَردَِوی ( اَردَِویسورَه ) : همان رود آمودریا ( جیحون ) است؛ که بزرگترین، پر آب ترین، درازتری ...
خواهشمندم برای آشنا شدن با فرهنگ آریایی و ایران باستان خود و گیرایی آن بر دیگر فرهنگ ها؛ این جُستار را مطالعه ( خوانش ) فرمایید و مورد کند و کاو و کا ...
توجه: این واژه را به همراه واژه " آناهیتا" بخوانید! مقایسه پرچم هخامنشی با پرچم کنونی ایران: شرح مختصر: پرچم ایران از دوران پیش از تاریخ ایران و دیر ...
نشان های فراماسونی: 1. فراماسون ها نمادهایی همچون: گونیا و پرگار ( حرف G در وسط آن"Goat": بُز یا "God": خدا ) ، خط کش، بیلچه، داس، شاغول، چَکُش و. . ...
بُز بافومه ( بُز بافومِنت، بُز سِباتیک ) : بز بافومه " نامش" را از ایزد بابِلیان باستان ( بین النهرین، میان رودان ) >>> باکوماس گرفته است و "نمادهای ...
توجه: این واژه را به همراه واژه " آناهیتا" بخوانید! روشنگری گزیده درباره فِراماسون ( Freemason ) یا بنّای آزادی خواه: حضرت سلیمان ( ع ) در شهر اورشلی ...
پابوس یا دست بوسی - این زبانزد ( اصطلاح ) در زمان مادها و از رسوم پیشین و کهن ایران زمین به شمار می رفت که به هخامنشیان هم راه یافته بود! ( ( واژه ...
هُوشیدَر ( شیذیر، شیذَر! ) - یکی از نام های پروردگار - اُوشیدَر ( اُشیدَر، اوشیدا ) ، سوشیانت، سوشینت، سیوشانس، سوشیانس، اُوخشیَت اِرِتَه ( گسترنده ...
فَرَشگَرد - فَراشگرد ( فَرَشوکَرت ) - واژه مرکّب اَوِستایی - فَرَش: دوباره، مجدد، از نو، نوسازی، از سَرگیری، بازسازی گرد: از مصدر گَشتَن کَرت: وقت، ...
واژه مشتق اَوِستایی - میس: تکبر، غرور، نَِخوَت، فیس و اِفاده ( فیسِش ) - غُد، خودبین، خودخواه، فَخر فروشی ( فرانسوی: پُز ) وانه: پسوند نسبت، مالکیت ...
خَشتَرا ( کَشتَرا، شَهریوَر ) - واژه مرکّب اَوِستایی - اسم پسرانه خَش: یزدان، ایزد، خدا، پروردگار، آفریدگار، پدید و بوجود آورنده، مادر! تَرا: تره - ...
چِنوانت - واژه اَوِستایی - اسم پسرانه پُل چینوانت ( اوستایی: činvănt peretāv ) چین: داور، قاضی، حاکم - هیربُد، آموزگار، استاد، دبیر، معلم - پیشوا، ...
هیتمَن - واژه مرکّب فارسی باستان - اسم پسرانه هیت: واژه فارسی باستان - پاک، تمیز، زَکی ( زَکا ) - سَره، خالص، صاف، زُلال، شَفاف - پالایش، بی آلایش، ...
پس از اینکه خشایارشاه؛هخامنشیان، اشکانیان و. . . با رشادت های سردارانی مانند: آرتِمیس، آریوبَرزن، سورِنا و. . . در سال 480 پیش از میلاد یونان را فتح ...
باباشَمَل - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) شَمَل:سردَمدار، سردسته، سرکرده، سرگروه، پیشوا، رهبر، سرپرست، کلانتر، باشی ( ترکی ) معنی: بابا ...
هَلالوش - واژه فارسی میانه ( پهلوی ) فِتنه، آشوب، بَلوا، هِنگامه، وِلوِله، هَمهَمه، هَیاهو، اَلَم شَنگه، جَنجال، شُورِش - اغتشاش، آشفتگی، تشنج، تَنِ ...
واژه اَوِستایی - سر: تارک، رأس، فرق، کله، چَکاد، هَباک، قله، نوک، دهانه - بالا، لوج، بلندا، بَرین - بزرگ، پیشوا، سرپرست، رئیس، سَروَر، برتر، والاتر ...
واژه اَوِستایی: فَراثَنگ فَر: فَرّه، خُرّه - فرا - مفهومی در اساطیر ایرانی است: فروغیِ ایزدی است که به دل هر که بتابد، از همگان برتری می یابد و از پر ...
اک، اگ ( در عربی: اغ ) - پسوند نسبت و دارندگی - پسوند فاعلی و انجام دهندگی اوستایی و فارسی میانه ( پهلوی ) مانند: دماغ، چراغ ( اوستا: چیتراک ) ، فر ...
پسوند فاعلی، انجام دهندگی و نسبت فارسی میانه ( پهلوی ) مثل: دعوا، پروا، پیشوا، نانوا، مروا، پیلوا! و. . .
تو نَخِتَم - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) تو فکرِتَم، تو خیالِتَم، تو کفِ تو ام، نظر دارم روت، حواسم بهِته، دلم درگیر و پیشِته، چالِشَم ت ...
دا: در فارسی میانه ( پهلوی ) معادل روز است. مانند: فردا ( پهلوی: فرتاک یا fradāg ) day انگلیسی برگرفته شده از اسکاندیناوی کهن است و دوتاشون از پا ...
یازگُون - واژه ترکی - اسم دخترانه یاز: فصل شروع یا اولِّ سال، بهار، ربیع، آبسال - آورنده بهترین ها، خوبی ها و شادی ها گون: مِهر، خورشید، آفتاب، هور، ...
واژه ی ساده فارسی یا هند و اروپایی - اسم پسرانه رای: اندیشه، فکر، نظر، باوَر، عقیده، دیدگاه - عقل، دانش، خِرَد، هوش، تدبیر، چاره - عنوان پادشاهان، ام ...
واژه ترکی - اسم دخترانه پیوند دهنده دل ها، رُفوگرِ دلخوری و رنجدیدگی، آشتی، صلح، سازش، توافق - همدلی، دوستی، رفاقت، مهربانی - آرامش، آسایش، آسودگی، ...
ممنون از این که گفتین، سپاس! آری به فارسی می شود: آرام و پسوند نسبت "ین" معنی: به آرامی، به سادگی و راحتی، آسان و بی دغدغه، خودمونی! - فوری، سریع، آن ...
واژه ترکی - اسم پسرانه معنی: قِبراق، چُست و چابُک، چالاک، شاطِر، فِرز، سرزنده، سردِماغ، سرحال، شاداب، بانشاط، دلخوش، سرخوش - زبر و زرنگ، زبردست، تَ ...
دیگه نگم واژه ای ترکی، چون از اسمش تابلو هست! - تورکای - اسم دخترانه تُرک: آذری، ترک تبار، ترک نژاد، آذربایجانی آی: ماه، قمر - زیبا، قشنگ، خوشگل - مع ...
واژه ترکی - اسم پسرانه آل: بگیر، دریافت کُن، بدست بیار، مال خود کُن قیش: عضوی از بدن، پا - یکی از چهار فصل سال، زمستان معنی: خوشامدگو و پیشواز ( پیشب ...
عَلیشان - علی را به ترکی آلی تلفظ می کنند! - واژه ترکی - اسم پسرانه علی: یکی از نام های خداوند، نام امیر المؤمنین - بلند مرتبه، بزرگوار - مِناعَت، ب ...
واژه ترکی - اسم دخترانه ماز: نه، خیر، پسوند منفی ساز ترکی معنی: آتیش نمی گیره، نمی سوزه، دعوا نمیشه - آشتی، صلح، دوستی و. . .
واژه ترکی - اسم دخترانه آش: باز کُن، گسترش بده، گُشادن - ایجاد، بنا کردن - بِستر لازم را فراهم کردن، مُرتفع ساختن - روشن ساختن، تشریح کردن. مثل:داداش ...
واژه ترکی - اسم پسرانه آلپ: آلب فَرنام ( لقب ) پهلوانان ترک بوده است! مانند: آلپ ( آلب ) ارسلان! - توان، زور، نیرو، قدرت - نترس، شجاع، دلیر، دلاور، ...
واژه ایرانی - یونانی با ریشه ی ترکی - اسم پسرانه قاش: واژه ترکی - دو، دویدن - سریع و با شتاب رفتن - موهای بالای چشم، اَبرو معنی: اسب تندرو، اسب رعدآس ...
گِریسا - واژه فارسی - اسم دخترانه گِری: جام، ساتکین ( ساتگین، واژه ترکی ) ، ساغَر، صُراحی، قَدَح، کاسه، پیاله شراب و باده و. . . سا: آسا - پسوند هما ...
پسوند نسبت اَوِستایی - مانند: خانِواده، کَِواده، یادواده، یارواده، درواده و. . .
خانِواده - خان! و پسوندنسبت اَوِستایی "واده"