پیشنهاد‌های مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا (١,٥٦٦)

بازدید
٤,٦٦٥
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بزرگ دستی - واژه مرکب معنی: نهایت توانایی و قدرت، زور و نیرومندی بی پایان - جوانمردی، رادمردی، بخشندگی، مهربانی، نیکوکاری، گشاده دستی، سخاوتمندی، دست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پَستا - واژه اوستایی و پارتی ( پَهلَوانیگ یا پَهلوانیک ) - معنی: مرحله، دوره، دفعه، بار، گزگ، کرت، دست، دور، مرتبه، نیمه، نوبت، داو!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

دَشتان، دَهَکَه ( دوره ) - واژه اوستایی فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : دَخشَک! خونی که از بانوان در هر ماه می رود ( عادت ماهیانه یا ماهینِگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دَخشَک! نشان، نماد، ویژگی، مشخصه، خاصیت می توان به جای واژه فرانسوی "آرم" بکار رود!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دَشتان، دَهَکَه ( دوره ) - واژه اوستایی: دَخشتَ وَئیتی ( daxštavaitī ) فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : دَخشَک! 1. نشان، نماد، ویژگی، مشخص ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دَخشَک - واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) اوستایی: دَهَکَه ( دوره ) ، دَشتان! 1. نشان، نماد، ویژگی، مشخصه، خاصیت می توان به جای واژه فران ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

نوهَرُن - واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) هَرُن: کیسه، جیب - اَنبان، خیک، مَشک معنی: مرد دَچی خور، مَخور، چیزی از مردان نوکیسه، تازه بما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پورشه - از نام طراح آلمانی، اتریشی آن گرفته شده: فردیناند پورشه که نژادش آریایی و به پدر زرتشت می رسد! یادآوری از واژه درواسپ: پورُوشَسپ ( پُرُوشَسپ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

گُناه - پارسی باستان: ویناس ( هینیس ) : وی ( هی ) : بِسوی، بِسمت، بِطرف ناس ( نیس ) : نیستی و نابودی، فساد و تباهی ( گَندیدن ) ، خرابی و ویرانی ی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

وَنا ( وناه ) : واژه اوستایی - از واژه فارسی باستان ( ویناس: گناه ) گرفته شده است! معنی: ریا، دورویی، دورنگی، سالوس، ظاهرنمایی - نیرنگ، دوز و کلک، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

وَردِش، گردش - فارسی میانه ( پارسیک یا پارسیگ ) - variation از فارسی گرفته شده است! از مصدر وَردیدَن معنی: دگرگون، تغییر، دگرش - چگونگی، حالت مانند: ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

وَردِش، گردش - فارسی میانه ( پارسیک یا پارسیگ ) - variation از فارسی گرفته شده است! از مصدر وَردیدَن معنی: دگرگون، تغییر، دگرش - چگونگی، حالت مانند: ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پَساخت - واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) معنی: وَر، آزمایش دینی، امتحان الهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اَسورنان، آسرَوَن - واژه پارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : آسرونان ( āsrōnān ) به اوستایی: آترَوَخش، آثرَوَن، هورِستارام خویشکاری اش ( وظی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

نام دختر داریوش سوم: دَری پیتی ( دَری په تیس یا دَری بِتیس ) بوده است و وابستگی ای ( ربطی ) به این واژه ندارد! دری: درباری، پادشاهی، سلطنتی پیتی: په ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

یادآوری از واژه تیشتر: آرش کمانگیر: آرش شیواتیر اوستایی: اِرِخشَه پهلوی: اِرَش شیپاک تیر انگلیسی کماندار: Archer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خویشکام - مُراد، منظور، قصد، نیت - خودکامه، خودسر، خودپسند، دیکتاتور!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

این دو واژه اوستایی و فارسی میانه ساسانی را با هم اشتباه نگیریم: کِرفه: kirbag ثواب، پاداش، مژدگانی - کار خوب و پسندیده کَرفه: عهد و پیمان، قول و ق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خیم ( اوستایی: xēm ) - واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) - معنی: شخصیت، انسانیت، سرشت، نهاد، گوهره، نژاد مانند اندرزنامه ی پهلوی که شعری مُ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اندیشه مَدار - اندیشیدن در فارسی میانه ساسانی ( پارسیک، پارسیگ ) : ترسیدن، گُرخیدن مَدار: نَدار به مانند: مَرو=نَرو، مَیازار=نَیازار معنی: نترس، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بَدَست: واژه فارسی - وَجَب، یک کف دست یک وَجَب=یک بدست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وال: گل سرخ گونه: رنگ یعنی: سُرخ رنگ، قرمز!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مُلازِم: واژه عربی و برابر فارسی آن: دار و دسته!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

اَنگ ( نگ ) یا اَنج ( نج ) : پسوند دارندگی ( نسبت ) و همراهی اوستایی مانند: هوشنگ ( اوستایی: هِئوشیَنگه - هوش دار، باهوش ) ( ( واژه " هُشدار " هم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

شیمبَل - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) معنی: جاسازی و مخفی کردن، ناپدید و غیب کردن، پنهان کردن و پوشاندن چیزی، چال کردن! نمونه: داداش پول ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

درود ( درستی و راستی ) رسد به شما ( جناب علیرضا حیدری ) و روزنامه گرانسنگ ( وَزّین ) اعتماد راستش از شما روزنامه نگار و ویراستار نازنین، چشمداشت بیش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

درود ( درستی و راستی ) بر شما جناب ایرزاد! شما به خوبی معنی ادبیاتی آن را نوشتید، پیداست که زبان شناس خوبی هستین، ممنون از واژه های خوبتون، دست مریزا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سُواستیکا - واژه سانسکریت ( هند و اروپایی ) که از واژگان اوستایی برگرفته شده است! سو: هو - نیک ( نیکو ) ، خوب، خوش، بهتر، شایسته، پسندیده، اَشا یا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

سِجام - واژه عربی - بر وزن فِعال سِجم: راندن ابر باران زا، آوردن برکت و روزی - روان شدن اشک چشم معنی: راحتی، آسودگی، آرامش، راحتی، آسانی ( روانی ) - ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

با دیدن جُستاری ( مقاله ای ) چشمگیر از استاد میرجلال الدین کزازی درباره ریشه زولبیا و بامیه، منم انگیزه پیدا کردم تا با بهره بردن از جُستارهای پیشینم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

امید جان ممنون از این که گوشزد کردی این یکی رو یادم رفته بود که غازی واحد پول هم هست، سپاس! به مانند: چِندِر غاز >>> پول بسیار کم و اندک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩١

بهتره معنی اون را در واژه غازی جستجو کنیم ولی چون اینجا پرسش کردین، برای همین بی درنگ همینجا می نویسم: قاضی هم آوا است با غازی که هر دو واژه ای عربی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦٨

نامی نیک و بسیار دلنشین و دلنواز - اسم پسرانه - نام سردار دیلمی از قوم گیلکی، واژه اوستایی وِهان >>> ویهان >>> بِهان معنی: خوبان، نیکان، شایستگان، پ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٧

شیوَش - واژه پهلوی ( شیوَستَه ) شی: کوتاه شده شیوَن - بانگ، صدا ( سَدا ) ، آواز، سخن، حرف، لحن وَش: پسوند همانندی ( شباهت ) معنی: طنین و تُن ( فران ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

سَلمانی واژه ای فارسی اوستایی که در گویش مازندرانی هنوز میشه: پیرایشگر، آرایشگر - جایی برای آراستگی و زیبایی سَلم: سَرم - آراسته، میزون، به سامان - ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٠

خُنشان ( خُنشا، خُشنان ) - واژه پهلوی ( فارسی میانه ) خُنش: نام نعنا ( عربی: نعناع - mint ) یا پونه ای خوشبو و خوشگوار که در صحرا می روید و در خوشبو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

دُرُواسپ - واژه اوستایی نام چهاردهمین روز از ماه اوستایی در گاهشمار اوستایی! نام دیگر: گِئوش ( گیوش ) در یَشت نهم اوستا درباره آن ایزدبانو روشنگری ک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٥

این واژه چیترا بوده که در سانسکریت سیترا شده است! نام منطقه گردشگری در نوشهر مازندران نام شخصیت داستانی ( rebirth ) ، به قلم هنرمند خوب کشورمان: بان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٩

واژه ترکی که به روسی هم راه پیدا کرده است آچ ( آش ) : باز شدن، گستردن مَز ( ماز ) : نه، خیر، پسوند منفی ساز اصطلاحی در بازی شطرنج اگر مهره ای که سپ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

ایـنـستِـکس ( INSTEX ) !

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

سپس به چگونگی فرایند آن می پردازیم: مکان آن: شرکت اداره کننده اینستکس ( تهاتر ) به آدرس شماره 139 در خیابان برسی پاریس که در نزدیکی ساختمان وزارت اقت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

ایـنـستِـکس ( INSTEX ) - نخست به واکاوی واژه می پردازیم: " ساحات: سامانه حمایت از تبادلات تجاری " نمی دونم چه کسی این برابر را انتخاب کرده است، چون ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

سپس به چگونگی فرایند آن می پردازیم: مکان آن: شرکت اداره کننده اینستکس ( تهاتر ) به آدرس شماره 139 در خیابان برسی پاریس که در نزدیکی ساختمان وزارت اقت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

ایـنـستِـکس ( INSTEX ) - نخست به واکاوی واژه می پردازیم: " ساحات: سامانه حمایت از تبادلات تجاری " نمی دونم چه کسی این برابر را انتخاب کرده است، چون ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٧

درود ( درستی و راستی به تو رسد! ) هموطن من خودم بچه ندارم، وگرنه نخستین کسی بودم که این نام زیبا را ثبت می کردم! گرچه بیشتر واژه ها و نام هایی که نوش ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٥

اَهورامَزدا - واژه اوستایی مشتق - مرکب اَئورمَزدا ( در سنگ نوشته بیستون داریوش بزرگ ) - ( ( فارسی باستان: بیستون یا به ستون: بهترین جایگاه، برترین ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٥

هشدار: این واژه به واژه ی " دارما " وابسته است و شایسته و بایسته است که باهم خوانده شوند! واژه سانسکریت: از خانواده زبان های آریایی، زبان باستان ایرا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩١

هشدار: این واژه به واژه ی " کارما " وابسته است و شایسته و بایسته است که باهم خوانده شوند! واژه سانسکریت: از خانواده هندو ایرانی - زبان باستان ایران و ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

هشدار: این واژه به واژه ی " کارما " وابسته است و شایسته و بایسته است که باهم خوانده شوند! واژه سانسکریت: از خانواده هندو ایرانی - زبان باستان ایران و ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤٤

تِریتا ( ثِریتا، سِریتا، اَثرَط، اَترَت ) - واژه مشتق فارسی با ریشه ی سانسکریت: از خانواده زبان های آریایی - زبان باستان ایران و هند در اوستا : تِهرَ ...