پیشنهاد‌های مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا (١,٥٨٣)

بازدید
٧,١٠٠
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

چَپیره!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنی: رایگان، مُفت ( مُفتَکی ) ، مجانی، چَلمَله!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

چَلمَله - واژه فارسی میانه ( پهلوی ) معنی: رایگان، مُفت ( مُفتَکی ) ، مجانی، صلواتی!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پَدوازَک ( پَتوازَک ) - واژه مشتق فارسی میانه ( پهلوی ) پَدواز: پَتواز - جایِ نشستن، نشیمنگاه - سخن، گفتگو، گَپ! ــَــ ک: در اینجا پسوند همانندی ( ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

پدوازک!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

پَروَردِش ( پَرودَرِش ) - واژه مشتق اوستایی ( parv. dərəs ) گاهی به فَرنام ( لقب ) در اوستا: همکار سروش می دانند: سَرَ اوشاوَرِز! گاهی به فَرنام ( ل ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

baby برگرفته شده از فارسی است! معنی: بُرنا، شاب، رسیده، تازه، نُونَوار، جوان! - نازنین، زیبا، قشنگ، خوشگل ( خوشمَل ) ، دوست داشتنی، خواستنی، گوگولی!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

baby برگرفته شده از باوه است! معنی: بُرنا، شاب، رسیده، تازه، نُونَوار، جوان! - نازنین، زیبا، قشنگ، خوشگل ( خوشمَل ) ، دوست داشتنی، خواستنی، گوگولی!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Cool برگرفته شده از کولاک است! معنی: برف و بوران، سرمای شدید - طوفانِ دریا، موج شدید و بزرگ، تُندباد، گِردباد - شاخص، سرآمد، برجسته، مُمتاز، شاهکار، ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

کوهاک - واژه مشتق فارسی ( کول، " اک" پسوند دارندگی و انجام دهندگی مانند: خوراک، پوشاک و. . . ) Cool برگرفته شده از فارسی است! معنی: برف و بوران، سرم ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

kalian برگرفته شده از قِلیان پارسی است! گرچه برخی بخاطر قُل زدن ( جوشیدن آب ) ، به آن "قُلیان" هم می گویند! ( ( آن را با واژه عربی "غَلَیان: به جوش ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

قِلیان - kalian برگرفته شده از فارسی است! گرچه برخی بخاطر قُل زدن ( جوشیدن آب ) ، به آن "قُلیان" هم می گویند! ( ( آن را با واژه عربی "غَلَیان: به جو ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

diadema برگرفته شده از دیهیم است! معنی: تاج، افسر، کلاه جواهرنشان، کَلیل، گَرزَن، بَساک!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دِیهیم ( دِیهول ) - واژه فارسی میانه ( پهلوی ) - diadema برگرفته شده از فارسی است! معنی: تاج، افسر، کلاه جواهرنشان، کَلیل، گَرزَن، بَساک!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

این واژه انگلیسی از واژه پهلوی ( پارسیک، فارسی میانه ساسانی ) : "دلنشین" گرفته شده است! خوشمزه، لذیذ، گوارا، بهنوش، نوشه! - خوشایند، دلنواز، دلپذیر ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

گوگولی مگولی!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

هیچ می دونستی گل نیلوفر ریشه در اساطیر ایران باستان داره: یاد آوری از واژه آناهیتا: گل نیلوفر آبی ( لوتوس، سوسن شرقی ) : این گل ریشه در خاک و لجن زار ...

پیشنهاد
٤٢

می دونستی نشان داروسازی ریشه در فرهنگ ایران زمین داره: در زمان ابوعلی سینا که بیماری طاعون فراگیر شده بود و موش ها به شهر همدان هجوم برده بودند؛ابوعل ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٢٢

مُحتَسِب: گشتِ ارشاد یا گوشمالی دهنده ( تعزیرات ) شرعی حکومتی ( ( دیگر سنجی ( تفاوت ) بین تعزیر و حَد: تعزیر: همان مجازات غیر نقدیی که، سنجش آن به ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٦٩

چیزهای برگرفته شده از نبرد تیشتر و همراهانش و جشن های ایرانی و فرهنگ ایران: آیین پشت مسافران آب ریختن ( آب پشتِ پا ) >>> نماد آیین اَفشانِش و آبی اس ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٣١

جشن هالُووین ( Halloween: شب عید، شب مقدس ) و وابستگی های آن با نبرد های اساطیری و چهارشنبه سوری: این جشن از مهاجران ایرلندی ( سرزمین آریایی ها ) و ا ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٣٦

برخی ها فرزان ( فلسفه ) آب ریختن پشت رهسپار ( مسافر ) را به هُرمُزان ( فرمانروای خوزستان در زمان ساسانیان ) نسبت می دهند! در اینجا چکیده ای از داستان ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٤٥

همین آغاز کار بگم: میتونستم به این داستان ها پر و بال بدم و مانند اساطیر یونان آن ها را افسانه ای و پر شاخ و برگ جلوه کنم ولی چون میخواستم، بیشتر آن ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٥٧

پیشنهاد می کنم این بخش را به همراه واژه "عمو نوروز یا نوروز" بخوانید! نام بیشتر دیوهای اهریمنی ( اَنگره مینو: تاریک کننده بهشت - روح و روان ویرانگر و ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٥٣

سرگذشت شیطان ( اهریمَن - نام پیشین: عَزازیل! ) در اساطیر ایران باستان: خداوند پس ازاین که در چهل روز سرشت و بدن انسان ها را آفرید؛ بدنش را به مدت 40 ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٥٦

این جُستار هم به مانند: "یلدا - آناهیتا - چهارشنبه سوری - حاجی فیروز - عمو نوروز - نوروز" بسیار کلیدی است و به گونه ای ادامه ی آن ها و در پیِ داستان ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

توجه: این واژه را به همراه واژه " تیشتر " بخوانید! سیزده بِدَر ( سیزده به در ) : سیزدهمین روزی از فروردین ماه که به در و دشت و صحرا و مَرغزار می رویم ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٥٤

اِستاندارد ( Standard ) واژه ای ایرانی است و واژه انگلیسی ( لاتین ) و فرانسوی آن برگرفته شده از فارسی است! پس نیازی نیست برای آن برابر پارسی در نظر گ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩٦

اِستاندارد ( Standard ) واژه ای ایرانی است و واژه انگلیسی ( لاتین ) و فرانسوی آن برگرفته شده از فارسی است! پس نیازی نیست برای آن برابر پارسی در نظر گ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

این جشن برگرفته شده از آیین های ایران است! برای آگاهی بیشتر، نگاهی به واژه " تیشتر " بیَندازید! . جشن هالُووین ( Halloween: شب عید، شب مقدس ) و وابس ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

این جشن برگرفته شده از آیین های ایران است! برای آگاهی بیشتر، نگاهی به واژه " یلدا " بیَندازید!

پیشنهاد
٥٦

چکیده ای از جشن هولی ( جشنواره رنگ ها ) : زمان برگزاری این جشن هر ساله دگرگون می شود ولی بیشتر در پایان زمستان ( پایان اسفندماه ) برگزار می شود که به ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٥

این جشن برگرفته شده از آیین های ایران است! برای آگاهی بیشتر، نگاهی به واژه " حاجی فیروز و چهارشنبه سوری " بیَندازید!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٤٨

اسم دخترانه - واژه اوستایی و کُردی - به کُردی: وَیانا ( vayanā ) به فارسی: ویانا ( vianā ) نام شهری در اسپانیا و همچنین کاخی با ویژگی گردشگری به ه ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٤١

وَئین ( وین، وینا ) - اسم دخترانه - واژه اوستایی و کُردی - به کُردی: وَیان ( vayan ) به فارسی: ویان ( vian ) اِشگ ( عشق ) ، دلدادگی، دل بُردگی، شی ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩٩

هورِشت - اسم پسرانه - واژه مرکّب اوستایی ( huwaršt ) هو: سرشت پروردگار، نشانه اهورامزدایی ( سَروَر راستی، بزرگِ دانایی ) ، رنگ و بوی خدایی - نیک ( ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩٦

هوخْت - اسم پسرانه - واژه مرکّب اوستایی ( hūxt ) هو: سرشت پروردگار، نشانه اهورامزدایی ( سَروَر راستی، بزرگِ دانایی ) ، رنگ و بوی خدایی - نیک ( نیک ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١٩

میخواستم این نوشته رو پس از واژه ( زیما! ) و در آینده بنویسم؛ که شما از من پیشی گرفتید و به این زیبایی نوشتید و منو به جوش و خروشِ همراه با شادمانی ( ...

پیشنهاد
٣١٥

3. دسته سوم: هر دو شکل این نوشتارها درست است! به این جور چند املایی ها >>> چند املایی های همزه دار می گویند که از زبان عربی وارد واژگان فارسی شده است ...

پیشنهاد
٣١٥

2. دسته دوم: هر دو شکل این نوشتارها درست است ولی ممکن است به فَرنودهایی ( دلایلی ) مانند: در جمله یا شعر - پارسی یا عربی - لهجه های محلی و بومی و. . ...

پیشنهاد
٣٣٨

درسته، فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بنیاد سعدی کارهای خوبی در زمینه ادبیات کرده اند و به گونه ای، کارشان بد نبوده است ولی شایسته بود، درخور پولی که م ...

پیشنهاد
١٨٦

( ه ) های پسوند ساز : 1. بن مضارع با ــه >>> اسم: که حالت و احساس و کاری را بیان می کند و به آن چیز نسبت می دهد! نمونه: گریه، خنده، ناله، اندیشه، ستی ...

پیشنهاد
١٨٥

راستش یکسالی با این ( یِ ) نوشتم، هرچند می دونستم بیشتر دوستان خودشان کاربلد هستند و به خوبی می دانند که این ( یه ) درست است ولی چون می خواستم فرهنگس ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٩

آقای دهاتی می تونستم به پرسش شما پاسخ ندم و خودم رو خراب نکنم ولی پاسخ شما، به نوعی یک دردِ دل است و خواستم سَبُکشَم! همچنین من نمی خواستم واژه " چن ...

پیشنهاد
٥١

نام یکی از بازیکنان تیم ملی کره جنوبی که در باشگاه انگلیسی تاتنهام توپ می زند! نام: هیونگ مین >>> بزرگوار، رادمرد - پهلوان، نامدار نام خانوادگی: سان ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

زیماخ، زیباخ - اسم دخترانه - واژه مرکّب اوستایی در زمان باستان: موبدان زرتشتی ای که می خواستند به جایگاه "موبد موبدان" برسند؛ سه پاس ( سِپاس ) را در ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩٩

شاریس ( شارین ) - اسم دخترانه - واژه مشتق فارسی چاریس ( Charis ) >>> به انگلیسی شارمین >>> به سانسکریت: از خانواده هندو ایرانی - زبان باستان ایران و ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

این واژه انگلیسی است و برگرفته شده از واژه فارسی "مینو" است! فارسی میانه ( پهلوی ) : مینوک، مِنوک اوستایی: مَنو، مَئینیَوَه مانند: سِپَنتا مینو، اَنگ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

این واژه فارسی است و واژه عربی معنی برگرفته شده از آن است! فارسی میانه ( پهلوی ) : مینوک، مِنوک اوستایی: مَنو، مَئینیَوَه مانند: سِپَنتا مینو، اَنگره ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

دَستگَرمی - واژه مشتق - مرکّب فارسی ( دست، گرم، پسوند نسبت"ی" ) این واژه نخستین بار: در بازی های قُماری بکار رفته بود؛ که قمار باز، داوِ نخست ( دستِ ...