پیشنهاد‌های مجتبی عیوض صحرا (١,٤٧٩)

بازدید
٨٨٢
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

این واژه وَشناد ( بسیار ) ، شِگَرف هست و پایه دین مَزدَِیَسنا ( mazdēyasnā، زرتشتی، خداپرستی ) است! . اَهلَو: اَهلاو، اَهلا - نام پسرانه - واژه پا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢٥

این واژه وَشناد ( بسیار ) ، شِگَرف هست و پایه دین مَزدَِیَسنا ( mazdēyasnā، زرتشتی، خداپرستی ) است! . اَهلَو: اَهلاو، اَهلا - نام پسرانه - واژه پا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این واژه وَشناد ( بسیار ) ، شِگَرف هست و پایه دین مَزدَِیَسنا ( mazdēyasnā، زرتشتی، خداپرستی ) است! . اَهلَو: اَهلاو، اَهلا - نام پسرانه - واژه پا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه وَشناد ( بسیار ) ، شِگَرف هست و پایه دین مَزدَِیَسنا ( mazdēyasnā، زرتشتی، خداپرستی ) است! . اَهلَو: اَهلاو، اَهلا - نام پسرانه - واژه پا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٩

این واژه وَشناد ( بسیار ) ، شِگَرف هست و پایه دین مَزدَِیَسنا ( mazdēyasnā، زرتشتی، خداپرستی ) است! . اَهلَو: اَهلاو، اَهلا - نام پسرانه - واژه پا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٩

این واژه وَشناد ( بسیار ) ، شِگَرف هست و پایه دین مَزدَِیَسنا ( mazdēyasnā، زرتشتی، خداپرستی ) است! . اَهلَو: اَهلاو، اَهلا - نام پسرانه - واژه پا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

این واژه وَشناد ( بسیار ) ، شِگَرف هست و پایه دین مَزدَِیَسنا ( mazdēyasnā، زرتشتی، خداپرستی ) است! . اَهلَو: اَهلاو، اَهلا - نام پسرانه - واژه پا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

این واژه انگلیسی است و از واژه "لاو" >>>" اَهلَو" وام گرفته است! . لَو: لاو، لا - به مانند: ( پَهلَوی - پَهلَو یا پَهلاو: پهن و چشمگیر ) واژه انگل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اَلو - یادآوری از واژه " اَهلَو، اَهلاو"! این واژه انگلیسی و به مانند "درود" همان معنای درستی و راستی را می رساند و از واژه آلمانی باستانی برگرفته ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

یادآوری از واژه " اَهلَو، اَهلاو"! این واژه انگلیسی و به مانند "درود" همان معنای درستی و راستی را می رساند و از واژه آلمانی باستانی برگرفته شده است ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٨

یادآوری از واژه " اَهلَو، اَهلاو"! این واژه انگلیسی و به مانند "درود" همان معنای درستی و راستی را می رساند و از واژه آلمانی باستانی برگرفته شده است ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یادآوری از واژه " اَهلَو، اَهلاو"! این واژه انگلیسی و به مانند "درود" همان معنای درستی و راستی را می رساند و از واژه آلمانی باستانی برگرفته شده است ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

یادآوری از واژه " اَهلَو، اَهلاو"! این واژه اسپانیایی و مکزیکی است و به مانند "درود" همان معنای درستی و راستی را می رساند و از واژه آلمانی باستانی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یادآوری از واژه " اَهلَو، اَهلاو" و "هِی"! آهای ( ahoy! ) ، لفظی هنگام درود و سلام، ندای احوالپرسی، صدایی یا آوایی برای خوشامدگویی ( ( در انگلیسی ش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یادآوری از واژه " اَهلَو، اَهلاو"! این واژه انگلیسی و به مانند "درود" همان معنای درستی و راستی را می رساند و از واژه آلمانی باستانی برگرفته شده است ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرانسوی: āllo یادآوری از واژه " اَهلَو، اَهلاو"! به مانند "درود" همان معنای درستی و راستی را می رساند و این واژه از آلمانی باستانی برگرفته شده است ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این واژه انگلیسی است و درست همان معنیِ واژه " اَهلَو، اَهلاو" را می دهد و از آن وام گرفته است! معنی: با خدا، خداجو، پارسا و سپَنتا، پرهیزکار ( پرهی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

این واژه انگلیسی است و درست همان معنیِ واژه "اَهلَو، اَهلا" را می دهد و از آن وام گرفته است! معنی: با خدا، خداجو، پارسا و سپَنتا، پرهیزکار ( پرهیزگ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

امروزه به کسی که خیلی درون پاک، پارسا و ساده دل هست، می گوییم: "هالو!" از واژه" اَهلَو، اَهلاو" وام گرفته است!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هاله ( halo ) : این واژه یونانی است ولی از پارسی وام گرفته است! واژه "هاله، halo" پیامبران و بزرگان: از واژه "اَهلَو، اَهلا" وام گرفته است و درست هما ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هاله ( halo ) : این واژه یونانی است ولی از پارسی وام گرفته است! واژه "هاله، halo" پیامبران و بزرگان: از واژه "اَهلَو، اَهلا" وام گرفته است و درست هما ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢٢

سِپَندارمَذ: سِپَندارمَد - واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) اوستایی: سِپَنتا آرمیتی یا آرمَئیتی ( ārmaīti ) نام دیگر آن در اوستا: توشنامَتی، توش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

سِپَندارمَذ: سِپَندارمَد - واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) اوستایی: سِپَنتا آرمیتی یا آرمَئیتی ( ārmaīti ) نام دیگر آن در اوستا: توشنامَتی، توش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

سِپَندارمَذ: سِپَندارمَد - واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) اوستایی: سِپَنتا آرمیتی یا آرمَئیتی ( ārmaīti ) نام دیگر آن در اوستا: توشنامَتی، توش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

یادآوری از پَرگست! پَرگَس یا پَرگَست: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) پر: داشتَن! ( اوستایی و پهلوی: دارِش ) ، پاییدن ( پایش! ) ، زیر پر و بال گ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پَرگَس یا پَرگَست: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) پر: داشتَن! ( اوستایی و پهلوی: دارِش ) ، پاییدن ( پایش! ) ، زیر پر و بال گرفتن! - دور و بر، ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٨

پَرگَس یا پَرگَست: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) پر: داشتَن! ( اوستایی و پهلوی: دارِش ) ، پاییدن ( پایش! ) ، زیر پر و بال گرفتن! - دور و بر، ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٩

نخست درود ( درستی و راستی ) و دست خوش می گم به" فرتاش جان" واسه آگاهی درخور و نوشته اُسپوری ( کاملی ) که داده، کار منو آسون کرده، دست مریزاد! منم از ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢١

ویسپوبیش: نام درختی اساطیری یا "درخت زندگانی"، که پس از پیروزی تیشتر و با کمک سِپَندارمذ بر روی زمین رویید و درمانگر همه دردها و بیماری هاست! ( ( در ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٧

هَرویسپ، هَروِسپ - واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : هَرویسپ: harwisp . واژه های دیگری از آن ساخته شد: یادآوری از تیشتر: ویسپوبیش ( vīspō - bīš ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١١

هَرویسپ، هَروِسپ - واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : هَرویسپ: harwisp . واژه های دیگری از آن ساخته شد: یادآوری از تیشتر: ویسپوبیش ( vīspō - bīš ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

پَرَستار: واژه اوستایی: پَر ایستاریه ( parēstārīh ) پهلوی: پریستار ( paristār ) پر: داشتَن! ( اوستایی و پهلوی: دارِش ) ، پاییدن ( پایش! ) ، زیر پر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یادآوری از واژه بیمار! پهلوی: ویمار ( wēmār ) وی: همان معنای "بیش" را می دهد با اندکی دگرش ( تغییر ) آسیب، صدمه، گزند، زخم، خسارت، زیان، انگره! - ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١٨

یاد آوری از ویسپوبیش! بی: کوتاه شده بیش - در اوستا: بَئیش ( baēš ) - آسیب، صدمه، گزند، زخم، خسارت، زیان، انگره! - بیماری، درد و رنج، آزار و اذیت، س ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یادآوری از واژه هی! به گونه خودمونی بکار می رود! هِی - در چکامه ها ( شعرها ) به گونه "هین" کاربرد دارد! در اوستا: "hadha" ( ( این واژه بیشتر با زوه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یادآوری از واژه هی! هِی - در چکامه ها ( شعرها ) به گونه "هین" کاربرد دارد! در اوستا: "hadha" ( ( این واژه بیشتر با زوهر بکار می رود: zaothrō - barāi ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یادآوری از واژه هی! هِی - در چکامه ها ( شعرها ) به گونه "هین" کاربرد دارد! در اوستا: "hadha" ( ( این واژه بیشتر با زوهر بکار می رود: zaothrō - barā ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کُِراوات، کُِرِوات! - اوستا: کوئیریس ( kuiris ) ، کائوریس ( kaoiris ) نام "کوروش" هم از این واژه برگرفته شده است! سپس در اوستا و پهلوی: نام "خُرداد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

کُِراوات - اوستا: کوئیریس ( kuiris ) ، کائوریس ( kaoiris ) نام "کوروش" هم از این واژه برگرفته شده است! سپس در اوستا و پهلوی: نام "خُرداد" از آن گرف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

پاپیون درسته واژه ای فرانسوی هست ولی ریشه آن از ایران باستان آمده است: اوستا: کوئیریس ( kuiris ) ، کائوریس ( kaoiris ) نام "کوروش" هم از این واژه ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٧

کُِروات - اوستا: کوئیریس ( kuiris ) ، کائوریس ( kaoiris ) نام "کوروش" هم از این واژه برگرفته شده است! سپس در اوستا و پهلوی: نام "خُرداد" از آن گرفت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

کُِروات - اوستا: کوئیریس ( kuiris ) ، کائوریس ( kaoiris ) نام "کوروش" هم از این واژه برگرفته شده است! سپس در اوستا و پهلوی: نام "خُرداد" از آن گرفت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٧

نام دخترانه واژه اوستایی و پهلوی ( پارسیک ) برای آگاهی بهتر به واژه "سپاس" یه نگاهی بیَندارید! سنایی: دوست کز ( که از ) کاس و کاسه دور بود/ از سپا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥١

سپاس: واژه اوستایی و پارسی میانه پهلوی ( پارسیک ) . اوستا: سپاش ( spash ) ، سپاس ( spas ) . پارسی میانه ( پارسیک ) : سپاس ( spās ) - هوسپاس ( hū ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

سپاس: واژه اوستایی و پارسی میانه پهلوی ( پارسیک ) . اوستا: سپاش ( spash ) ، سپاس ( spas ) . پارسی میانه ( پارسیک ) : سپاس ( spās ) - هوسپاس ( hū ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سپاس: واژه اوستایی و پارسی میانه پهلوی ( پارسیک ) . اوستا: سپاش ( spash ) ، سپاس ( spas ) . پارسی میانه ( پارسیک ) : سپاس ( spās ) - هوسپاس ( hū ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سپاس: واژه اوستایی و پارسی میانه پهلوی ( پارسیک ) . اوستا: سپاش ( spash ) ، سپاس ( spas ) . پارسی میانه ( پارسیک ) : سپاس ( spās ) - هوسپاس ( hū ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

درود: واژه اوستایی و پارسی میانه پهلوی ( پارسیک ) اوستا: دروَتات ( drvatāt ) : درست و راست ( ( در اوستا بیشتر با واژه تنو ( tanu ) می آید >>> تندرس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١٨

درود: واژه اوستایی و پارسی میانه پهلوی ( پارسیک ) اوستا: دروَتات ( drvatāt ) : درست و راست ( ( در اوستا بیشتر با واژه تنو ( tanu ) می آید >>> تندرس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اود: اودن - پسوند نسبت و دارندگی اوستایی و صفت فاعلی ( کُنایی ) مانند: نمود، شنود، آلود، آسود، افزود، فرمود، درود! و. . .