پیشنهادهای مجتبی عیوض صحرا (١,٤٧٩)
اَرنَواز - نام دخترانه در اوستا به این گونه آمده است: اَرِنَواک ( arenavāči ) اَرِنَه ( arena ) : اَرِن - واژه انگلیسی "arena" از این واژه وام گرف ...
شَهناز، شَهرناز، شَهرنَواز، شَهنَواز - نام دخترانه در اوستا به این گونه آمده است: شَنگ هَواک ( sanghavāči ) شَنگ ( sang ) : پیشکش، هدیه، رَهاوَرد، ...
نَریمان، نیرمان ( nyrmān ) ، نیرَم ( nyram ) - واژه اوستایی - نام پسرانه نَریمان، یک ویژگی در اوستا هست که به پهلوانان داده می شده است! به مانند: نر ...
نَریمان، نیرمان ( nyrmān ) ، نیرَم ( nyram ) - واژه اوستایی - نام پسرانه نَریمان، یک ویژگی در اوستا هست که به پهلوانان داده می شده است! به مانند: نر ...
یادآوری از واژه نیرمان! می توان به جای واژه انرژی زا که سَرهَمی ( ترکیبی ) از واژه انگلیسی و سِتاک ( بُن فعل ) زاینده یا افزاینده هست >>> از واژه پا ...
هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe ) هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی! هر دو ...
هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe ) هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی! هر دو ...
هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe ) هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی! هر دو ...
هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe ) هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی! هر دو ...
هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe ) هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی! هر دو ...
هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe ) هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی! هر دو ...
هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe ) هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی! هر دو ...
دارمان ( دارمَن، دارامان ) ، رادمان - واژه اوستایی، نام پسرانه نام یکی از سرداران خسرو پرویز ساسانی که در شاهنامه فردوسی بزرگ هم از آن نام برده ا ...
دارمان ( دارمَن، دارامان ) ، رادمان - واژه اوستایی، نام پسرانه نام یکی از سرداران خسرو پرویز ساسانی که در شاهنامه فردوسی بزرگ هم از آن نام برده است ...
دارمان ( دارمَن، دارامان ) ، رادمان - واژه اوستایی، نام پسرانه نام یکی از سرداران خسرو پرویز ساسانی که در شاهنامه فردوسی بزرگ هم از آن نام برده ا ...
زِنهار، زینهار! می توان به جای واژه فرانسوی: اولتیماتوم ( ultimatum ) از آن بهره برد! واژه اوستایی آن: زینو هاره ( zyno hare ) . در زمان باستان و ب ...
زِنهار، زینهار! می توان به جای واژه فرانسوی: اولتیماتوم ( ultimatum ) از آن بهره برد! واژه اوستایی آن: زینو هاره ( zyno hare ) . در زمان باستان و ب ...
زِنهار، زینهار! می توان به جای واژه فرانسوی: اولتیماتوم ( ultimatum ) از آن بهره برد! واژه اوستایی آن: زینو هاره ( zyno hare ) . در زمان باستان و ب ...
نومان - نومَن، نومینا - نام پسرانه واژه اوستایی که به فرهنگ های رومی و اروپایی هم راه پیدا کرده است و به کسانی که از این آیین پیروی می کنند، "نومینال ...
نومان، نومَن یا نومینا - نام پسرانه یا دخترانه - واژه اوستایی که به فرهنگ های رومی و اروپایی هم راه پیدا کرده است و به کسانی که از این آیین پیروی می ...
نومان، نومَن - نام پسرانه یا دخترانه - واژه اوستایی که به فرهنگ های رومی و اروپایی هم راه پیدا کرده است و به کسانی که از این آیین پیروی می کنند، "نو ...
ویام ( ویاو، vyām ) واژه اوستایی - نام پسرانه در اوستا به دو گونه آمده است: ویاوَنت ( vyāvant ) اَئیویامَه ( aiwyāma ) ( ( آن را با واژه اوستای ...
ایرمان، ائیریامَن، آریامَن، هَخامَن - نام پسرانه واژه اوستایی: اَئیریَمَن ( airyaman ) در هات ( بخش ) 53 یَسنا و هَفتَن یَشت کوچک و اریبهشت یَشت >>> ...
ایرمان، ائیریامَن، آریامَن، هَخامَن - نام پسرانه واژه اوستایی: اَئیریَمَن ( airyaman ) در هات ( بخش ) 53 یَسنا و هَفتَن یَشت کوچک و اریبهشت یَشت >>> ...
ایرمان، ائیریامَن، آریامَن، هَخامَن - نام پسرانه "آریامَن": نام فرمانده ای در ناوگان دریایی خشایارشا، در نبرد سالامیس! واژه اوستایی: اَئیریَمَن ( ai ...
یادآوری از واژه ایرمان! ( ( ایرمان سَرا، در شاهنامه فردوسی بزرگ و دیگر شاعران: مهمان خانه، مهمانسرا، مسافرخانه پس به جای واژه فرانسوی هُتِل ( hotel ...
یادآوری از واژه ایرمان! ( ( ایرمان سَرا، در شاهنامه فردوسی بزرگ و دیگر شاعران: مهمان خانه، مهمانسرا، مسافرخانه پس به جای واژه فرانسوی هُتِل ( hotel ...
کالین!
واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) و سانسکریت - امروزه کردی و لری - نام دخترانه کال: قهوه ای، خُرمایی، حَنایی، خُماهَنی! - ژولیده پولیده، آشفته، ...
دِلهان - نام دخترانه واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیک، پارسیگ ) این نام به بَُوَندگی ( کاملا ) ایرانی است! چشمداشت بیشتری از ثبت احوال و کارگروه واژ ...
نیهان، نَهان واژه اوستایی - نام دخترانه ( ( دو گونه ویهان در اوستا داریم، این دو را با هم یکی ندانیم: 1. ویهان: پنهان، نبود - انگیزه، فَرنود 2. ویه ...
رُهبان، روهان، رُهان ( rōhān ) - نام پسرانه واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) - ( ( پس واژه رُهبان از رَه ( راه ) نمیاد و پارسی است: روه، پسوند ن ...
رُهبان، روهان، رُهان ( rōhān ) - نام پسرانه واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) - ( ( پس واژه رُهبان از رَه ( راه ) نمیاد و پارسی است: روه، پسوند ن ...
رُهبان، روهان، رُهان ( rōhān ) - نام پسرانه واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) - ( ( پس واژه رُهبان از رَه ( راه ) نمیاد و پارسی است: روه، پسوند ن ...
روح ( روه - در واژه روهان! ) واژه ای عربی و وام گرفته شده از فارسی است! در فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : هولس ( hols ) در اوستا: آسِن ( در واژه آ ...
آسِن - واژه اوستایی - روح ( روه - در واژه روهان! ) واژه ای عربی و وام گرفته شده از فارسی است! در فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : هولس ( hols ) در ...
روح ( روه - در واژه روهان! ) واژه ای عربی و وام گرفته شده از فارسی است! در فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : هولس ( hols ) در اوستا: آسِن ( در واژه آ ...
واژه اوستایی - نام دخترانه امروزه واژه ای کردی است! هان: کان - در واژه بهانه کان: در پهلوی خانیگ xānig - چشم، دیده، بینش، نگاه - سرچشمه، معدن، م ...
اوشار ( ošar ) - آوشار، آبشار - نام پسرانه در گویش بندرعباسی ( لهجه هرمزگانی ) آیینی کهن که از ایران باستان، برجای مانده است و امروزه در بین جنوبی ...
هوژان، هوزان - واژه اوستایی - نام دخترانه امروزه واژه ای کردی است! هو: فطرت، سرشت پروردگار، نشانه اهورامزدایی ( سَروَر راستی، بزرگِ دانایی ) ، رنگ ...
هوژان، هوزان - واژه اوستایی - نام دخترانه امروزه واژه ای کردی است! هو: فطرت، سرشت پروردگار، نشانه اهورامزدایی ( سَروَر راستی، بزرگِ دانایی ) ، رنگ ...
مَرگ - در اوستا به این گونه آمده است: مَهرکَه ( mahrkā ) ، مَرَکَه ( marakā ) ، مَرشَه ( marša ) پهلوی: مرگیه ( margīh ) - اُوش ( ōš ) . مَر ( ma ...
مَرگ - در اوستا به این گونه آمده است: مَهرکَه ( mahrkā ) ، مَرَکَه ( marakā ) ، مَرشَه ( marša ) پهلوی: مرگیه ( margīh ) - اُوش ( ōš ) . مَر ( ma ...
بِشکار - واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) یادآوری از واژه بِشکاری: بِش: خوشرو، خوش برخورد - خوشمزه، لذیذ، گوارا به مانند: خوش و بِش! معنی: قدردا ...
خُروس: یادآوری از واژه پَروَردِش! پَروَردِش ( پَرودَرِش ) - واژه مشتق اوستایی ( parv. dərəs ) گاهی به فَرنام ( لقب ) در اوستا: همکار سروش می دانند: ...
یادآوری از واژه اَبَرسام ( بَرسام ) ! بَرسام، اَبَرسام، بَرسا - نام پسرانه - واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) نام درست و بُوَنده ( کامل ...
نامی پر کاربرد در آمریکا و کانادا هست! تاسیان ( تاسیَن ) : تاسه! - تاسا، تاسَنده، تاسیدن، تاسانیدن، تَلواسه! در گویش مازندرانی ( لهجه گیلکی ) در او ...
فرتاش جان استاد دهخدا واژه شناس بود و به مانند دکتر معین زبان شناس و ریشه شناس نبود که ریشه سانسکریت و اوستایی: ضعیف ( بدون a ) ، قوی ( با a ) و بال ...
درود فرتاش جان سپاس از نکته سنجی قشنگ و موشکافانه ات آره درست می فرمایید، سپاس🙏
تاسیان ( تاسیَن ) : تاسه! - تاسیا، تاسا، تاسَنده، تاسیدن، تاسانیدن، تَلواسه! در گویش مازندرانی ( لهجه گیلکی ) در اوستا هم آمده است: تَنَسیَه، تَنَ ...