لکاته
/lakkAte/
مترادف لکاته: بدکاره، جنده، خودفروش، روسپی، فاحشه، قحبه، معروفه، هرجایی، بدزبان، سلیطه، شرور
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. زن بدکار.
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
جِهْ ؛ لکنده ، روسپی زن بدکاره
جه در کارنامه اردشیر پاپکان ، . در چهارم آمده است
جه در کارنامه اردشیر پاپکان ، . در چهارم آمده است
پست ، زبون بی هویت و پرو ، گستاخ و وقیح زن هرجایی
شخصیت مقابل زن اثیری یا وجه دوم شخصیت زن اثیری در قسمت دوم از کتاب بوف کور اثر صادق هدایت
بدعمل ، تبهکار، بدلگام
زن بی حیا، فاحشه