پیشنهاد‌های عباس نعمتی فر (٣١٥)

بازدید
١٤٦
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٧

1. زمین حاصل خیز 2. ( انسان یا حیوان یا گیاه ) بارورکننده یا زاینده 3. ( ذهن ) خلاق و ایده ساز 4. ( زمینه ) مساعد، ( شرایط ) آماده ( برای حصول نتایج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

قرار عاشقانه بدون آشنایی قبلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

1. ( آدم ) سر به هوا، چلمن، دست و پا چلفتی 2. ( کار یا اظهارنظر ) ناشیانه، ناجور، برخورنده 3. ( شیء ) سنگین و زمخت، بدترکیب و بددست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

فرد مجرد ( ی که از قصد ازدواج ندارد و از این سبک زندگی اش خشنود است )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

با اشتیاق فراوان خواندن یا تماشا کردن یا گوش کردن He was already devouring detective fiction as a young child. She devoured everything she could lay ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

ترغیب کردن، جذب کردن، وسوسه کردن، اغوا کردن، مجاب کردن، تشویق کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

خصلت، ویژگی، خصیصه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

با عجله و بدون فکر کاری کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

( در سرتاسر منطقه ای یا کشوری ) با سرعت گسترش پیدا کردن a wave of nationalism sweeping the country the latest craze sweeping through the teenage popu ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

انتخاب کردن ( کسی برای یک کار یامسئولیت ) مقرر کردن ( زمان یا مکان وقوع چیزی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

توده، کپه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

1. فانی، مرگ‏ پذیر 2. ( جراحت یا زخم یا خطر یا صدمه یا ضربه ) جدی و نابودکننده 3. ( دشمن ) خونی، ( دشمن ) جانی و همیشگی 4. ( ترس و وحشت ) شدید 5. ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

معذب کننده، مایه خجالت، شرمنده کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

1. اثبات کردن 2. از کار در آمدن، از آب در آمدن The recent revelations may prove embarrassing to the president. The design proved to be a success. T ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

فراخواندن، درخواست کردن ( از فرد یا سازمانی ) برای انجام کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

تخلیه کردن احساسات و هیجانات بازسازی کردن ( یک موقعیت ) ، نمایش دادن ( یک شرایط خاص )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

قیمت ( چیزی را ) اعلام کردن، ( به مشتری برای انجام کاری ) قیمت دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

پیام توهین آمیز ( به منظور تحریک افراد به پاسخگویی در فضای مجازی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

سرسختانه جنگیدن و مقاومت کردن، مصمم برای رسیدن به موفقیت یا رهایی از یک وضعیت دشوار تلاش کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

بیماری فلج اطفال ( و نه قطع نخاع، حتی برای بزرگسالان )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

قطعه زمین اختصاصی ( برای سرخ پوستان یا مدرسه و غیره )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

1. اشتباه فاحش ( و ناشی از بی توجهی ) 2. مرتکب اشتباه احمقانه شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

( غذای ) چرب و چیلی و سنگین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

حفظ و نگهداری کردن، رسیدگی کردن، رسیدن ( به چیزی ) ، در شرایط خوب نگه داشتن The report found that safety equipment had been very poorly maintained. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

سند ( یا قرارداد ) وام مسکن ( نه خود وام )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

برخورد کردن، مواجه شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

سخت و اذیت کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کسی که به چیزی شک دارد، شاک ( مشکوک غلط است )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

داستان ( تخیلی و پرماجرا )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

شرمگین کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

به شدت خسته کردن Even a short walk exhausted her. Don't exhaust yourself. We'll clean up for you. She was exhausted by running up the steep hill.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

تسلیم کردن یا شدن، تن دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

سربار شدن، بار کسی را افزودن، مزاحم شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

وقت را به بطالت گذراندن، حرام کردن، به هدر دادن Morse idled away most of Monday in his office. They idled their time away in the pub. We idled away ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

( با گفتن کلمات یا سوالاتی ) کمک کردن به کسی ( برای ادامه دادن صحبتش ) ‘I can’t decide, ’ said Beatrice. ‘Decide what?’ prompted Marlon. ‘But, what ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

ضربه ( قلم موی نقاشی و. . . ) A few strokes of her pen brought out his features clearly. the thick downward strokes of the characters

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

رئیس دانشکده ناظم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مهم نیست چقدر . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سابقه There is no precedent for a disaster of this scale. Such protests are without precedent in recent history.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

( ایده و فکر ) بدیع و متفاوت ( با تأثیرات زیاد ) He has put forward some very radical ideas. a radical approach to education a radical solution to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تعیین کننده، سرنوشت ساز In the end, money will be the deciding factor. I had the deciding vote.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بسیار موفق، پررونق شکوفا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

جنگل استوایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

( با دست، چیزی را به سرعت و با خشونت ) کشیدن و خارج کردن He ripped off his tie. We ripped the old carpeting off the stairs. Half of the house was r ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( جاده، رود و . . . ) پر پیچ و خم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

کم درآمد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

سر نشین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کثیف و نامرتب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مواظبت کردن از بچه، نگهداری کردن از بچه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

خوب پیش رفتن My first job didn't work out. Things have worked out really well for us.