پیشنهاد‌های عباس نعمتی فر (٣١٥)

بازدید
١٧١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

خیرخواه، مهربان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بیمه نامه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ملامت کردن، هشدار دادن My doctor’s been lecturing me on the dangers of not getting enough exercise. I know I should stop smoking—don't give me a lec ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

to summit 1. شرکت کردن در نشست سران 2. به قله صعود کردن summited on May 29

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دست کشیدن ( از تلاش یا ادامه و اتمام کاری ) ، از دست دادن ( امید و . . . ) They abandoned the game because of rain. She abandoned hope of any recon ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

count somebody out کسی را ( در انجام کاری ) حساب نکردن، روی کسی حساب نکرن to not include someone in an activity I’m sorry, you’ll have to count me ou ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کم شدن، فروکش کردن The flames finally died down. When the applause had died down, she began her speech.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

نقد تمجیدآمیز، نقد یا مقاله مثبت Her performance won rave reviews from the critics. The movie received rave reviews. The show has received rave re ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کاستن از ( ارزش یا میزان موفقیت یا اثر مثبت چیزی ) I don't want to take away from his achievements, but he couldn't have done it without my help. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در سطح بالا نگهداشتن The high cost of raw materials is keeping prices up. NATO kept up the pressure on the Serbs to get out of Kosovo.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

قید کردن، مشخص کردن، تصریح کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ناگهان اتفاق افتادن ( و صدمه و لطمه زدن ) Two days later tragedy struck.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1. آرایش، گریم 2. لوازم آرایش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

حمایت ( مالی ) کردن How can you maintain a family on $900 a month? He was barely earning enough to maintain himself.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

( روی دعوتنامه نوشته می شود و یعنی ) لطفاً پاسخ دهید ( که در میهمانی حضور می یابید یا خیر )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

1. پژمرده شدن The spring flowers were already beginning to wither. 2. به تدریج ضعیف تر یا کوچک تر یا . . . شدن و در نهایت از بین رفتن، افول کردن All ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ناچیز، بسیار کم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

روال، رویه a legal precedent UN involvement in the country’s affairs would set a dangerous precedent. The ruling set a precedent for future libel ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ماتم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

توله ( شیر و خرس و . . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

قایقرانی کردن، کشتیرانی کردن، حرکت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مقاله ( روزنامه و مجله ) a special feature on new children’s books a special feature on education

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

حسن نیت، خیرخواهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دست به دست کردن چیزی، بازگو کردن مطلبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سخنرانی پس از دریافت جایزه The text of his commencement acceptance speech is available. Obama also reminded delegates to attend his acceptance speec ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

غصه الکی خوردن ( بابت اتفاقی که افتاده و دیگه نمی شه تغییرش داد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کاندیدا شدن، کاندیدا بودن He has yet to decide whether to run for chairman. the candidates who are hoping to run against the President in November

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ناقل بیماری ( ژنتیک و . . . که خودش از آن رنج نمی برد؛ اما به دیگران منتقل می کند ) There are an estimated 1. 5 million HIV carriers in the country.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

آزار و اذیت ( در فضای ) مجازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ملکه مهمانی آخر سال، دختری که در جشن آخر سال تحصیلی دانش آموزان بزرگتر برگزیده می شود. Marilyn’s selection as Prom Queen made her the envy of every ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به مرور بهتر شدن، ( مسئله ای ) به مرور حل شدن I hope it all works out for Gina and Andy. Things will work out, you’ll see.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تحسین و ابراز رضایت ( از حسن انجام کار کسی ) He's a player who rarely seems to get the credit he deserves. I can't take all the credit for the show ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دستگاه سکه ای ( برای خرید اجناس کوچک یا بازی یا قمار )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کسی را جایگزین کردن ( وقتی نفر اول کارش تمام شده یا به استراحت نیاز دارد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

انداختن ( رأی ) =cast a vote/ballot Fewer than 20% of the votes cast were for conservative candidates. Barely one in three will bother to cast a bal ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تحقیر و بی اعتنایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به زور به چیزی خاتمه دادن، سرکوب کردن to put down a rebellion The military government is determined to put down all opposition. The state police a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( عمداً یا سهواً کسی را از یک تیم ) حذف کردن She's been dropped from the team because of injury. Rogers is injured and has been dropped.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کشور، ( ادبیات ) زادگاه، سرزمین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شایع، همه گیر ( چیزی که غالب مردم آن را می دانند و درباره آن صحبت می کنند ) There was news abroad that a change was coming. There’s a rumour abroad ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( کشتی یا هواپیمای ) در معرض خطر a distress signal ( = a message asking for help ) It is a rule of the sea to help another boat in distress. a dist ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خیلی محبوب دوست داشتنی a well - liked restaurant He is well - liked by everyone. She is sweet and well - liked. I thought I was well - liked in thi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مهاجر، ساکن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

محافظت و حمایت کردن They were fighting to uphold the rights of small nations. The regime has been criticized for failing to uphold human rights. a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

یک نان حلقوی شکل ( شبیه دونات ) که وسط آن سوراخ است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( نگاه کردن یا توجه کردن و ) انتظار ( وقوع چیزی را ) کشیدن، چشم انتظار بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نقطه ضعف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کسی ( چیزی ) که مدت هاست او ( آن ) را ندیده ایم و ازش خبر ی نداریم، گمشده، غایب She greeted him like a long - lost brother. he long - lost healing s ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

راه غیرمستقیم، راه فرعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کاملاً خیس کردن The continuous rain had saturated the soil. Water poured through the hole, saturating the carpet.