پیشنهادهای عباس نعمتی فر (٣١٥)
دونفره It looks like a two - man race. a two - man tent
تصادفی، شانسی
به وعده ) وفا کردن، ( به قول ) عمل کردن The government found itself unable to redeem its election promises.
به وعده ) وفا کردن، ( به قول ) عمل کردن The government found itself unable to redeem its election pledges.
بیهوده، بی فایده
یک روش فیلمبرداری است.
بی فایده ( یا بی نتیجه یا بی ارزش ) است که فلان کار انجام شود. . .
بی نتیجه ( یا بلاستفاده ) و اتلاف وقت است که فلان کار انجام شود
هر آنچه ( از روش ها یا ابزارها ) که کسی می تواند ( برای رسیدن به مقصودش ) استفاده کند Hotel managers are using a whole new bag of tricks to attract g ...
امید خود را ( نسبت به وقوع چیزی ) از دست دادن The family had abandoned all hope of finding him alive. Rescuers had abandoned all hope of finding any ...
خیلی ثروتمند بودن، یک زندگی راحت داشتن، بدون کار کردن پول در آوردن
یک دوراهی که انتخاب هریک ناخوشایند است. The medical profession's eagerness for scientific advance had impaled it on the horns of a dilemma, forcing ...
مهره ستون فقرات
خیلی ثروتمند ( که به کار کردن نیاز ندارد )
( به طور شدید سوزان و دردآور ) انتقاد کردن Mr. Regan gave the class a scorching lecture on proper behavior in the cafeteria.
سوگند وفاداری ( به پرچم آمریکا )
نیمه شب، نصف شب
وسط زمستان
ناگهان شدیداً عصبانی شدن
زندگی
برج های دوازده گانه، صور فلکی
چیزی داشتن
جلو چیزی Jenny marched proudly at the head of the procession. At the head of the table ( =the place where the most important person sits ) sat the s ...
خیلی به ندرت ( =چی بشه که این کار رو بکنم. . . )
مخالفت کردن
تازه بازسازی شده
طراح ( یا حامی ) یک لایحه ( یا قانون ) جدید the sponsor of the new immigration bill
فیلم سازی
دفترچه تلفن
بعد از یک کار به کار جدیدی اقدام کردن
نام یک کتاب معروف امریکایی است که در فارسی به ناطورِ ( به معنی نگهبان ) دشت ترجمه شده است.
پرقدمت، کهنه کار old - time music an old - time politician old - time remedies
تصمیمی که در شروع سال جدید گرفته می شود، تصمیم سال نو
کسی که ( برای کنترل وزن ) رژیم غذایی گرفته است
شورای شهر
آب و هوای بد Are we going to brave the elements and go for a walk? to be exposed to the elements sailors battling against the elements
خیلی روشن و واضح
مهر تایید، تاییدیه
مردن
قدرت اتخاذ تصمیم نهایی
بچه ای که به کودکستان می رود
طب ورزشی
به طور قابل ملاحظه بزرگ یا زیاد When my mother draws up her budget for the week, she sets aside a goodly sum for nourishing food.
به موفقیت رسیدن
( قدیمی و منسوخ ) کشنده و مرگبار a vital treachery a vital error The valiant soldier died of a vital wound in Iraq.
تصادفاً کاری را انجام دادن I happened to meet an old friend in town. I happened to see James in town.
با سختی و به آرامی حرکت کردن
مضطرب و نگران ( اتفاق بدی ) بودن He was constantly looking over his shoulder, afraid his past crimes would catch up with him. So, reading through th ...
پذیرفتن ( یک شرایط ناخوشایند غیرقابل تغییر ) و کنار آمدن ( با آن ) Josh resigned himself to the long walk home. At sixteen, I resigned myself to th ...
انتخاب کردن ( یک زمان یا عنوان برای چیزی ) December 1 has been nominated as the day of the election. 5th June has been nominated as election day.