پیشنهاد‌های عباس نعمتی فر (٣١٥)

بازدید
١٣٨
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دونفره It looks like a two - man race. a two - man tent

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تصادفی، شانسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به وعده ) وفا کردن، ( به قول ) عمل کردن The government found itself unable to redeem its election promises.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به وعده ) وفا کردن، ( به قول ) عمل کردن The government found itself unable to redeem its election pledges.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیهوده، بی فایده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک روش فیلمبرداری است.

پیشنهاد
٠

بی فایده ( یا بی نتیجه یا بی ارزش ) است که فلان کار انجام شود. . .

پیشنهاد
٠

بی نتیجه ( یا بلاستفاده ) و اتلاف وقت است که فلان کار انجام شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر آنچه ( از روش ها یا ابزارها ) که کسی می تواند ( برای رسیدن به مقصودش ) استفاده کند Hotel managers are using a whole new bag of tricks to attract g ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

امید خود را ( نسبت به وقوع چیزی ) از دست دادن The family had abandoned all hope of finding him alive. Rescuers had abandoned all hope of finding any ...

پیشنهاد

خیلی ثروتمند بودن، یک زندگی راحت داشتن، بدون کار کردن پول در آوردن

پیشنهاد

یک دوراهی که انتخاب هریک ناخوشایند است. The medical profession's eagerness for scientific advance had impaled it on the horns of a dilemma, forcing ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهره ستون فقرات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی ثروتمند ( که به کار کردن نیاز ندارد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

( به طور شدید سوزان و دردآور ) انتقاد کردن Mr. Regan gave the class a scorching lecture on proper behavior in the cafeteria.

پیشنهاد
٠

سوگند وفاداری ( به پرچم آمریکا )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیمه شب، نصف شب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسط زمستان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناگهان شدیداً عصبانی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برج های دوازده گانه، صور فلکی

پیشنهاد
١

چیزی داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جلو چیزی Jenny marched proudly at the head of the procession. At the head of the table ( =the place where the most important person sits ) sat the s ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی به ندرت ( =چی بشه که این کار رو بکنم. . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مخالفت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تازه بازسازی شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

طراح ( یا حامی ) یک لایحه ( یا قانون ) جدید the sponsor of the new immigration bill

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

فیلم سازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دفترچه تلفن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بعد از یک کار به کار جدیدی اقدام کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نام یک کتاب معروف امریکایی است که در فارسی به ناطورِ ( به معنی نگهبان ) دشت ترجمه شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پرقدمت، کهنه کار old - time music an old - time politician old - time remedies

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تصمیمی که در شروع سال جدید گرفته می شود، تصمیم سال نو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که ( برای کنترل وزن ) رژیم غذایی گرفته است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شورای شهر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

آب و هوای بد Are we going to brave the elements and go for a walk? to be exposed to the elements sailors battling against the elements

پیشنهاد
٢

خیلی روشن و واضح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهر تایید، تاییدیه

پیشنهاد
٢

مردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قدرت اتخاذ تصمیم نهایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بچه ای که به کودکستان می رود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

طب ورزشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به طور قابل ملاحظه بزرگ یا زیاد When my mother draws up her budget for the week, she sets aside a goodly sum for nourishing food.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به موفقیت رسیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

( قدیمی و منسوخ ) کشنده و مرگبار a vital treachery a vital error The valiant soldier died of a vital wound in Iraq.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تصادفاً کاری را انجام دادن I happened to meet an old friend in town. I happened to see James in town.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

با سختی و به آرامی حرکت کردن

پیشنهاد
٢

مضطرب و نگران ( اتفاق بدی ) بودن He was constantly looking over his shoulder, afraid his past crimes would catch up with him. So, reading through th ...

پیشنهاد
٢

پذیرفتن ( یک شرایط ناخوشایند غیرقابل تغییر ) و کنار آمدن ( با آن ) Josh resigned himself to the long walk home. At sixteen, I resigned myself to th ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

انتخاب کردن ( یک زمان یا عنوان برای چیزی ) December 1 has been nominated as the day of the election. 5th June has been nominated as election day.