اسم - صفحه 3

ترکیب دو اسم محمد و تقی ( ستوده و پرهیزگار )، از نام های مرکب، ا محمّد و تقی، ( اَعلام ) ) محمّد تق ...

بزرگواری، عظمت، شکوه، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد، بلند پایگی، بزرگی

منسوب به ماه، روشن و زیبا همچون ماه، ( اَعلام ) ) نام پسر کیخسرو، پسر اردشیر، پسر قباد، ) نام یکی ا ...

بسیار دارنده، نام پهلوان دلیر ایرانی ملقب به پوریای ولی، ( اَعلام ) نام پهلوان دلیر ایرانی مشهور به ...

پادشاه بزرگ درخشان، پادشاه روشن، پسر خورشید، از شخصیت های شاهنامه فرزند تهمورث و شاهی فرهمند است، ب ...

از شخصیت های شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز، آرام گرفتن، دلیر، ( اَعلام ) ) نام چ ...

پسر دست راست من، آخرین پسر حضرت یعقوب ( ع ) و برادر تنی حضرت یوسف ( ع )، یعنی پسر دست راستِ من، ( ا ...

دوست، دوست یک دل، لقب حضرت ابراهیم ( ع ) در قرآن کریم، لقب ابراهیم ( ع )

نام یکی از پیامبران الهی، پسر حضرت اسحاق و پدر حضرت یوسف ( ع )، به معنی «پاشنه را می گیرد»، ( اَعلا ...

عهد، شرط، قرارداد، میثاق، قراری که دو یا چند تن می گذارند تا کاری انجام دهند یا تعهدی نسبت به هم یا ...

مطیع شاه، موجب آرامش شاه، رام شاه، آرام شاه، شاه شاد و خوشحال

دارای متانت، با وقار، محکم، استوار، از نام ها و صفات خداوند، دارای پختگی، خردمندی و وقار، از نامهای ...

گرامی، ارجمند، محترم، از صفات پروردگار، آن که او را بسیار دوست بدارند یا برای او ارزش و احترام زیاد ...

ترکیب دو اسم عبد و رضا ( بنده و خشنود )، بنده ی رضا، ( به مجاز ) دوستدار و ارادتمندِ امام رضا ( ع ) ...

سلاخ شتر، آسان، متمایل به سوی چپ، قمارباز، شترکش که گوشت قسمت کند، چپ، طرف چپ، ( اَعلام ) نام صحابی ...

ترکیب دو اسم محمد و صادق ( ستوده و راستگو )، از نام های مرکب، ا محمّد و صادق

ترکیب دو اسم عبد و حسین ( بنده و نیکو )، بنده ی حسین، ( به مجاز ) دوستدار و ارادتمندِ امام حسین ( ع ...

خوب روی و نیکو سیما مانند آفتاب، یاری دهنده ی آریایی ها، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) شاهزاده ی ایرا ...

نام ستاره ای درخشان، ( اَعلام ) روشن ترین ستاره ی صورت فلکیِ کشتی ( سفینه ) و دومین ستاره ی درخشان ...

خداوند خدای من است، الیاس، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و نام امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب ( ع ) ...

بازگشت به سوی خدا، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، برگشت به سوی خدا، ( اَعلام ) ) ( در تورات ) از ...

سرزمین، مکان، ترتیب و روش کاری، ثروت، توانایی، صبر، آرام و قرار، ناحیه، محل، ترتیب و روش چیزی یا کا ...

بهشت روی، از تبار پهلوانی به نام منوش، به معنی «از نژاد و پشت منوش» [منوش یکی از ناموران قدیم]، ( ا ...

دوست، یار، سرپرست، از نام های پروردگار، پدر یا مادر یا کفیل خرج کودک، ( در فقه، در حقوق ) آن که بر ...

خرد کننده، نام یکی از اصحاب پیامبر اسلام ( ص )، ( در قدیم ) شکننده، ( اَعلام ) ) نام ابن عبد مناف ا ...

اراده شده، خواسته، آرزو، خواست، مقصود، منظور، قصد، ( در تصوف ) پیر، ( در قدیم ) عزم، اراده، مایه ی ...

با انصاف، دادگر، از نام های پروردگار، آن که اعمال و رفتارش مطابق با عدالت، انصاف و قانون است

مظهر قدرت و پیروزی در ادبیات فارسی، نام عقل فلک هشتم در ایران باستان، به معنی «سه ایدون» یا «سه این ...

ترکیب دو اسم نعمت و الله ( بخشش و خدا )، احسان و بخشش خداوند، ( اَعلام ) نعمت الله کرمانی ( = شاه ن ...

دارنده نیکی، نام سه تن از پادشاهان ایرانی از سلسله ی هخامنشی، ( = دارا، دارای، داراب ) به معنی دارن ...

ترکیب دو اسم محمد و باقر ( ستوده و شکافنده )، باقر :در لغت به معنای شکافنده و شیردرنده است باقر لقب ...

پادشاهان، بزرگان، سروران، ( به مجاز ) سروران و بزرگان، ( اَعلام ) ) کی ها، هرکدام از پادشاهان داستا ...

شیر بیشه، نام عموی پیامبر اسلام ( ص )، شیر، ( اَعلام ) ) حمزة ابن عبدالمطلب: [حدود پیش از هجرت – هج ...

پاک، منزه، از نام های پروردگار، از نام های خداوند، پاک و منزه

شادمان و باشکوه، نام روح و عقلِ کره مرّیخ، ( دساتیر )، نفس فلک مریخ، [از برساخته های دساتیر ـ برهان ...

امید، آرزو، کمال مطلوب، مراد و خواسته، حسرت، تصوراتی که برای ساختن جنبه های گوناگون زندگیِ مطلوب در ...

پر از سلامتی، از پیامبران بنی اسرائیل و فرزند حضرت داوود، ( اَعلام ) ) حضرت سلیمان ( ع ) : شاه و پی ...

بزرگ، بزرگوار، باشکوه، از نام ها و صفات پروردگار، بلند مرتبه، شکوهمند، از نام ها و صفات خداوند، ( ا ...

لقب تمامی پادشاهان اسروشنه، ( اَعلام ) ) خِیذرابن کاووس [ هجری] آخرین امیر اشروسنه، که این مقام را ...

شایسته و درست کار، دارای اعتقاد و عمل درست دینی، نام پیامبر قوم ثمود، نیک، خوب، درست، ( اَعلام ) ) ...

روشن، آشکار کننده، از نام های پروردگار، روشنگر، ( درقدیم ) آشکار، هویدا، ( در قدیم ) نورانی، پیدا

سزاوار، درخور، شایسته، ( اسم فاعل از شایستن )، ( به مجاز ) بسیار، فراوان، ممکن، مقدور

بی نیاز، غنی، آن که دیگران به او نیازمندند، پاینده، مهتر، از نام های پروردگار، ( در قدیم ) آن که دی ...

زنده کننده، زندگی بخش، تعمید دهنده، نام پسر زکریا از پیامبران بنی اسرائیل، به معنی «تعمید دهنده»، ( ...

پرهیزگار، باتقوا، لقب نهمین امام شیعیان، تقی، در لغت به معنای پرهیزگار و پرهیزکردن و جمع آن اتقیاست ...

دارنده آب و رنگ سرخ، پسر رستم از تهمینه، دارنده ی آب و رنگ سرخ، سرخاب، که در توران زاده و بزرگ شد و ...

ترکیب دو اسم ولی و الله ( دوست و خدا )، ولی خدا، دوست خدا، ( اَعلام ) از القاب حضرت علی ( ع )، دوست ...

کسی که خانه های خوب فراهم می کند، آگاه، خردمند، از شخصیت های شاهنامه، به معنی کسی که منازل خوب فراه ...

دلیل، فتوا، پیشوا، آنچه با آن بتوان ادعایی را ثابت کرد، برهان، رهبر

آریایی، آزاده، نجیب، آریا، مرد آریایی، آریایی نژاد، از نسل آریایی