اسم مازندرانی
تخلص شعری علی اسفندیاری ( نیما یوشیج )، عادل، نامور، نیمه ماه، کوچک، نام کوهی است حوالی نور، ( اَعل ...
پسر
مازندرانی، فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت سانیا
سایه روشن درون جنگل، سایه روشنِ جنگل، در گویش مازندران سایه روشن جنگل
دختر
مازندرانی، فارسی
طبیعت مانلی
بمان برایم، نام شخصیتی در شعر نیما یوشیج، ( مازندرانی )، منظومه نیما یوشیج به سال نام ایرانی به مع ...
دختر، پسر
مازندرانی، فارسی الیکا
هل، قاقله ی صغار، شکوفه، ( سنسکریت )، هیل [= هِل، دانه ی معطر گیاهی از تیره ی زنجبیلی ها]، ( در هند ...
دختر
مازندرانی، عربی، سانسکریت، فارسی
طبیعت ماتینا
گل سرخ، نام ساتراپ نشینِ [ولایت تحت امر حاکم یا والی در ایران دوران هخامنشی] شمال شرقی ارمنستان که ...
دختر
مازندرانی، فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت، گل امیراردلان
ترکیب دو اسم امیر و اردلان ( پادشاه و درستی )، از نام های مرکب، ( به تعبیری ) امیر سرزمین مقدس و پاک
پسر
مازندرانی، عربی شمیلا
باد شمالی، قلب شده ی [پدیده آوایی در زبان مثل: دیوار و دیوال] شمیرا، شمیرا و سمیرا، قلب شده ی [پدید ...
دختر
مازندرانی، عربی، فارسی ونوشه
بنفشه، ( در طبری ) ( = بنفشه )، در گویش مازندران گل بنفشه
دختر
مازندرانی، فارسی
طبیعت، گل الیما
گیاهی کوهستانی، پیازچه ی کوهی، سرزمین کوهستانی و بر گرفته از نام ایلام و قوم ایلامیان است که احتمال ...
دختر
مازندرانی، فارسی
طبیعت فریمهر
خورشید با شکوه، ( فری= خجسته، مبارک، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند و خجسته، مهر = خورشید )، خورشید ب ...
دختر
مازندرانی ریرا
هشدار، هان، بیدارباش، به هوش باش، نام پرنده ای کوچک شبیه به گنجشک، نام زنِ تیزهوش و کاردان، نام یکی ...
دختر
مازندرانی، فارسی مه نگار
ماه نگار، ( = ماه نگار )
دختر
مازندرانی نوشیکا
بچه آهو، آهوی تازه به دنیا آمده
دختر
مازندرانی شراگیم
حاکمِ شهر، ( اَعلام ) نام یکی از اسپهدان مازندرانی
پسر
مازندرانی ازال
گاو آهن
پسر
مازندرانی توکا
پرنده ای از خانواده ی گنجشک با منقاری باریک و تنی رنگارنگ، پرنده ای از خانواده گنجشک با منقاری باری ...
دختر
فارسی، مازندرانی
پرنده، طبیعت سوسره
چراغ خانه
دختر
مازندرانی شبره
شبنم روی گل
دختر
مازندرانی فیکا
درخت بید
پسر
مازندرانی ویشار
بیدار، هشیار
دختر
مازندرانی تلاونگ
آوای خروس
دختر
مازندرانی تیسا
تنها، ( به مجاز ) یکتا و یگانه، ( طبری )، خالی، واحد، در گویش مازندران خالص
دختر
مازندرانی، فارسی تیساگل
گل خالص، گل ناب، [تیسا ( در طبری ) خالی، گل] ( به مجاز ) گلِ خالص، [تیسا ( در طبری ) خالی + گل] ( ب ...
دختر
مازندرانی، فارسی
طبیعت، گل تیکا
نوعی پرنده صحرایی، توکا، ( مازندرانی ) ( = توکا )، ← توکا
دختر
مازندرانی
پرنده، طبیعت روماک
صادق و درست کردار، در گویش مازندران راست و منظم
پسر
مازندرانی، فارسی سیوا
سیب، ( سیو = سیب، الف ( اسم ساز ) )
دختر
مازندرانی شارن
نم نم باران
نامشخص
مازندرانی مانل
بمان برایم
دختر
مازندرانی مانلیا
پری دریایی
دختر
مازندرانی ماهتیسا
ماه تنها، اسمی است مازندرانی، در گویش مازندران ماه تنها
دختر
فارسی، مازندرانی
کهکشانی ماهتینار
ماه تنها
دختر
مازندرانی مرکا
مرمر
دختر
مازندرانی میرکا
دوری از حسد و ناپاکی
پسر
مازندرانی میها
ابر
دختر
مازندرانی وانیشا
نهال، جوانه
دختر
مازندرانی کاپر
یاور، کمک
پسر
مازندرانی بارانک
بارانی که قطره های آن کوچک است و به آرامی فرو می بارد، ( در گیاهی ) گیاهی درختی و جنگلی از خانواده ...
دختر
مازندرانی
طبیعت تلم
نام نوعی درخت
پسر
مازندرانی رایکا
محبوب، مطلوب، ریکا، ( گیلکی ) ( = ریکا ) به معنی پسر، محبوب و مطلوب
پسر، دختر
فارسی، مازندرانی سارویه
نام قدیم همدان، ( اَعلام ) ) ابن فرخان بزرگ، از فرمانداران آل دابویه در طبرستان
پسر
مازندرانی مارین
ساقه ی اصلی گیاهانی که مثل پیچک به دور هر چیزی می پیچند، ( اعلام ) نام روستایی در شهرستان گچساران
دختر
مازندرانی
طبیعت ماسو
نور مهتاب
دختر
مازندرانی میانا
آفتابی و روشن
دختر
مازندرانی وارش
باران، باریدن باران، ( کردی ) ( = وارشت ) بارش
دختر، پسر
کردی، مازندرانی
طبیعت وشم
بلدرچین، در مازندرانی و گیلکی ( انزلی، رشت، لاهیجان ) به معنی بلدرچین است
پسر
مازندرانی، گیلکی کایر
همکاری و یاری
پسر
مازندرانی