کایر

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

کایر. [ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سلوانا از شهرستان ارومیه ، دارای 120تن سکنه. آب آن از نهر جوجه کمر و چشمه و محصول عمده اش غله و توتون است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

گویش مازنی

/kaayyer/ کاگر قرضی کار در برابر کار و بدون دریافت مزدنوعی تعاون و همکاری، در کشاورزی سنتی منطقه

دانشنامه عمومی

کایر (سیلوانه). کایر یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان مرگور واقع شده است. [ ۱] کایر ۱٬۰۵۹ نفر جمعیت دارد.
عکس کایر (سیلوانه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کایِر - نام پسرانه -
واژه فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : hakarta
امروزه در گویش مازنی ( مازندرانی ) بهره گرفته شده است:
کشاورزان هنگام دِرُو وَ کِشت محصول؛ دست به دست هم میدن و به همدیگه در چیدن و کاشتنِ کشتزار یاری می رسونند!
...
[مشاهده متن کامل]

معنی: همکاری ( اوستایی: hataxšatarīeh ) ، همپایی، همیاری، پا به رکاب بودن، یاره ( یارا ) ! -
دوست، رفیق، یار، همراه، همدل، هم نشین، هم پیاله! -
خوش مَشرَب، زودجوش، خوش برخورد، خوش رفتار، نیک کردار -
خاکی، باباشَمَل، مهربان ( مهربون ) ، مهروَرز، بخشنده، دست و دل باز

کایر. ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، همیاری. کشاورزان مازندران هنگام کاشت، داشت و برداشت کشت به همدیگر یاری میرسانند. این همیاری پس گرفتنی است یعنی یاری گیرننده به یاری دهنده آنرا پس میدهد .

بپرس