ماسو

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

ماسو. ( اِ ) گلیم ، ظاهراً به شین معجمه است چنانکه بیاید. ( فرهنگ رشیدی ). در رشیدی به معنی گلیم نوشته. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). و رجوع به ماشو شود.

ماسو. ( اِخ ) دهی از دهستان شهرویران است که در بخش حومه شهرستان مهاباد واقع است و 506 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

مأسو. [ م َءْ س ُوو ] ( ع ص ) مداوا شده. معالجه گردیده. دوا کرده. اَسی . ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

مداوا شده

گویش مازنی

/maa soo/ روشنایی ماه

دانشنامه عمومی

ماسو شهری در شهرستان سولنزو در استان بانوا در بورکینافاسوی غربی است و جمعیت آن ۲, ۴۶۵ نفر است.
عکس ماسو
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در زبان گیلکی به معنی روشنایی ماه و یک اسم دخترانه گیلکی محسوب میشه
روشنایی ماه
در زبان طبری به معنی نور ماه است
چوب جنگلی

بپرس