پرسش خود را بپرسید
٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٤٥ بازدید

سعادت خواجه‌ تاشِ سایهٔ  تو صلاح از جملهٔ  پیرایهٔ  تو ✏ «نظامی»  

٦ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
١٢٦ بازدید
٢ رأی
٤ پاسخ
٦٠١ بازدید
٣ رأی
تیک ٣ پاسخ
٣٥١ بازدید

معنی و مفهوم   ابیات چیست؟  دقیقا حضرت حافظ چه می  فرماید؟در حال توصیفِ چیست؟ 👈   از مفاهیم کلی مانند محبوب و معشوق استفاده نشود . بتی دارم که گِرد گل ز سُنبل سایه‌بان دارد بهارِ عارضش خطّی به خونِ ارغوان دارد غبارِ خط بپوشانید خورشیدِ رُخَش یا رب بقایِ جاودانش ده، که حُسنِ جاودان دارد چو عاشق می‌شدم گفتم که بُردم گوهرِ مقصود ندانستم که این دریا چه موجِ خون‌فشان دارد

٦ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٣٦ بازدید

دل سرگشته را دنبال برداشت به پای خود شد آن تمثال برداشت در آن آیینه دید از خود نشانی چو خود را یافت بی‌خود شد زمانی ✏ «نظامی»  

٦ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٤ پاسخ
١٢٦ بازدید
چند گزینه‌ای

مرا تو مردم چشمی، مرو مرو ز سرم مرا تو عمر عزیزی، بیا بیا بنشین سلمان ساوجی ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردمِ چشم خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت حافظ

٦ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
٤١٥ بازدید

می سرخ از بساط سبزه می‌خورد چنین تا پشت بنمود این گل زرد چو خورشید از حصار لاجوردی علم زد بر سر دیوار زردی چو سلطان در هزیمت عود می‌سوخت علم را می‌درید و چتر می‌دوخت عنان یک رکابی زیر می‌زد دو دستی با فلک شمشیر می‌زد چو عاجز گشت ازین خاک جگرتاب چو نیلوفر سپر افکند بر آب ✏ «نظامی»  

٦ ماه پیش
٣ رأی
تیک ٤ پاسخ
٥٥٦ بازدید

ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد من ابلهانه گریزم به آبگینه حصار زمانه مرد مصاف است و من ز ساده دلی کنم به جوشن تدبیرِ وهم، دفع مَضار                   عُرفی

٧ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٢٩ بازدید
٣ رأی
تیک ٥ پاسخ
١٥٤ بازدید

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲۲ معشوقه چو آفتاب تابان گردد عاشق به مثال ذره گردان گردد چون باد بهار عشق جنبان گردد هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد

٧ ماه پیش