پرسش خود را بپرسید
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٦٨ بازدید

 گر چه کاشانۀ دل، خاص غم مهر تو نیست پس، چرا مهر تو را بر در این خانه زدند؟ شاطرعباس صبوحی

٤ هفته پیش
٠ رأی
تیک ١ پاسخ
٥٥ بازدید

نبیند مدّعی جز خویشتن را که دارد پردهٔ پندار در پیش گرت چشمِ خدا بینی ببخشند نبینی هیچ‌کس عاجزتر از خویش سعدی

١ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٨٢ بازدید
١ رأی
٨ پاسخ
١,٠٠١ بازدید
چند گزینه‌ای
٠ رأی
١ پاسخ
٨٣ بازدید

صید دل از این وادی، دارد سر آزادی امید که صیادی، بازش به کمین بادا! اغیار همی پویند، تا پیش منت جویند حرفی به گمان گویند، ای کاش یقین بادا! افزود دگر امشب، زخم دل من زان لب زان بیشترک یا رب، آن لب نمکین بادا! دی کآن مه موزون رفت، دلخون شده در خون رفت دین از پی دل چون رفت، جان پیرو دین بادا! ✏ «آذر بیگدلی»  

٢ ماه پیش
٠ رأی
تیک ٢ پاسخ
٦١ بازدید

تا باغ همی رفتم، هر روز ببوی گل گم شد در باغ امروز، از بوی کسی ما را! ✏ «آذر بیگدلی»  

٢ ماه پیش
٠ رأی
تیک ٢ پاسخ
٧٠ بازدید

گویند که: فردا شب باشد شب عید، اما امشب بگمان افگند، ابروی کسی ما را! ✏ «آذر بیگدلی»  

٢ ماه پیش
٢ رأی
٣ پاسخ
١٠٣ بازدید

زندگی می کشد آخربه کجاکارت را بایدازدورتماشابکنی یارت را روزدیدارخودت رابه ندیدن بزنی شب ولی دوره کنی لحظه دیدارت را عاشقش باشی و تا عشق، خریدارت شد دور سازی خودت از خویش خریدارت را دوستش داشته باشی و نبیند هرگز «دوستت دارم» در سینه گرفتارت را

٣ ماه پیش