در ' ادبیات عرفانی ' ، این بیت به چه اشاره دارد ؟ نفس اژدهاست او کی خفته است از غم بی آلتی افسرده است
در ' ادبیات عرفانی ' ، این بیت به چه اشاره دارد ؟ هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است
فرو بسته در آن غوغای ترکان ز بانگ نای ترکی نای ترکان ✏ «نظامی»
عقابان خدنگ خون سرشته برات کرکسان بر پر نبشته ✏ «نظامی»
چو سر پیچید، گیسو مجلس آراست چو رخ گرداند، گردن عذر آن خواست ✏ «نظامی»
چو چشم تیر گر جاسوس گشتم به دکان کمان گر برگذشتم ✏ �نظامی�
از بهر خدا بنگر در رویِ چو زر جانا هر جا که روی ما را با خویش ببر جانا چون در دل ما آیی تو دامن خود برکش تا جامه نیالایی از خون جگر جانا ای ماه برآ آخر بر کوریِ مهرویان ابری سیه اندرکش در روی قم ...
سعادت خواجه تاشِ سایهٔ تو صلاح از جملهٔ پیرایهٔ تو ✏ «نظامی»
سمنبر غافل از نظارهٔ شاه که سنبل بسته بد بر نرگسش راه ✏ «نظامی»
زمینکن کوهِ خود را گرم کرده سوی ارمن زمین را نرم کرده ✏ «نظامی»