پرسش خود را بپرسید
معنی جمله Six out of the seven days
١١ ماه پیش
٣٣٠
٦ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
شش روز از هفت روز
مثال:I spent six out of the seven days of that allotted time
ترجمه:من شش روز از هفت روز آن زمان تعیین شده را گذراندم
٧٩
٠
١
٣
١١ ماه پیش
شش روز از این هفت روز؛ شش روز از هفت روز مورد نظر
١٢٢,٦٠٩
١٤
٤,٧٣٣
٦,١٥٨
١١ ماه پیش
شش روز از هفت روز هفته
٦٦٣
٠
٢٠
١٠
١١ ماه پیش
شش روز از این هفت روز
٩,٧٥١
٢
١٦١
٨٢
١١ ماه پیش
6 روز از 7 روز سپری شده. / 1 روز از 7 روز باقی مونده
١٨,٠٩٥
٣
٦٠
١٤١
١١ ماه پیش
سلام، به نظر من؛ به معنای "شش روز از هفت روز" هست. به طور کلی، به معنای رخداد یا وقوع یک اتفاق در طول شش روز از هفته و جایگاهی که اون روز تو این دوره داره، استفاده میشه. ممکن هست درباره فعالیتهای هفته کاری، عادات یا رویدادهایی که هفته به هفته تکرار میشند، استفاده بشه.
١٣
٠
١
٥
١١ ماه پیش
یعنی شش روز از هفت روز هفته