معنی حرف اضافه مر
درود دوستان
معنی حرف اضافه ی "مر" که در متون کهن فارسی رایج بود چیست؟
٥ پاسخ
سلام 🙏 در زمان قديم در اوّل مفعولي كه به آخر آن حرف « را » باشد ، براي تأكيد كلمه ي « مر » مي افزودند : بعنوان مثال: بي هنران مر هنرمندان را نتوانند ديد ، همچنان كه سگان بازاري مر سگ صيد را . « گلستان »
و یا : همي تا كند پيشه عادت همي كن . جهان مر جفا را تو مر صابري را « ناصرخسرو »
البته بازم اینو اضافه کنم که « مر » علامت تأكيد در مفعوليّت كه قدما بر سر مفعول مي آوردند ، غالباً افاده ي حصر میکرده. تاکید میکنم غالبا و نه همیشه . مانند : مر او را رسد كبريا و مني . كه ملكش قديم است و ذاتش غني « سعدي » و یا : من آنم كه در پاي خوكان نريزم . مر اين قيمتي درّ لفظ دري را « ناصرخسرو »
در جلد دوم دستور زبان فارسي تأليف دكتر حسن انوري و همینطور کتاب دكتر حسن احمدي گيوي مي خوانيم كه در آثار كهن و شعر كهنه گرايان براي مفعول دو شكل ديگر نيز ديده مي شود. اول :« مر » در اوّل و « را » در آخر اسم. مثلا : روزي گوسفند مر زن را سرویی زد . « سندبادنامه » . دوم: « مر » در اوّل اسم بدون « را » در آخر : ـ ملوك پيشين مر اين نعمت به سعي اندوخته اند .« گلستان »
پوزش که طولانی شد ولی در پایان اینم اضافه کنم که نشانه ي « مر » گاهي به آخر متمّمي كه حرف « را » نشانه ي مفعول نيست نيز افزوده مي شده است که نمونه های زیاده مثلا : « مصرح بگفتيم كه مر ما را چندان ولايت در پيش است . . . مي بايد گرفت . در کتاب (تاريخ بيهقي.) و همچنين به ندرت در آخر فعل يا نهاد ( مسنداله ) نيز ديده مي شود . مثلا در شاهنامه : به گردون گردان رسد نام تو . كه آمد مر اين كار با نام تو « فردوسي جان » علي سلطاني گردفرامرزي نيز در كتاب( از كلمه تا كلام) ، علاوه بر كاربرد مفعولي ، « مر ... را » را حرف اضافه مي داند و مي نويسد : در متون سنّتي كهن ، اعم از نظم و نثر، به ويژه در سبك خراساني گاهي دو حرف اضافه يكي درجلو و ديگري در دنبال كلمه به كار مي رفته است . در اين حال معمولاً حرف اضافه ي دوم ، معنا و مقصود حرف اضافه ي نخستين را بهتر نشان مي دهد : مر ... را ( اگر به معناي « از ، براي و به » باشد ) : سپاس و ستايش مر خداي را جلّ جلاله . « نصراللّه منشي » که کم نیستند مثلا: مر اندامش يكا يك ستود . هنرهاش را بر هنر برفزود / ز يزدان و از ما هزاران درود . مر او را و يارانش را برفزود / ز هرجاي خواهشگران خاستند . ز زابل مر او را همي خواستند/ ستود اثرط از پيش ضحّاك را . به رخساره ببسود مر خاك را/ مر آن ويژگان را همان جا بماند . به يزدان پناهيد و باره براند / جهان پهلواني مر او را سپرد. وز آن جاي لشكر سوي هند برد/ مر اين داستان را سرانجام كار. نبشتند هر كس در آن روزگار / ز ريگ ار فزون مر شما را شمار . ز خونتان برم تا بخارا بخار / كنون از شما هر كه ازبهر نام . مر اين زاولي را سر آرد به دام/ يكي نعره زد شاه مهراج سخت . بينداخت مر خويشتن را ز تخت / مر آن را ميان جهان جاي كرد . پرستشگهي زو دلاراي كرد / بدو گفت ملّاح كاي ارجمند. مر اين مرغكان را نشايد فكند.. الخ
سلام به شما 😊
در مورد مر باید بگم یه جور حرف اضافه یا نشونهی مفعولنمای قدیمیه. تو فارسی کهن، برای اینکه معلوم بشه کدوم کلمه مفعوله (یعنی کاری روش انجام شده)، از مر قبلش استفاده میکردن.
مثلاً:
🔹 مر گربه را سنگی زدم
یعنی اون سنگو به گربه زدم... اون مر داره میگه که گربه، مفعوله، نه فاعل.
تو فارسی امروزی دیگه استفاده نمیشه، ولی تو شعرها و متون قدیمی ممکنه زیاد ببینینش. پس اگه یه وقت حافظ گفت مر دل را چه افتاد، بدونین منظورش اینه دل چه مشکلی پیدا کرده 😄
📚 اگه دنبال یه منبع درستوحسابی و ساده برای این چیزا هستین،
کتاب دستور زبان فارسی دکتر حسن انوری خیلی خوبه.
اگه نه، سایت گنجور یا لغتنامه دهخدا هم بهدرد میخورن واسه گشتن تو متون کهن و دیدن کاربردها.
بعضیا میگن اگه مر رو تو جمله دیدی، بدون کار قراره خراب بشه 😅
نه به خاطر خودش، چون یعنی یه نفر یا یه چیزی قراره ضربه بخوره 😂
مر گربه را = مفعوله
را نشونه ی مفعوله، مر هم تقویتش کرده
فاعل کسیه که زده، نه گربه که خورده : )
📚 منبع: دستور زبان فارسی ( انوری، سبحانی، ویراستاران )
نه عزیز، گربه اینجا مفعوله نه متمم.
و جوابمم از خودمه، نه هوش مصنوعی : )
اگه جایی اشکال دیدی، رفاقتی بگو نه اینجوری قضاوتی.
را اینجا نشانه متمم هستش و به معنی "به" هستش، به گربه سنگی زدم.
به گربه را سنگی زدم، معنی نداره، پس گربه مفعول نیست، اصلا قبلش "به" هست و حرف اضافه داره هرچیزی هم که بعد حرف اضافه بیاد متممه.
انقدر جواب های هوشمصنوعی رو تو حوزه ادبیات دیدم که بتونم تشخیص بدم جواب رو کی تولید کرده.
نه عزیز، اینجا را نشونه مفعوله، نه متمم.
تو اگه بگی به گربه سنگی زدم اون وقت متممه، چون به حرف اضافه ست.
ولی این جمله مر گربه را داره، نه به گربه، پس گربه مفعوله، چون را گرفته.
📚 منبع: دستور زبان فارسی انوری و سبحانی
علامت تأکید و حصر:
«مر» به ویژه در اوایل مفعولهایی که به «را» ختم میشدند، برای تأکید و محدود کردن معنای مفعول به کار میرفته است. مثلاً در جملههایی مانند «بی هنران مر هنرمندان را نتوانند دید» که در آن «مر» تأکید بر «هنرمندان را» دارد
حرف اضافه به معنای «از»، «برای» و «به»:
در برخی متون، «مر» به عنوان حرف اضافه به معنی «از»، «برای» یا «به» هم کاربرد داشته است، به خصوص در ساختارهای «مر ... را» که در آنها حرف اضافه اول «مر» و حرف اضافه دوم «را» بوده است
زینت کلام و اقامه وزن:
گاهی «مر» به صورت زائد و صرفاً برای زیبایی و وزن شعر به کار میرفته است
آفرین. از . برای. به
گاهی برای زینت و گاهی برای حصر و تحدید هست. براووو🌹
مر در متون قدیم معمولا مخفف اگر هست
عجیب نیست بجای اگر بکار رفته باشه
حتی در بعضی متون ( مر ) بعنوان مخفف ( مرگ ) هم بکار گرفته شده.
البته منظور ما با میم مفتوح هست.
با میم ضمه دار و ( را مشدد ) معنیش فرق داره.
"مر" حرف اضافه جفتی است و معمولا پس از مفعول آن "را" می آید و این دو روی هم به مهنی "به" یا "را" هستند:
مر او را گفت "به او گفت"
من آنم که در پای خوکان نریزم مر این گرامی در لفظ دری را (ناصر خسرو)
"مر" در مورد 1 به معنی "به" است و در مورد دوم به معنی "را" است
البته گاهی "مر" بدون "را" هم می آمده است:
شنیدند گردان همه سر به سر مر آن گفته شاه پرخاش خر
که در این مورد هم بیشتر به معنی "را" است. (آن گفته شاه پرخاش خر را)
منوچهر فرمود تا برنشست مر آن پاک دل مرد یزدان پرست
"مر" در این مورد به معنی "به" است. البته در فارسی ادبی حروف اضافه "به" و "را" گاهی به جای هم به کار می روند:
به او گفتم یا مر او را گفتم
گربه اینجا متممه، حالت خوشه؟ اگه میخواستم جواب هوش مصنوعی رو بگیرم اصلا اینجا نمیومدم مستقیم خودم ازش میپرسیدم!