ترجمه روان شعرنرکی به فارسی
سلام، لطفاً این شعر را برایم ترجمه بفرمایید.تحتاللفظیش رومی دونم.
Mene göre sevgi bir dene
Sene göre milyon dene var
Zülüme artıq alışmışam
Men varam keder yene var
Men axı daşdan deyilem
Seninle bağlı her ne var
İkimiz üçün yaxşı olar
Üreyimden silirem men
Bax bu günden adını ey yar
Üreyimden silirem men
Eledin sen bizi inkar
Üreyimden silirem men
١١ پاسخ
از نظر من عشق یه دونس
و از نظر تو میلیون ها عشق وجود داره
دیگه به ظلم عادت کردم
غصه همیشه همراه منه
من اخه از سنگ نیستم
هر چیزی که مربوط به تو هست
برای جفتمون بهتره که
از قلبم پاک کنم
از امروز به بعد اسمتو ای یار
از قلبم پاک میکنم
تو مارو انکار کردی
از قلبم پاک میکنم من
ترجمه کننده: شیوا ندیمی
عشق را من یک نَفَس بیش ندیدم
عشق را تو میلیونها بار چشیدی
من به این درد خو کردم، خو گرفتم
غم من ماند، ولی تو باز رفتی
من که از سنگ نبودم، بیحس و جان نبودم
هر چه با تو پیوندم بود، چه شد کو؟
گر به صلاح دو قلب ما نیست ماندن
نام تو را از دلِ خود میشویم
از همین امروز، ای یارِ فراموشکار
چون نشانِ تو ز دل محو شود، میرود
هر چه بود، هر چه نبود، با تو به پایان رسید
من و این قلبِ شکسته، بارِ دیگر آزاد
از نظر من، عشق فقط یکیه.
اما از نظر تو، انگار هزار تا عشق وجود داره.
من دیگه به درد و ناراحتی عادت کردم.
من هستم، ولی غم هم هنوز هست.
من که از سنگ ساخته نشدم...
هر چیزی که به تو مربوطه،
برای هردومون بهتره
که از دلم پاکش کنم.
از همین امروز، عزیز دلم،
اسمت رو از دل و ذهنم پاک میکنم.
تو بودی که عشقمون رو انکار کردی،
و من...
اسمت رو از دلم پاک میکنم.
سپس تفسیر شعر را به شما تقدیم میکنم
این شعر، مرثیهای است عاشقانه از زبان دلی زخمی که میان وفاداری خویش و بیوفایی معشوق، راهی جز دلکندن نمییابد. در ابتدای شعر، شاعر حقیقتی بنیادین را بازگو میکند:
«برای من، عشق یکیست؛ اما برای تو، گویا بیشمار است.»
در این جمله، نه فقط شکایت، که تفاوت دو جهانبینی نهفته است: یکی در طلب اصالت و یگانگی در عشق، دیگری در غرقهگی زودگذرها.
سپس میگوید:
«به ستم خو کردهام، غم هنوز با من است.»
این جمله، نمود نوعی تسلیم تلخ است. زخمهایی آنچنان عمیق که دیگر درد را جزئی از خود میبیند، نه چیزی جدا. او زنده است، اما این زیستن، همنشین غم است.
با گفتنِ:
«من که از سنگ نیستم…»
شاعر تأکید میکند که انسان است، نه بیاحساس. هر چه به معشوق مربوط میشود، در جانش نقش بسته، اما این نقشها باید پاک شوند؛ چرا که دیگر، ماندنشان جز درد، حاصلی ندارد.
در بندهای پایانی، شاعر به نقطهی تصمیم میرسد:
«از همین امروز، نامت را از دل میزدایم.»
و این پاککردن نام، تنها یک فراموشی نیست؛ یک مرز است، یک ایستادن پس از افتادن، یک آغازی دوباره بینامِ یار.
در نهایت، با اعترافی تلخ:
«تو ما را انکار کردی»
دلیل جدایی روشن میشود. این دلکندن، واکنشی کورکورانه نیست، بلکه واکنشی آگاهانه به انکار حقیقتیست که برای شاعر مقدس بود.
درونمایهی اصلی شعر، جدال میان وفاداری و فراموشیست، میان عشق و غرور، و پایانبخشی شکوهمند به رابطهای که دیگر جان ندارد.این شعر، با سادگیاش، عمیق است؛ و با کوتاهیاش، پرماجرا.
با کمال تشکر و ارادت
به تلاش شمساین شعر به زبان ترکی آذربایجانی نوشته شده و در آن احساسات عمیق و عاشقانه بیان شده است. در زیر ترجمه تحتاللفظی آن را برایتان آوردهام:
به نظر من، عشق یک بار است
برای تو میلیون بار وجود دارد
به ظلم عادت کردهام
من همواره در غم هستم
من که از سنگ نیستم
هر چه که به تو مربوط است
برای هر دوی ما خوب خواهد بود
من از قلبم نام تو را پاک میکنم
ببین، از امروز نامت را ای یار
من از قلبم پاک میکنم
تو ما را انکار کردی
من از قلبم پاک میکنم
این شعر به خوبی احساسات عاشقانه و درد ناشی از جدایی را به تصویر میکشد. امیدوارم این ترجمه برایتان مفید باشد!
برای من عشق فقط یه دونهست
ولی تو انگار میلیونها عشق داری
من دیگه به این زخم زدنها عادت کردم
من اینجام و غصهها بازم باهامن
آخه من که قلبم از سنگ نیست
هر چیزی که به تو ربط داره
برای هر دومون بهتره که تموم شه
دارم از دلم پاکت میکنم
از همین امروز، اسم تو رو، ای یار
دارم از دلم پاکت میکنم
تو ما رو نادیده گرفتی و انکار کردی
دارم از دلم پاکت میکنم
یعنی من فقط عاشق تو هستم و تو میلیونها عشق داری و این ظلم تا زمانی که در این رابطه هستم من رو میسوزونه چون من از سنگ نیستم . تو عشقمون رو انکار کردی پس برای هر دومون بهتره اسم تو و هر چیزی که مربوط به تو هست رو از قلبم پاک کنم .
تو اینتر ت سرچ کن آهنگ شبنم تووزلو او رییمدن سیلیریم من معنی آهنگ اش تو اینترنت هست
و من تو را از دلم بیرون میکنم
سلام
به نظر من عشق فقط یه دونه است
از نظر تو میلیونها عشق وجود داره
من دیگه به ظلم عادت کردم
اگه من منم؛ غم همیشه یارمه
آخه مگه من از سنگم
همه چیز به تو بستگی داره
برا هر دومون بهتره که از قلبم تو رو پاک کنم
اسمتو از قلبم پاک می کنم
تو عشقمون رو انکار کردی منم از قلبم تو رو پاک میکنم
معتقدم که عشق یگانه است
ولی گویا برای تو عشق فراوان وجوددارد
دیگه تحمل درد و رنج رو دارم
هرجا که هستم ناراحتی هم با من است
دل من که مانند سنگ خشن نیست
تمامی آثار مربوط به تو
برای هر دویمان مفید تر است
که دلم را ازشان پاک کنم
از امروز ای یار نامت را
از دل درمانده ام بیرون میکنم
تو ما را انکار نمودی(و ما را) ترک کردی(یا رفتی یا گذاشتی رفتی)
منم تو را فراموش میکنم
به چشم من، عشق یکیست و تنها
ولی تو، هزاران رو داری در نگاه
به ظلم و درد، دیگه خو گرفتهام
من هنوزم هستم، اما غم هم هست، بیپناه
من که از سنگ نیستم، دل دارم هنوز
هر چی بود و هست، از تو برجا ماندهست
برای هر دومون، شاید بهتر باشه این
که از دلم پاک کنم، هر چی با تو ماندهست
از امروز، ای یار، اسمت رو
از دل خستهام بیرون میکنم
تو ما رو انکار کردی، رفتی
منم از دل، پاکت میکنم