قرآن کریم ترجمه و تفسیر
در مورد آیه و اذ قال ربّک للملائکة انّی جاعلٌ فی الارض خلیفة ، و پس از اینکه فرشتگان سجده کردند و ابلیس ابی کرد ، میفرمایند یا آدم اسکن انت و زوجک فی الجنة ، مگر قرار بر خلیفه شدن آدم در زمین نبود ؟ پس چرا اسکن انت و زوجک فی الجنة ؟ و در ثانی این خلیفه بودن آدم فقط بر روی زمین اعتبار دارد ؟ آن آدمی که رفت روی کره ماه و یا کره مریخ ، آنجا دیگر خلیفه نخواهد بود ؟
٦ پاسخ
سلام/ اینکه خدا به آدم گفت به شجره ممنوعه نزدیک نشو نهی تنزیهی بود نه تحریمی (پس آدم مردود نشد و نباید میشد) مثله اینکه مادری به فرزندش بگه هوا سرده بیرون نرو سرما میخوری. خب اگر رفت خودش سرما میخوره. خدا نهی کرد گفت خودت به مشقت و سختی میفتی. به کلام قرآن دقت کن.طه
فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰی
ﭘﺲ ﮔﻔﺘﻴﻢ : ﺍﻱ ﺁﺩم ! ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺍﻳﻦ [ ﺍﺑﻠﻴﺲ ]ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺕ ، ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺸﻘﺖ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺍﻓﺘﻲ .(١١٧)
اما در مورد خلافت در زمین
میشه گفت علاوه بر زمین هفت آسمان و تمام کائنات قلمرو این خلافته بلکه تا هر کجا که پیامبر (ص) در معراج عروج کردند حتی سدره المنتهی
عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَی
ﻧﺰﺩ ﺳﺪﺭﺓ ﺍﻟﻤﻨﺘﻬﻲ ،(١٤)
اتفاقات جنس سوالاتت خوبه
گرچه اریس جان شاکی شده😀
احسنت ، میخواستم همین و بدونم که داستان هبوط آدم در یک مرحله یا در یک بازه زمانی یا یک بار اتفاق نیوفتاد ، چطور عروج رتبه بندی داره ، پس آدم هم به همین ترتیب از جبروت به ملکوت و از ملکوت به ملک هبوط کرد ، به اسفل السافلین که آمد بشر شد ، حالا باید انسان کامل بشود تا به نهایت عروج به همان جایگاه که بود برسد ،
هبوط و عروج در هر لحظه داره اتفاق می افته . آدم دو جز دارد : میمون و انسان . اگر با عوامل روان ناسالم یا حیوانی در حال زندگی باشد در هبوط هست اگر با عوامل روان زیبا زندگی کند در راه عروج هست . اگر در لحظه حال زندگی کند ، دایما در عروج هست .
عوامل روانی در پیشنهادات آبادیس نوشته راهنما_ اریس . پیامبر بخاطر انجام فن مراقبه بمدت ۱۷ سال در غار حرا ، می توانست در حالت حضور قرار گیرد و راه اندیشیدن بسته شود . حالا خرد جاری می شد . خرد عامل روان هست .
ادامه : وحی چه بود؟ گفتنی از حس نهان . حس نهان ، همان خرد هست . قرار نیست چیزی در آینده اتفاق بیفته . همین الان میشه که عروج اتفاق بیفته . تنها با جدائی نور آگاهی از نفس ، تفکر و تعقل و بدن هست که این آگاهی گسترده میشه . در لحظه حال قرار گرفتن . بعد میبینی و میفهمی که عروج همینجا هست . کسی جائی نمیره . هبوط و عروج ، در دل هست . پایه اطلاعات و درک و فهمِ اولیه ت غلط هست . بخاطر همین درجا می زنی . جوابهائی هم که بهت میدن ، استفراغِ دانش هست .
در خصوص هبوط ظاهراً فقط یکبار اتفاق افتاده
ولی معراج گویا بیش از ۱۲۰ بار اتفاق افتاده.
هبوط یعنی پایین اومدن و از دست دادن
مقام و توانایی های معنوی آدم که تصورم اینه بهشت آدم در همینجا بوده.
در روایتی دیدم کسی از امام صادق علیه السلام
در مورد مدت اقامت آدم در بهشت سوال میکنه و
ایشون میفرمایند کمتر از ۷ ساعت بود.
حدود ظهر وارد بهشت شد و قبل از غروب اخراج شد.
اتفاقا من کنجکاوی شما رو تحسین میکنم.
حداقل برای من فرصتی برای مرور و یادگیری هست.
دوستان اگر صبوری کنند ممنون میشم😀💐
خانم فا دانش
آنچه که شما در قسمت پاسخ نوشتید ، پاسخ سوال نیست بلکه دیدگاه شما هست. اشتباه اول .
دوم اینکه سوال کننده ، دیدگاه شما رو جای پاسخ صحیح تیک زدن . اشتباه دوم .
پس طرف دچار روان پریشی و عقده هست .
زمانی که شیطان مغرور شد ، آن غرور و کبر منتجه یک چیز دیگر بود و آن یک سوال بود که قبل از غرور اتفاق افتاد " آیا من از آدم برتر نیستم ؟ "
شیطان می تواند با سوال کردن های بی پایان ، دل آدم مومن را به شک بیندازد .
و این از راهکارهای شیطان هست .
شما ببینید این آقایی که پشت سر هم سوال میپرسند ، در جائی از جواب کسی راضی شده ؟ اگر نتونن سوال بپرسن ، بدون جواب دادن و تیک پاسخ صحیح ، سراغ یک سوال دیگر می روند .
بودا گفته : آدم نادان ، مانند سنگی بر سر راه هست .
یعنی کسی که در تعادل هست و داره راه میره ، پایش به سنگ می گیرد و تعادلش بهم می خورد .
یعنی منی که بودا هستم و در اوج تعادل هستم ، باز آدم نادان با سوالات احمقانه اش میتونه تعادل منِ بودا رو بهم بزنه .
یک سوالِ تحت عنوانِ : الله فرد واحد رو پرسیدن ، صدجور جواب داده شد باز سوالی که شک برانگیز هست و فقط حدیث یا نقل قول هست رو باز تکرار می کنن!!
چرا ؟ برای اینکه عاقل ها و خردمندان رو به جون هم بندازه؟
دوباره : یک نادان سنگی رو در چاه میندازه که صد تا عاقل نمی تونن در بیارن .
این یعنی : شیطان از چاه تاریک نادانی ، سوالی رو بیرون میاره ، که صد تا عاقل نتونن جواب بدن .
خدا درستِ که حق سوال و انتخاب عطا فرموده ولی فرموده : اطاعت و عبادت کنید مرا .
یعنی زیاد سوال نپرس ، منِ خدا خیرِ توِ آدم رو میخوام ، کاری که گفتم رو انجام بده.
خب ، این یعنی شیطان در دل این آدم خانه کرده .
شما با گذاشتن جواب برای سوالات شیطان ، داری آب در کوزه او می ریزی و بازارش رو داغ می کنی و اگر مومن خامی چشمش به این جواب های درست و سوالات بی پایان بیفته ، حتما دچار شک میشه .
شیطان وقتی نتونه از طریق شهوات دنیوی وارد دل مومن بشه ، شروع به تولید سوالات عقلانی میکنه. این ترفند شیطان رو شما که آدم فهیم و دارای قدرت تشخیص هستید ، می بایست زودتر دریافت می کردید . شما بار دانش با خودتون حمل نمی کنید شما دارای خرد هستید .
شکر از آشنائی با شما
شاد باشید
سوال پرسیدن، خرد رو کامل میکنه، شخصیت رو ارتقا میده، اطلاعات رو بالا میبره، تعاملات به وجود میاره و هزاران هزار فایده دیگه. از پرسیدن و پاسخ دادن گریزان و دلسرد نباشید، تفکر و تعمق بسیار شگفت انگیزند، به ذهن کنجکاو خرده نگیرید بلکه بهره بردارید جناب اریس
ممنون از توجه و مهر شما
میفرماید : و زمینهایی هستند که خشک و بی حاصلند . اگر بذری بر آن بیفتد و ما باران فراوان بر آن زمین بریزیم ، باز خشک و بی حاصلند .
و ما این مثال ها را برای عاقلان آوردیم تا فرق زمین خشک و بی حاصل با ذهن کنجکاو را بشناسند .
اگر بخواهیم در چارچوب آیات قرآن (مثلاً آیهی ۳۰ سورهی بقره) نگاه کنیم، اونجا که فرشتگان به خداوند گفتند: «أتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء»، دقیقاً نگرانیای شبیه حرف تو داشتن. ولی خداوند در جواب فقط فرمود: «إنی أعلم ما لا تعلمون». یعنی یک دانشی در پشت این انتخاب هست که فرشتگان ازش آگاه نیستند.
اما دربارهی "مردود شدن آدم" — اگه منظورت اون آزمون خوردن از درخت ممنوعهست، میشه گفت این اتفاق، از نگاه بعضی مفسران، نه مردود شدن به معنای رد صلاحیت، بلکه شروع مرحلهای جدید از تجربهی بشری بر زمین بوده. نه اینکه مقام خلافت ازش گرفته شده، بلکه در زمین قرار داده شد تا آن مقام رو در عمل محقق کنه، با تمام چالشهاش.
و دربارهی دوبارهگیری همهپرسی یا انتخاب خلیفهای دیگر... خب اینجاست که وارد قلمرو مشیت الهی و حکمت نهایی خداوند میشیم. همونطور که خودت اشاره کردی، این سوال نوعی کنکاش در برنامهی الهیست، که ممکنه با عقل ما محدود به زمان و مکان بهطور کامل قابل درک نباشه.
در نهایت، این پرسشها اگرچه پاسخ قطعی ممکنه نداشته باشن، ولی خیلی ارزشمندن چون انسان رو به تأمل، پرسش و حتی نزدیکی بیشتر به حقیقت سوق میدن.
ممنونم بابت پاسخ
1. چرا با وجود «جعل خلیفه در زمین»، آدم در ابتدا در بهشت ساکن شد؟
آیه:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً... (بقره:۳۰)
بعدتر:
وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ... (بقره:۳۵)
---
پاسخ:
آیهی «انی جاعل فی الارض خلیفة» اعلانِ هدف نهایی خداست؛ اما اجرا و تحقق این خلافت، پس از یک دورهی آمادهسازی، آزمون و تجربه شکل میگیرد. ساکن شدن آدم و حوا در بهشت (که برخی آن را "بهشت دنیوی" میدانند، نه بهشت اخروی)، مرحلهای از آموزش، امتحان و تجربه بود، نه مقصد نهایی.
پس بهشت، پیشدرآمدی برای ورود به زمین بود؛ جایی که آدم باید رسالت "خلیفهاللهی" را در دنیای مادّی بر دوش بگیرد.
---
2. آیا خلافت انسان فقط مخصوص زمین است؟ یا اگر انسان به ماه و مریخ رفت، دیگر خلیفه نیست؟
این سؤال خیلی زیباست و مستقیماً ما را وارد حوزهی "فلسفهی خلافت" و "مرزهای ماموریت انسان" میکند.
پاسخ:
خلافت، مربوط به انسان بودن است، نه صرفاً محل زیست انسان.
وقتی خدا فرمود: "انی جاعل فی الارض خلیفة"، منظور این است که محل آغاز و فعلیت یافتن این مقام، زمین است. اما این خلافت محدود به زمین نیست، بلکه با گسترش حضور انسان به هر جا که برود، این مأموریت با اوست.
انسان در کره ماه هم اگر مسئولانه، اخلاقمدار، با شعور الهی و عقلانی رفتار کند، باز هم خلیفه است.
پس خلافت انسان تابع جایگاه وجودی اوست، نه جغرافیای او.
در واقع:
> کسی که به مقام "خلیفة اللهی" برسد، هرجا برود، همانجا خلیفه است.
---
جمعبندی کوتاه:
1. بهشت مقدمهای بود برای زمین، نه نقض هدف خلافت.
2. خلافت آدم از زمین آغاز میشود، اما محدود به آن نیست؛ بلکه هرجا که انسان با هویت انسانیِ الهی قدم بگذارد، آنجا زمین خلافت اوست.
خب ، در آن مرحله ای که بقول شما مقدماتی آدم قبول نشد که ، پس باید همان جایگاه ، همان مرحله اعلام میشد که آدم مردود شد ، و مجددا یک همه پرسی انجام می گرفت و یک خلیفه که نه خون بریز د و نه فساد کند انتخاب میشد ، ( البته میدانم که این سوال ها یه جوری دخالت در مشیت الهی ست ولی این ول کن من نیست ، خودم هم کم کم دارم عقلم و از دست میدم ، ، ، ، راستش زیاد هم مهم نیست, )
آفرین . شما خانم فا بسیار زیبا و باحوصله جواب میدین . منتها سوال کننده ، آنقدر درگیر سوالات شده ، که جای ورود پرتو های نور شما رو نمیده .
میفرماید :
و زمینهائی هستند که خشک و بی حاصلند . اگر بذری در آنها کاشته شود و هر قدر بر آنها باران ببارانیم ، باز خشک و بی حاصلند .
زمینم نیاز به Rain shower دارد ، منم زدم بر طبل بیعاری که آنهم عالمی دارد که به قربانش شوم ،
عزیزِ جان ، کسانی که جواب شما رو میدن ، خودشون در حال رشد هستن که جواب سوالات دیوانه وار پیاپی امثال شما رو چجوری بدن .
بدون اینکه خودشون دیوونه بشن😂😂
منتها عزیزِ جان ؛ آخر کار خودت مثل نیچه میشی و دیوونه میشی .
خدا شیطان را در نقابهای گوناگون از ما دور کند . آمین
عروج یعنی آگاه شدن پیامبر ، آنقدر گسترده شد تا از موضوعاتی که در فاصله های دور بود ، ایشان آگاه شد . مشاهده شون کرد. اما دلیل نداره که فهمیده شده باشن یا بهشون تسلط پیدا کرده باشن .
و انسان خلیفه مخلوقات روی زمین هست و نه هیچ سیاره دیگری . چون در منظومه هائ دیگر ، موجوداتی به مراتب هوشمندتر و لطیف تر و انسان گونه تر از آدم هست . آدم در حالِ حمل یک جز حیوانی و یک جز انسانی است .