معادل انگلیسی و فارسی "Fly off the handle"
معادل انگلیسی و فارسی
"Fly off the handle"
٥ پاسخ
اصطلاح “Fly off the handle” به معنای ناگهان خشمگین شدن یا از کوره در رفتن است. این عبارت معمولاً زمانی استفاده میشود که کسی به طور ناگهانی و بدون کنترل، عصبانی میشود.
مثالها:
- “When he heard the news, he flew off the handle.” (وقتی خبر را شنید، از کوره در رفت.)
- “You need to stay calm and not fly off the handle.” (باید آرام بمانی و از کوره در نروی.)
اصطلاح “Fly off the handle” به معنای ناگهان خشمگین شدن یا از کوره در رفتن است. این عبارت زمانی استفاده میشود که کسی به طور ناگهانی و شدید عصبانی میشود.
مثالها:
- “When he heard the news, he flew off the handle and started yelling.”
- وقتی خبر را شنید، از کوره در رفت و شروع به فریاد زدن کرد.
- “You need to stay calm and not fly off the handle every time something goes wrong.”
- باید آرام بمانی و هر بار که چیزی اشتباه میشود، از کوره در نروی.
- “She flew off the handle when she found out someone had scratched her car.”
- وقتی فهمید کسی ماشینش را خراشیده، از کوره در رفت.
1. To become very angry
2. To lose control of one's emotions
۱. از کوره در رفتن
۲.کنترل خود را از دست دادن
۳. عصبانی شدن
When his father found out the truth, he flew off the handle
- جوش آوردن
- قاطی کردن
- از کوره در رفتن
- قات زدن
-ترمز بروندن
- واکنش ناگهانی عصبی نشون دادن
- lose one’s temper
- fly into a rage
- begin to rant and rave
- blow one’s top
- hit the roof
- do one’s nut
- lose one’s cool
- flip one’s lid
- lose one’s rag
- etc
اختیار خود را از دست دادن