پرسش خود را بپرسید

معادل انگلیسی و فارسی "Fly off the handle"

تاریخ
٢ ماه پیش
بازدید
٧١

معادل انگلیسی و فارسی

 "Fly off the handle"

٢,٠٥١
طلایی
١
نقره‌ای
٥
برنزی
١٠٧

٥ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

اصطلاح “Fly off the handle” به معنای ناگهان خشمگین شدن یا از کوره در رفتن است. این عبارت معمولاً زمانی استفاده می‌شود که کسی به طور ناگهانی و بدون کنترل، عصبانی می‌شود.

مثال‌ها:

  • “When he heard the news, he flew off the handle.” (وقتی خبر را شنید، از کوره در رفت.)
  • “You need to stay calm and not fly off the handle.” (باید آرام بمانی و از کوره در نروی.)
٣٧,٩٣٣
طلایی
٣٨
نقره‌ای
٥٦٨
برنزی
١١٩
تاریخ
٢ ماه پیش

اصطلاح “Fly off the handle” به معنای ناگهان خشمگین شدن یا از کوره در رفتن است. این عبارت زمانی استفاده می‌شود که کسی به طور ناگهانی و شدید عصبانی می‌شود.

مثال‌ها:

  • “When he heard the news, he flew off the handle and started yelling.”
  • وقتی خبر را شنید، از کوره در رفت و شروع به فریاد زدن کرد.
  • “You need to stay calm and not fly off the handle every time something goes wrong.”
  • باید آرام بمانی و هر بار که چیزی اشتباه می‌شود، از کوره در نروی.
  • “She flew off the handle when she found out someone had scratched her car.”
  • وقتی فهمید کسی ماشینش را خراشیده، از کوره در رفت.
٤١٥,٠٣٦
طلایی
٣٣٥
نقره‌ای
٤,٦٥٤
برنزی
٢,٨٤٥
تاریخ
٢ ماه پیش

1. To become very angry

2. To lose control of one's emotions

۱. از کوره در رفتن

۲.کنترل خود را از دست دادن

۳. عصبانی شدن

When his father found out the truth, he  flew off the handle

٣١,٢٤٠
طلایی
٨
نقره‌ای
١١٥
برنزی
١٠٥
تاریخ
٢ ماه پیش

- جوش آوردن

- قاطی کردن

- از کوره در رفتن

- قات زدن

-ترمز بروندن

- واکنش ناگهانی عصبی نشون دادن

- lose one’s temper

- fly into a rage

- begin to rant and rave

- blow one’s top

- hit the roof

- do one’s nut

- lose one’s cool

- flip one’s lid

- lose one’s rag

- etc

٣٩,٠٥٧
طلایی
٤٧
نقره‌ای
٨٩٦
برنزی
٢٦٧
تاریخ
٢ ماه پیش

اختیار خود را از دست دادن

٢,١٦٥
طلایی
١
نقره‌ای
٣١
برنزی
٧
تاریخ
٢ ماه پیش

پاسخ شما