پرسش خود را بپرسید

معادل انگلیسی و فارسی "Fly off the handle"

تاریخ
٨ ساعت پیش
بازدید
٣٨

معادل انگلیسی و فارسی

 "Fly off the handle"

١,٧٧٨
طلایی
٠
نقره‌ای
٣
برنزی
٩٦

٥ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

اصطلاح “Fly off the handle” به معنای ناگهان خشمگین شدن یا از کوره در رفتن است. این عبارت معمولاً زمانی استفاده می‌شود که کسی به طور ناگهانی و بدون کنترل، عصبانی می‌شود.

مثال‌ها:

  • “When he heard the news, he flew off the handle.” (وقتی خبر را شنید، از کوره در رفت.)
  • “You need to stay calm and not fly off the handle.” (باید آرام بمانی و از کوره در نروی.)
٣٢,٦٥٦
طلایی
٢٩
نقره‌ای
٤١٥
برنزی
١٠٧
تاریخ
٥ ساعت پیش

اصطلاح “Fly off the handle” به معنای ناگهان خشمگین شدن یا از کوره در رفتن است. این عبارت زمانی استفاده می‌شود که کسی به طور ناگهانی و شدید عصبانی می‌شود.

مثال‌ها:

  • “When he heard the news, he flew off the handle and started yelling.”
  • وقتی خبر را شنید، از کوره در رفت و شروع به فریاد زدن کرد.
  • “You need to stay calm and not fly off the handle every time something goes wrong.”
  • باید آرام بمانی و هر بار که چیزی اشتباه می‌شود، از کوره در نروی.
  • “She flew off the handle when she found out someone had scratched her car.”
  • وقتی فهمید کسی ماشینش را خراشیده، از کوره در رفت.
٣٥٥,٣٣٨
طلایی
٢٦٨
نقره‌ای
٣,٨٥٤
برنزی
٢,٣٦٠
تاریخ
٦ ساعت پیش

1. To become very angry

2. To lose control of one's emotions

۱. از کوره در رفتن

۲.کنترل خود را از دست دادن

۳. عصبانی شدن

When his father found out the truth, he  flew off the handle

٣٠,٧٨٣
طلایی
٧
نقره‌ای
١٠٧
برنزی
١٠٥
تاریخ
٧ ساعت پیش

- جوش آوردن

- قاطی کردن

- از کوره در رفتن

- قات زدن

-ترمز بروندن

- واکنش ناگهانی عصبی نشون دادن

- lose one’s temper

- fly into a rage

- begin to rant and rave

- blow one’s top

- hit the roof

- do one’s nut

- lose one’s cool

- flip one’s lid

- lose one’s rag

- etc

٣٢,٩٢٢
طلایی
٤٢
نقره‌ای
٧٨٢
برنزی
٢٢٥
تاریخ
٨ ساعت پیش

اختیار خود را از دست دادن

٧٨٣
طلایی
٠
نقره‌ای
١٢
برنزی
٣
تاریخ
٨ ساعت پیش

پاسخ شما