جهان سیال پسا قطبی
تعریف کلی از اصطلاح سیاسی
جهان سیال پسا قطبی
چیه ؟ ایا ابر قدرت در این جهان داریم ؟
٦ پاسخ
اصطلاح "جهان سیال پسا قطبی" به یک دوره تاریخی و سیاسی اشاره دارد که پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد. در این دوره، ساختار دوقطبی که جهان را به دو بلوک عمده شرق و غرب تقسیم کرده بود، جای خود را به یک نظام جهانی پیچیدهتر و چندوجهی داده است.
در این جهان سیال پسا قطبی، ویژگیهای زیر قابل توجه است:
1. **چندقطبی بودن**: برخلاف دوران جنگ سرد که دو ابرقدرت (ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی) بهطور عمده سیاستهای جهانی را تعیین میکردند، در جهان سیال پسا قطبی چندین قدرت بزرگ و منطقهای وجود دارند که هر کدام نفوذ و تأثیر قابل توجهی دارند. کشورهایی مانند چین، اتحادیه اروپا، روسیه، هند و برخی دیگر از کشورها و بلوکها در این دسته قرار میگیرند.
2. **پیچیدگی و وابستگی متقابل**: روابط بینالمللی در این دوره بسیار پیچیدهتر و وابسته به یکدیگر هستند. اقتصاد جهانی، فناوریهای پیشرفته و شبکههای ارتباطی جهانی، تعاملات بین کشورها را بیش از پیش وابسته به هم کردهاند.
3. **تغییرات سریع و پیشبینیناپذیر**: تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جهان سیال پسا قطبی بسیار سریع و غیرقابل پیشبینی هستند. این امر باعث میشود که استراتژیهای بلندمدت و ثابت جای خود را به سیاستهای انعطافپذیر و سازگار با شرایط متغیر بدهند.
در پاسخ به سؤال دوم، در جهان سیال پسا قطبی ابرقدرتهای سنتی همچنان وجود دارند، اما توازن قدرت جهانی نسبت به دوران دوقطبی تغییر کرده است. ایالات متحده همچنان یکی از قدرتمندترین کشورها در جهان است، اما قدرتهای دیگر نیز در حال افزایش نفوذ و تأثیرگذاری خود هستند. بنابراین، بهجای یک یا دو ابرقدرت، اکنون چندین قدرت بزرگ وجود دارند که هر کدام در بخشهای مختلف جهان نفوذ دارند و در تعیین سیاستهای جهانی نقش دارند.
اصطلاح "جهان سیال پسا قطبی" به وضعیتی اشاره دارد که در آن ساختارهای سنتی قدرت جهانی که قبلاً دوقطبی (مانند جنگ سرد میان ایالات متحده و شوروی) یا تک قطبی (مانند دوره پس از فروپاشی شوروی با برتری ایالات متحده) بودند، به وضعیتی پیچیدهتر و متغیرتر تبدیل شدهاند. در این جهان، قدرت میان تعداد بیشتری از بازیگران توزیع شده و تعاملات بینالمللی پیچیدهتر و پویاتر شدهاند.
ویژگیهای اصلی این جهان عبارتند از:
1. **توزیع چندگانه قدرت**: قدرت جهانی به کشورهای بیشتری تقسیم شده است و دیگر تنها یک یا دو ابرقدرت وجود ندارند.
2. **رقابت و همکاری همزمان**: کشورها ممکن است در برخی مسائل با یکدیگر رقابت کنند و در مسائل دیگر همکاری کنند.
3. **افزایش نقش بازیگران غیردولتی**: سازمانهای بینالمللی، شرکتهای چندملیتی، و نهادهای غیردولتی نقش بیشتری در امور جهانی دارند.
4. **پیچیدگی و عدم قطعیت**: پیشبینی تحولات سیاسی و اقتصادی دشوارتر شده است زیرا تغییرات سریعتر و غیرقابل پیشبینیتر هستند.
در چنین جهانی، هرچند ابرقدرتهای سنتی مانند ایالات متحده و چین هنوز نفوذ قابل توجهی دارند، اما قدرت آنها کمتر متمرکز و بیشتر متوازن شده است. کشورهای دیگری مانند روسیه، اتحادیه اروپا، هند و برخی دیگر نیز نقشهای مهمی ایفا میکنند و در مجموع، هیچ کشور یا بلوکی به تنهایی قادر به دیکته کردن نظم جهانی نیست.
زمانی بود که دنیا فقط بین دو قدرت بزرگ مثل آمریکا و شوروی تقسیم شده بود (جنگ سرد) و بعدش وقتی شوروی فروپاشید، آمریکا تنها ابرقدرت شد. اما حالا اوضاع خیلی تغییر کرده. دیگه خبری از یک یا دو ابرقدرت اصلی نیست.
قدرت بین چندین کشور بزرگ مثل آمریکا، چین، روسیه، هند و اتحادیه اروپا پخش شده. هر کدومشون توی زمینههای مختلف مثل اقتصاد، نظامی و فناوری حرفی برای گفتن دارن. اما ماجرا فقط به این کشورها محدود نمیشه؛ سازمانهای بینالمللی مثل سازمان ملل، شرکتهای بزرگ چندملیتی و حتی افراد تأثیرگذار هم نقش مهمی دارن.
توی این دنیا، هیچ کشوری نمیتونه به تنهایی همه چیز رو کنترل کنه. همه به همدیگه وابستهان. مثلاً برای حل مشکلات بزرگی مثل تغییرات اقلیمی، بیماریهای همهگیر مثل کرونا، تروریسم و مهاجرت، همه کشورها و بازیگران مختلف باید با هم همکاری کنن.
به همین دلیل، این جهان جدید رو "سیال" میگیم، چون قدرت به طور مداوم در حال جابجایی و تغییر هست. پس دیگه خبری از ابرقدرت مطلق نیست و دنیا تبدیل به جایی شده که توش همه کشورها و بازیگران مختلف با هم تعامل دارن و چالشهای مشترکی رو با هم حل میکنن.
جهان سیال یعنی جهانی که در آن مراکز قدرت به طور مداوم در حال جابجایی هستند پس در نتیجه برخلاف دوران جنگ سرد نمی توان از تمرکز طولانی مدت قدرت در یک جبهه خاص (که در آن زمان شوروی و امریکا بودند) صحبت کرد. همین توضیح می تواند نشان دهد که چرا این ترم همراه با عبارت "پساقطبی" ذکر می شود: در واقع در چنین جهانی به سختی می توان حرف از "قطب" زد.
از جمله ویژگی های دینامیک روابط بین الملل در شرایط کنونی توسعه مفهوم قدرت در چند جهت / بعد است، بدین معنا که قدرت - که به صورت سنتی متمرکز بر قدرت نظامی بود- مولفه های مختلفی پیدا کرده است: بخصوص قدرت اقتصادی، قدرت سایبری و در نهایت قدرت نرم. بدین ترتیب تحلیل قدرت نیازمند ارزیابی وضعیت کنونی و آتی یک بازیگر (اعم از دولتی/غیر دولتی) در تمامی این مولفه هاست. همزمان، چنین رشد چند بعدی ای سبب می شود که یک کشور در یک دوره زمانی در زمینه اقتصادی یا نظامی پیشتاز باشد، اما به سرعت به دلیل تغییرات داخلی یا خارجی موقعیت خود را از دست بدهد و جایگاه خود را به کشور دیگری بدهد. این همان سیالیت جهت گیری قدرت در دنیای کنونی است.
از طرف دیگر، در گذشته تمرکز قدرت نظامی و برتری قاطع آن در این زمینه می توانست به شکل گیری یک "قطب" در یک واحد سیاسی منجر شود و قدرت اقتصادی تنها تا حدی که بتواند موتور محرک قدرت نظامی آن واحد سیاسی باشد، مهم بود. بدین ترتیب از آن جا که برتری قدرت نظامی در دو ایدئولوژی متضاد لیبرالیسم و کاپیتالیسیم در شوروی و ایالات متحده محسوس بود، شاهد شکل گیری دو قطب بودیم. این در حالی است که با توسعه چند بعدی مفهوم قدرت در شرایط کنونی اساسا تصور این که یک واحد سیاسی بتواند به تنهایی برتری غالبی در تمامی مولفه ها، یعنی قدرت نظامی، اقتصادی، سایبری و قدرت نرم داشته باشد، دشوار است. در حالی که ایالات متحده هنوز در هر چهار مولفه فوق دست برتر را دارد، قدرت نظامی روسیه و چین، قدرت اقتصادی چین، قدرت سایبری چین، روسیه، و تا حدی کره شمالی و ایران باعث بروز چالش برای شکل گیری یک قطب متمرکز در ایالات متحده می شود. در زمینه قدرت نرم شرایط اندکی پیچیده تر است: قدرت نرم امریکا تحت تاثیر سیاست های یکجانبه گرایانه خودش بخصوص در اوایل دهه 2000،ظهور گفتمان ترامپیسم و همچنین قدرت نرم اتحادیه اروپا به عنوان یک رقیب، می تواند تضعیف شود. اما در هر حال، تداوم تسلط و شکل گیری یک "قطب قدرت نرم" در ایالات متحده هم می تواند با چالش روبرو باشد. پس تداوم شکل گیری و تثبیت جایگاه یک قطب منفرد در ایالات متحده امریکا در دوران پسا جنگ سرد اکنون و پس از گذشت سه دهه از فروپاشی نظام دو قطبی با چالش جدی روبروست.
در جمع بندی باید گفت "جهان سیال پسا قطبی" از یک سو بر تغییرات مداوم مراکز تمرکز قدرت - با تمام مولفه های چهارگانه اش- در جهان تاکید دارد و از سوی دیگر با توجه به گسترده شدن مفهوم قدرت بر این دلالت می کند که تمرکز هژمونیک تمام مولفه های قدرت به صورت یکباره و یکجا در یک واحد سیاسی واحد بیش از پیش دور از دهن می شود که سبب می شود به جای شکل گیری یک یا تعداد محدودی "قطب"، با تعداد بیشتری واحد "قدرتمند" که هر کدام می توانند در یک و یا تعداد معدودی مولفه قدرت برتری داشته باشند روبرو باشیم.
پیشنهاد می کنم دو کتاب: آینده قدرت از جوزف نای و روبرت کوهن و همچنین کتاب بینش استراتژیک اثر برژینسکی را مطالعه کنید.
"جهان سیال پسا قطبی" اصطلاحی است که برای توصیف نظم جهانی در حال تحول پس از جنگ سرد به کار میرود. این اصطلاح به وضعیتی اشاره دارد که در آن دیگر دو ابرقدرت غالب (ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی) وجود ندارد که بر سیاست جهانی تسلط داشته باشند.
در این جهان، قدرت به طور فزایندهای پراکنده شده است و بازیگران جدیدی مانند چین، هند، برزیل و اتحادیه اروپا در حال ظهور هستند. این امر منجر به تنوع بیشتر در روابط بینالملل و همچنین چالشها و فرصتهای جدیدی شده است.
ویژگیهای کلیدی جهان سیال پسا قطبی:- پراکندگی قدرت: دیگر هیچ ابرقدرتی وجود ندارد که بر سیاست جهانی تسلط داشته باشد. قدرت به طور فزایندهای بین بازیگران متعدد توزیع میشود.
- چند قطبی شدن: ظهور قدرتهای جدید مانند چین، هند، برزیل و اتحادیه اروپا، نظم جهانی را چند قطبیتر کرده است.
- عدم قطعیت: آینده نظم جهانی نامشخص است و چالشها و فرصتهای جدیدی پدید آمدهاند.
- وابستگی متقابل: کشورها به طور فزایندهای به یکدیگر وابسته هستند، که منجر به همکاری و رقابت بیشتر میشود.
در حالی که دیگر هیچ ابرقدرتی به مانند ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در جنگ سرد وجود ندارد، برخی کشورها به عنوان قدرتهای بزرگ در نظر گرفته میشوند. این کشورها شامل:
- ایالات متحده: ایالات متحده همچنان قدرتمندترین کشور جهان از نظر اقتصادی و نظامی است. با این حال، نفوذ آن در حال کاهش است.
- چین: چین به سرعت در حال تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی و نظامی بزرگ است و رقیب اصلی ایالات متحده به حساب میآید.
- روسیه: روسیه هنوز هم یک قدرت نظامی قابل توجه است و در برخی مناطق مانند خاورمیانه نفوذ قابل توجهی دارد.
- اتحادیه اروپا: اتحادیه اروپا بزرگترین بلوک اقتصادی جهان است و در سیاست جهانی نقش مهمی ایفا میکند.
- هند: هند به سرعت در حال تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی بزرگ است و پتانسیل تبدیل شدن به یک بازیگر مهم در سیاست جهانی را دارد.
زاغه انبار مهمات دست درازی به نیروی عزیز زیر پرچم
سلام علیکم
جسارتا اگه به ما منفی نمیدین و با اکانت های مختلف خودتون رو لایک نمی کنین، یه کامنت بذاریم!
فی امان الله