وجود نداشتن معنی خاص برای ممنوع در فارسی
باسلام
عزیزان؛ من که الان داشتم لغات رو رصد میکردم به فکرم رسید کلمه ممنوع که در ترکی به ان قدغن گفته میشود اما در زبان فارسی معنای خاصی برای ان در نظر نگرفته شده است مثلا بخواهیم بگوییم ورود ممنوع ما باید اینارو بکار ببریم که اصلا معنی نمیدن این معنی ها هم منبعش همین سایت هست{ورود = غیرمجاز، غیرقانونی ممنوعه، منع شده، ناروا، نهی} اگر معنی خاصی دارد بفرمایید تا اگاه شویم.
٩ پاسخ
درود بر شما
گرچه واژه های پارسی دیگری هست که برای "ممنوع" بکار می رود، به مانند: ناروا،ناشایست(نَشاید!)،نشدنی و...
ولی می توان از بدست آمده یا فرآوری(مشتقات) واژه "پنام" واژه ای برای "ممنوع" ساخت!
https://abadis.ir/fatofa/پنام/نمونه:
ممنوعه >>> پَنامه
ممنوع شده >>> پَنامیده(پَنامیدن)
اینجا ورود ممنوع هست >>> اینجا راهش(راهیابی اش) پَنام هست
ممنوع از کار >>> پَنام از کار
( ممنوع الکار: واژه ای به نادرستی هست؛ زیرا، واژه پارسی با "ال: حرف تعریف" عربی سرهم کرده است! )
در زبان های ایرانی به ورود و اجازه ؛ هشتن و هلیدن میگفتند که هشتن را امروزه در هشتانه = آستانه به معنی ورودی و جایگاه ورود داریم ؛ هلیدن را در هُل دادن داریم یعنی اجازه و ورود ؛ ریخت مازندرانی آن بیِل( اجازه بده) یا بیهشتن میشود ؛ پس بهشت ( به + هشت ) یعنی جایگاه و ورودی خوب ؛ پس اگر بخواهیم برای اجازه ورود استفاده کنیم از بیل هِشت یا هِلِشت باید بهره ببریم که میشود وارد شوید ( اجازه ورود) و نِهِشت میشود وارد نشوید ؛ وارد نشوید ( در زبان مازندرانی به اجازه ندادن نی هِشتن میگویند و به اجازه دادن بیل هِشتن که بی هِشتن خوانده میشود )
بی یِ ل در گذر زمان به بَله فارسی امروزی تبدیل شد . در زبان لاتین ترکیب بی + هشتن بههههه یهش و یش و یس تبدیل شد که همان اجازه و بله می باشد
پس داریم..
( دقت کنید هِل همان هُل امروز شده فارسی میباشد که با گویش فارسی امروزه اُ گرفته و هُل خوانده میشود )
ورود ممنوع = ناهَشت = نا + هِشت = قدغن ( هر چند ریشه شناسی قدغن را باید بررسی کنم ک چرا گفتند ایرانی نیست )
ممنوع = (نی هِل = نی ِل به زبان مازندرانی ) به زبان فارسی = ناهِل ( نامجاز = ممنوع )
ورود ممنوع است / نداریم و ... = ناهشت است /نداریم هشت ناهِل است = هشت ناهُل است
ورود مجاز نیست = هشت بَل نیست = هشت هِل نیست
ورود مجاز = هِشت بَل/ هَشت بَل / هِشت هِل یا بله هِشت = بَلِهِشت ( بستگی داره با کدوم گویش بخواین براش واژه بسازین)( به زبان مازندرانی میشود بِل هِشت یا بی ِل هِشت )
اجازه ورود = هِلِ هِشت / هِلِ هَشت
اجازه خروج = هِلِ هفت ( هفت در گذشته خروجی بوده ( سپتامبر از شاخه های آن است ) و هشت یعنی اسکان مقیم و ورود و ...)
اجازه ورود ندارید = هِلِ هفت ندارید و ...
بازداشته - ناروا - ناشایا - نشدنی
ورود نکنید
ورود غیر مجاز
بازداری کردن ، بازداشتن،
شاید در زبان فارسی امروزی پیدا کردن کلمه ای با معنی دقیق و خیلی نزدیک به کلمه ممنوع کار ساده ای نباشد.اما می توان به جای به کارگیری جمله یا عبارت ورود ممنوع برای آن معادل سازی کرد. به عنوان نمونه :
وارد نشوید
دسترسی ندارید
ورود آزاد نیست
دسترسی فقط برای دیگران
در برای شما باز نیست
در برای همگان باز نیست
رفت و آمد همگانی آزاد نیست
ورود ویژه
درِ ویژه
و .... عباراتی مانند اینها.
شما کاملاً درست متوجه شدهاید. در زبان فارسی، کلمه "ممنوع" به تنهایی معنای خاصی ندارد و باید با کلمات دیگری همراه شود تا معنای مشخصی پیدا کند.
در مورد عبارت "ورود ممنوع"، این عبارت به تنهایی معنای مشخصی ندارد و باید با کلماتی مانند "غیرمجاز"، "غیرقانونی"، "منع شده" یا "ناروا" همراه شود تا معنای دقیق آن مشخص شود.
در زبان فارسی، کلمه "ممنوع" به تنهایی به معنای "قدغن" یا "ممنوع بودن" نیست. این معنی بیشتر در زبان ترکی کاربرد دارد. در فارسی، "ممنوع" باید با کلمات دیگری همراه شود تا معنای مشخصی پیدا کند.
شما درست متوجه شدهاید که در فارسی باید از عباراتی مانند "ورود غیرمجاز"، "ورود ناروا" یا "ورود منع شده" استفاده کرد تا معنای دقیق و مشخصی را منتقل کرد.
درود,ویپیک،نهژیک،نژیدیک،نژداد،پنامیده
مثلا درب جاهایی هست که مینویسن ورود ممنوع پس با گفته شما میشه ورود پنامیده .
میگم که از واژه های دیگه هم می تونیم بکار ببریم
ولی با این همه میشه؛
راه پَنام هست یا راهش پنامیده
سلام دوست عزیز پس چرا تو در اتاق عمل نمینویسن ورود ناروا - نشدنی - بازداشته و چسبیدیم به ممنوع