پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٩٣٦)
اکنون که به آن می اندیشم. . . جوری که به یاد می آورم. . . حالا که به یاد می آورم. . . حالا که فکرش را می کنم. . .
فرجام گرایی پیامدگرایی نتیجه کرایی
خوش نوشت خوش نگاشت
از قلم تراوش کردن
سپاسنامه
لقمه چرب و نرم نقل و نبات نان و آب دار ( کنایه از موقعیتی پرسود )
کار نان و آب دار شغل پردرآمد شغل نان و آب دار
نام آور صاحب نام شناخته شده جاافتاده پابرجا تثبیت شده
زبان های رومی - آلمانی
جاز نواز نوازنده جاز جاززن
از سر گذراندن دستخوش ( چیزی ) شدن
به ارمغان آوردن برجای نهادند از خود میراث. . . به جای نهادن
ترجمه شناسی ترگمان شناسی ( رشته دانشگاهی که در کشور ما بانام ـمترجمی ـ یا همان ترانسلیشن در دانشگاه ها تدریس می شود، در کشورهای دیگر با نام ترانسلی ...
سرکش، طغیانگر ( برای فرزنث، شاگرد ، . . . )
دوباره، مکرر، باز، بازهم فریاد دوباره، دوباره ( در اجراهای هنری ) درخواست تکرار یک اجرای هنری از سوی تماشاگران
رودررویی
در محیط آزمایشگاهی
تک گام ( نوعی موسیقی با ریتم تند برای رقص های دسته جمعی در مجالس )
سینمای شوروی موسسه دولتی سینمای شوروی
Tenterfram چارچوبی برای کشیدن، خشک کردن یا شکل دادن پارچه. این چارچوب زنجیره ای از قلاب ها در بالای خود داشت که پارچه های بزرگ را از آن آویزان می کرد ...
سر بزنگاه، سروقت، لحظات پایانی
گفتار نوشته ( در فیلم های صامت )
معماری تبلیغاتی ( در شوروی سابق ) این واژه در جامعه شوروی پس از انقلاب، در پی واژگان فیلم تبلیغاتی و قطار تبلیغاتی و. . . ( agit film و agit train ) ...
مغان، موبدان زرتشتی بزرگان، خردمندان، فرهیختگان ( در برخی متن های غیرمذهبی )
ژنده پوش
موی ( کسی را ) کَندن موی ( کسی را ) کشیدن
یکی از معناهایش، شطرنجی، چهارخانه و . . . ، برای طرح پارچه می باشد.
دست تنها یک تنه به تنهایی
روش بالینی برخورد بالینی ( پزشک دربرابر بیمار )
منزل پدری
راهکار، راهبرد
مجاز استعاره آرایه های ادبی آرایه های مجازی
مجاز آرایه های ادبی آرایه های مجازی
منادا علامت ` که برای افعال مخفف و مالکیت بکار می رود.
روی هم رفته
دشت گسترده
نفس روح افزا دمیدن
به بوته آزمایش نهادن به بوته آزمایش گذاشتن
رسا بودن گویا بودن شیوا بودن کارآمد بودن معنا را رساندن
موسسه کشاورزی وروستایی دولتی مزرعه دولتی
gird ( up ) one's loins کمر همت را بستن آماده شدن ( برای انجام کار دشوار یا پرتقلا )
gird ( up ) one's loins آماده شدن ( برای انجام کار دشوار یا پرتقلا ) کمر همت را بستن
gird ( up ) one's loins آماده شدن ( برای انجام یک کار دشوار یا پرتقلا ) کمر همت را بستن
هیجانی، پرشور، مشتاق
امربر، ساقدوش، شاگرد پسر بچه ای که به پاپ ، فرمانده، یا هر مسئول بلندپایه دیگری خدمت می کند. دانشجوی جوان دانشکده افسری ( در روسیه تزاری )
سپاه جوانان ( آکادمی نظامی روسیه تزاری برای فرزندان اشراف ) Page یا page boy به پسربچه ، نوچه، شاگرد و . . . گفته می شود که در محضر پاپ، پادشاه، فرم ...
باتلاق مرداب گنداب
ساختار سه پرده ای ساختار سه بخشی ( در سمفونی، باله، نمایش و داستان که دارای مقدمه چینی ، بدنه و پایان بندی است. )
نمایش زدایی داستان زدایی آب و تاب موضوع را کم کردن