pliable

/ˈplaɪəbl̩//ˈplaɪəbl̩/

معنی: قابل انعطاف، خم شو، خم پذیر، انحناء پذیر، نرم شدنی
معانی دیگر: زود خم شو، (آدم) نرم، سازگار، حرف شنو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pliably (adv.), pliability (n.), pliableness (n.)
(1) تعریف: easily bent; flexible; malleable.
مترادف: flexible, lithe, plastic, supple, yielding
متضاد: rigid
مشابه: ductile, limber, malleable, pliant, soft, tractable

- Knead the clay until it is pliable enough to work with.
[ترجمه گوگل] خاک رس را آنقدر ورز دهید که به اندازه کافی قابل انعطاف باشد تا بتوان با آن کار کرد
[ترجمه ترگمان] خاک رس را knead تا آن قدر نرم باشد که بتواند با آن کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: easily influenced by others; irresolute.
مترادف: flexible, impressionable, pliant, suggestible, susceptible
متضاد: obdurate, obstinate, rigid
مشابه: docile, ductile, irresolute, malleable, passive, receptive, soft, submissive, tractable, vulnerable

- He's too pliable to be relied on.
[ترجمه گوگل] او آنقدر انعطاف پذیر است که نمی توان به او تکیه کرد
[ترجمه ترگمان] اون خیلی انعطاف نشون میده که بهش تکیه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: reacting easily to changing conditions; adaptable.
مترادف: accommodative, adaptable, adjustable, elastic, flexible, supple
متضاد: rigid

- pliable policies
[ترجمه گوگل] سیاست های انعطاف پذیر
[ترجمه ترگمان] سیاست های قابل انعطاف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. green branches are still pliable
شاخه های سبز هنوز خمپذیرند.

2. Some kinds of plastic become pliable if they're heated.
[ترجمه گوگل]برخی از انواع پلاستیک در صورت گرم شدن انعطاف پذیر می شوند
[ترجمه ترگمان]بعضی از انواع پلاستیک اگر گرم شوند قابل انعطاف شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He'd always thought of her as pliable.
[ترجمه گوگل]او همیشه او را انعطاف پذیر می دانست
[ترجمه ترگمان]او همیشه به او به عنوان pliable فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Senior officials would have preferred a more pliable government.
[ترجمه گوگل]مقامات ارشد دولت منعطف تر را ترجیح می دادند
[ترجمه ترگمان]مقامات ارشد دولت قابل انعطاف بیشتری را ترجیح می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He wanted a sweet, pliable, obedient wife.
[ترجمه گوگل]او یک همسر شیرین، منعطف و مطیع می خواست
[ترجمه ترگمان]او همسر شیرین و pliable و مطیع و مطیع می خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The plant has long pliable stems.
[ترجمه گوگل]این گیاه دارای ساقه های بلند و انعطاف پذیر است
[ترجمه ترگمان]گیاه ساقه های بلند نرم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Replacing him with some one more pliable would be a controversial decision for any government.
[ترجمه گوگل]جایگزینی او با یک فرد منعطف تر، تصمیمی بحث برانگیز برای هر دولتی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]جایگزینی او با یک فرد قابل انعطاف یک تصمیم بحث برانگیز برای هر دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fresh pupa, having cast off its pliable caterpillar skin, had hardened and become black-brown.
[ترجمه گوگل]شفیره تازه که پوست کاترپیلار انعطاف پذیر خود را بیرون انداخته بود، سفت شده و به رنگ قهوه ای سیاه درآمده بود
[ترجمه ترگمان]The تازه کرم ابریشم نرم آن را بیرون انداخته بودند و قهوه ای تیره شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's what makes your hair bouncy and pliable.
[ترجمه گوگل]این چیزی است که موهای شما را درخشان و انعطاف پذیر می کند
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که باعث می شود موهای شما خوب و نرم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All of the larvae are pliable, however; none is frozen solid.
[ترجمه گوگل]با این حال، همه لاروها انعطاف پذیر هستند هیچ کدام جامد یخ زده نیست
[ترجمه ترگمان]با این وجود، همه نوزادها pliable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Important legal concepts are pliable moulds, into which different creations can be poured.
[ترجمه گوگل]مفاهیم حقوقی مهم، قالب‌های انعطاف‌پذیر هستند که می‌توان خلاقیت‌های مختلف را در آن ریخت
[ترجمه ترگمان]مفاهیم قانونی مهم moulds انعطاف پذیر هستند که در آن ها محصولات مختلف می توانند ریخته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He felt the Judge's icy fingers and the pliable rope against his neck.
[ترجمه گوگل]انگشتان یخی قاضی و طناب انعطاف پذیر را روی گردنش احساس کرد
[ترجمه ترگمان]انگشتان یخ سرد قاضی و طناب pliable را بر گردنش احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The system helps make workers more pliable to the demands made by management.
[ترجمه گوگل]این سیستم کمک می کند تا کارگران در برابر خواسته های مدیریتی انعطاف پذیرتر شوند
[ترجمه ترگمان]این سیستم به کارگران کمک می کند تا انعطاف پذیری بیشتری نسبت به خواسته های مدیریت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cane is pliable when wet.
[ترجمه گوگل]عصا هنگام خیس شدن انعطاف پذیر است
[ترجمه ترگمان]عصا وقتی خیس می شود نرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Instead, I was a pliable, compliant inhabitant of a world of vague feelings and limited comprehension.
[ترجمه گوگل]در عوض، من ساکنی انعطاف پذیر و مطیع دنیایی از احساسات مبهم و درک محدود بودم
[ترجمه ترگمان]به جای آن، من a نرم و مطیع یک دنیای احساسات مبهم و درک محدود بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل انعطاف (صفت)
flexible, pliable

خم شو (صفت)
limber, pliant, flexible, pliable, lithe

خم پذیر (صفت)
pliable

انحناء پذیر (صفت)
pliable

نرم شدنی (صفت)
pliable

تخصصی

[نساجی] قابل انحناء - خم شو - نرم خمیری

انگلیسی به انگلیسی

• flexible, supple; bendable; easily influenced; easily molded or shaped
if something is pliable, it bends easily without breaking.
someone who is pliable can be easily influenced and controlled.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pliancy / pliers / pliability
✅️ صفت ( adjective ) : pliable / pliant
✅️ قید ( adverb ) : pliantly
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pliancy / pliers / pliability
✅️ صفت ( adjective ) : pliable / pliant
✅️ قید ( adverb ) : pliantly
1 - منعطف و خم شدنی
2 - ادم منعطف و حرف شنو
adjective
[more pliable; most pliable]
1 : able to bend, fold, or twist easily : flexible
◀️Because the leather is pliable, it's easy to work with
2 : too easily influenced or controlled by other people
...
[مشاهده متن کامل]

◀️She sometimes takes advantage of her pliable parents
◀️His principles are pliable
🗼 PLIABILITY 🗼 اسم غیرقابل شمارش
◀️the pliability of the leather
Adjective
خم پذیر، خم شو، انحنا پذیر، نرم شدنی، قابل انعطاف
◀️ Green branches are still pliable : شاخه های سبز هنوز خم پذیرند.
◀️ On the playing field where the boys would play football, i remember one time i confiscated the ball because you know i was hit every second. At one point Muhammad was nearby. I kind of looked at him. Was it me Miss. I said ok, just move on. He wasn't argumentative, rude, aggressive. He just was very pliable
◀️ How do I keep my toothbrush bristles soft?
Holding your toothbrush under hot water is one of the most effective ways to soften your bristles. As the water heats the bristles and gets absorbed in the fibers, it will soften them and make them more pliable. Hold the handle of the toothbrush so you won't burn yourself.

بپرس