پیشنهاد‌های مالک میرزائی (٣٧٣)

بازدید
٤٥٠
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به هوا خوری رفتن، به هوا خوری بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دو معنی دارد: - صبح کله سحر ، خروس خون - آدم یا چیز بی ارزش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سین جین کردن you sharpshooting me , punk? تو بچه ولگرد داری منو سین جین می کنی؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سر هم کردن I'm cooking to good a story دارم یم داستان بدرد بخور سر هم می کنم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در اصطلاح جنگی : منور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تک و تنها I was all by myself. تک و تنها بودم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

خط قرمز معامله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرفش رو هم نزن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

غصه نخور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

وضعمون خوبه. اوضاعمون ردیفه. رو غلتکیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

احمق بالفطره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

راه افتادن و از جایی به جای دیگه رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

احمق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-٣٠

به شخص مفعول می گویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

محکم باش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

چه خبر مبرا؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

آفتاب از کدوم طرف در اومده؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

هر چی باشه. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سلام به همگی - سلام به اینی که می گم گوش کنید - به من توجه کنید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مواد زدن ، مواد مصرف کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

راستشو بخواهید. .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مورد نداره. اشکال نداره. I might as well hang with you guys if that's cool. اگه اشکال نداره منم پیش شماها تلپ میشم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

حاشیه رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

راه و چاه چیزی را به کسی یاد دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در مورد شلوار : پاچه bottom of your pants are awful tight. پاچه شلوارت خیلی تنگه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آدم قرتی ، اهل مد روز و . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

عالیه که می بینمت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

یه خورده زیاده رویه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به خاطر تو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

حوصله کسی را داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

با هم خوش گذروندن ، صفا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فکر کنم it's supposed to be bonkers. فکر کنم عقلش پاره سنگ بر می داره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

ایول God damn, son! It's pretty nice, ایول داری پسر . خیلی خوشگل شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حرف رو صریح و شفاف گفتن ، قایم نکردن حرف ، رک و پوست کنده حرف زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تقاص پس دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اجرای خوبی داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چشم برداشتن did you lose sight of the defendant? آیا شما لحظه ای از متهم چشم برداشتید؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

همین دور و بر ، همین نزدیکی ، همین نقطه از کشور که ما زندگی می کنیم. It's so good to see you. What brings you to this neck of the woods? خیلی خوبه ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

قبوله ، حله ، خودشه ، اینه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تو مخمصه افتادن ، دندون آدم به سنگ خوردن ، گرفتار شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نخود هر آش شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسل کننده I hate this stupid place! از این مکان کسل کننده متنفرم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گه دونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فیصله دادن ، جمع و جور کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اینم از. . . . ( موقع رونمایی از چیزی یا معرفی شخصی گفته می شه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

حرفی ندارم ( باهات موافقم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خودش گویای همه چیزه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زد و بند کردن با دادستان و . . .

پیشنهاد
١

نمک گیر کردن