hold on

/hoʊld ɑn//hoʊld ɑn/

1- (با دست) نگهداشتن یا چسبیدن به 2- ادامه دادن، اصرار کردن 3- توقف کردن، صبر کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to wait.

- Can you hold on for a moment? I'll need to check that.
[ترجمه نوید میرشفیعی] میشود لطفا یک لحظه صبر کنی؟ باید آن را چک کنم
|
[ترجمه tara nooshiyan] میتونی صبر کنی؟ باید اون رو چک کنم.
|
[ترجمه آرینا💜] میشه لطفا یک لحظه دست نگه داری؟ من نیاز به بررسی و چک کردن آن دارم
|
[ترجمه گوگل] میتونی یه لحظه دست نگه داری؟ من باید آن را بررسی کنم
[ترجمه ترگمان] میشه یه لحظه صبر کنی؟ باید چک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to hold an object for the support or safety of your body or because you do not want to lose it.

- She held on to the strap as she stood in the subway car.
[ترجمه گوگل] وقتی در واگن مترو ایستاده بود، بند را نگه داشت
[ترجمه ترگمان] همان طور که در واگن مترو ایستاده بود، به تسمه چرمی تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The child held on tight to her teddy bear.
[ترجمه مرتضی] کودک به سختی خرس عروسکی خود رادر آغوش کشیده است .
|
[ترجمه گوگل] کودک خرس عروسکی خود را محکم گرفته بود
[ترجمه ترگمان] بچه به خرس عروسکی تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Hold on tight and don't let go!
[ترجمه گوگل]محکم بگیر و رها نکن!
[ترجمه ترگمان]محکم نگهش دار و ولش نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hold on, I'll check in my diary.
[ترجمه آرینا💜] لطفا یک لحظه صبر کن ، می خواهم دفتر خاطراتم را بررسی کنم
|
[ترجمه گوگل]صبر کن، دفتر خاطراتم را چک می کنم
[ترجمه ترگمان]صبر کن، دفتر خاطراتم رو چک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Love makes you hold on to things you wouldn't have been able to.
[ترجمه Aida] عشق باعث میشود شما به چیز هایی پایبند شوید که تاکنون قادر به پایبند بودن به آن نبوده اید
|
[ترجمه گوگل]عشق باعث می شود چیزهایی را که نمی توانستید بچسبید
[ترجمه ترگمان]عشق باعث می شود چیزهایی را که شما قادر به آن نیستید نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hold on for a minute,I've just got to put on my makeup.
[ترجمه فاطیما ک] یک دقیقه صبر کن، من فقط باید آرایش کنم
|
[ترجمه گوگل]یک دقیقه صبر کن، من فقط باید آرایش کنم
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه صبر کن، باید آرایش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hold on the phone for a second. Let me find a pen to write down your phone number.
[ترجمه فاطیما ک] یک لحظه تلفن را نگه دارید، اجازه بدید یک خودکار برای نوشتن شماره تلفن شما پیدا کنم
|
[ترجمه گوگل]یک ثانیه گوشی را نگه دارید اجازه بدهید یک خودکار پیدا کنم تا شماره تلفن شما را یادداشت کنم
[ترجمه ترگمان]گوشی رو نگه دار بذار یه خودکار پیدا کنم که شماره تلفنت رو بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Would you like to hold on?
[ترجمه گوگل]آیا دوست دارید نگه دارید؟
[ترجمه ترگمان]می خوای ادامه بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I feel a bit tired. However, I can hold on.
[ترجمه گوگل]کمی احساس خستگی می کنم با این حال، من می توانم تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]کمی احساس خستگی می کنم با این حال، من می توانم ادامه دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everybody can fly without wings when they hold on to their dreams.
[ترجمه منیر] همە میتوانند بدون بال پرواز کنند اگر بە رویا هایشان متوصل شوند
|
[ترجمه گوگل]هر کس وقتی رویاهای خود را نگه دارد می تواند بدون بال پرواز کند
[ترجمه ترگمان]هر کسی می تواند بدون بال پرواز کند، وقتی که آن ها به خواب خود نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Firms are now keen to hold on to the people they recruit.
[ترجمه گوگل]شرکت ها اکنون مشتاق هستند تا افرادی را که استخدام می کنند حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]حالا شرکت ها مشتاق هستند که به افرادی که استخدام می کنند پایبند باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With all the love a heart can hold on your birthday. On this special occasion,I want you to know it is you who make my life meaningful. My love for you is more than I can express. I am to share every day with you till the end of my life. Happy birthday!
[ترجمه گوگل]با تمام عشقی که یک قلب می تواند در روز تولد شما نگه دارد در این مناسبت خاص، می خواهم بدانید این شما هستید که زندگی مرا معنادار می کنید عشق من به تو بیش از آن است که بتوانم ابراز کنم من باید هر روز را تا پایان عمرم با شما در میان بگذارم تولدت مبارک!
[ترجمه ترگمان]با تمام عشقی که داری میتونی تولدت رو تحمل کنی در این موقعیت خاص، می خوام بدونی که این تو هستی که زندگی منو معنی دار می کنی عشق من به تو بیش از آن است که بتوانم بیان کنم من تا آخر عمرم باید با تو درمیون بذارم! تولدت مبارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hold on, it gets better than you know.
[ترجمه منیر] صبر کنید، اوضاع ازانچە شما میدانید بهتر میشە
|
[ترجمه گوگل]صبر کن، بهتر از چیزی که می دانی می شود
[ترجمه ترگمان]صبر کن، این بهتر از اونیه که می دونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hold on to your ticket - you'll need it later.
[ترجمه مهدی] بلیتت رو نگه دار - لازمت میشه.
|
[ترجمه گوگل]بلیط خود را نگه دارید - بعداً به آن نیاز خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]به بلیت خودت بچسب - بعدا به آن نیاز پیدا خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The party has kept its tenacious hold on power for more than twenty years.
[ترجمه گوگل]این حزب بیش از بیست سال است که قدرت را با قدرت حفظ کرده است
[ترجمه ترگمان]این حزب بیش از بیست سال است که قدرت خود را بر سر قدرت حفظ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hold on to me tight.
[ترجمه Melika Seydi] محکم منو بگیر
|
[ترجمه گوگل]محکم بغلم کن
[ترجمه ترگمان]محکم بچسب به من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They have strengthened their hold on the troops.
[ترجمه گوگل]آنها تسلط خود را بر نیروها تقویت کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها قدرت خود را در برابر نیروهای نظامی تقویت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hold out, hang on, endure, stand firm; wait a minute, just a minute

پیشنهاد کاربران

صبر کن !
تفاوت Wait و Hold on:
ما Wait میکنیم چون بعد Wait یه اتفاقی توی راهه ولی Hold on صرفا یه توقفه که بعدش دوباره ادامه کارو پیش ببریم.
سفت چسبیدن به چیزی و در این امر پافشاری کردن.
صبر کن
hang on = hold on
Hold on=wait
hold on your dreams
رویاهات رو محکم بچسب
قبضه کردن ( به دست گرفتن )
طاقت آوردن
منتظر ماندن
صبر کردن
چسبیدن به یک وضعیت یا موقعیت
زنده بمون
صبر کن
وایسا
طاقت آوردن
Hold on میشه صبر کردن و مترادف با wait است
( فکر کردن و تاکید کردن نمیشه غلطه
فکر کردن میشه think و تاکید کردن میشه insist )
سلام
۱. یه لحظه گوشی، گوشی دستتان.
۲. با دست به چیزی چسبیدن، چیزی را با دست گرفتن.
۳. صبر کن، وایسا
صبر کردن ؛ وایسا ببینم ؛ چسبیدن , نگه داشتن
– Hold on, I'll be ready in just a moment
– We just had to hold on until help arrived
– Now hold on, that wasn't what we agreed
– He took my hand and held on very tightly
– Grab the rope and hold on, then we'll pull you in
محکم نگه داشتن
در هنگام رانندگی یعنی محکم بنشین
محکم باش
۱. به معنی صبر کردن
Please hold on for a moment.
۲. به معنی دوام آوردن، تحمل کردن ( شرایط سخت )
They managed to hold on until help arrived
wait second_ stop_slow down
محکم بشین
keep going
keep on
struggle on
carry on
go on
hang on
To survive
To last
✅دووم آوردن، تحمل کردن
✅پشت/سوار بر ( ماشین یا موتور سیکلت )
هنگام رانندگی یعنی محکم بنشین
یه لحظه وایسا، یه لحظه صبر کن
منتظر ماندن، صبر کردن،
فکر کردن
تاکید کردن
محکم نگه داشتن - سفت نگه داشتن
دل نکندن
بعضی وقتا میشه
گوشی دستت ( مثلا وقتی دارین با تلفن حرف میزنی یه میاد پشت خط به نفر اول میگید hold on )

به عنوان یه اصطلاح عامیانه به کار میره
به معنی ( واسا ) = غیر رسمی
حالت رسمی=wait
صبر کردن برای مدتی کوتاه
Hold on , hang on
صبرکردن
How we can download this dictionary
used to tell someone to wait for a short time
[حالت دستوری]
وایستا! ، به ایست!
صبر کن! تند نرو! دست نگاه دار!
[تلفن] : گوشی دستتان!
پایبند بودن
اصرار کردن
صبر کردن
دوام آوردن
( بادست ) نگه داشتن
تحمل کردن

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٤)

بپرس