wingman

/ˈwɪŋmən//ˈwɪŋmən/

معنی: خلبانجناحی
معانی دیگر: (در آرایش پرواز هواپیماهای جنگنده) هواپیمای پشت سر هواپیمای پیشگام، خلبان هواپیمای دوم، خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند

جمله های نمونه

1. If you're with a wingman, you may also want to do a Mr. Smooth type approach.
[ترجمه گوگل]اگر با یک وینگمن هستید، ممکن است بخواهید از نوع مستر اسموت نیز استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]اگر با یک wingman هستید، ممکن است بخواهید یک رویکرد نوع Mr را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Neyo and his wingman opened Allie's speeder bike, killing her in the resulting explosion.
[ترجمه گوگل]نیو و وینگمنش دوچرخه اسپیدر آلی را باز کردند و او را در انفجاری کشتند
[ترجمه ترگمان]Neyo و wingman موتور speeder آلی را گشودند و او را در انفجار ناشی از انفجار کشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can be my wingman anytime!
[ترجمه گوگل]تو می‌توانی در هر زمان وینگمن من باشی!
[ترجمه ترگمان]هر وقت خواستی می تونی رفیق پایه من باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Snow: Flying as a wingman again, I now know how my men felt.
[ترجمه گوگل]اسنو: با پرواز دوباره به عنوان بال من، اکنون می دانم که مردانم چه احساسی داشتند
[ترجمه ترگمان]برف، دوباره مثل یک رفیق پایه پرواز می کنم، حالا می دانم که مردان من چه احساسی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You remember milton weinberg, your old wingman?
[ترجمه گوگل]میلتون واینبرگ، وینبرگ قدیمی خود را به یاد دارید؟
[ترجمه ترگمان]میلتون دلاور، رفیق پایه قدیمیت رو یادت میاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The paper proposes some typical decision models of tactical activities in two-vs-two engagement: the cooperation of leader and wingman, defense and offense, weapon launch etc.
[ترجمه گوگل]این مقاله برخی از مدل‌های تصمیم‌گیری معمولی از فعالیت‌های تاکتیکی را در درگیری دو در مقابل دو پیشنهاد می‌کند: همکاری رهبر و وینگر، دفاع و حمله، پرتاب سلاح و غیره
[ترجمه ترگمان]این مقاله برخی مدل های تصمیم گیری مشترک در مورد فعالیت های تاکتیکی در دو - دو تعامل: هم کاری رهبر و wingman، دفاع و توهین، پرتاب سلاح و غیره را پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The young Corellian served as Red Two during the Battle of Yavin, and flew as Skywalker's wingman during the final approach on the Death Star's thermal exhaust port.
[ترجمه گوگل]کورلیان جوان در طول نبرد یاوین به عنوان رد دو خدمت کرد و در طول آخرین نزدیک شدن به درگاه اگزوز حرارتی ستاره مرگ به عنوان وینگمن اسکای واکر پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]The جوان در طول نبرد of به عنوان قرمز عمل کرد و به عنوان wingman s در طی آخرین رویکرد در درگاه اگزوز حرارتی Death به پرواز درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلبان جناحی (اسم)
wingman

انگلیسی به انگلیسی

• pilot who serves in a subordinate position to the lead pilot; aircraft that serves in a subordinate position to the lead aircraft

پیشنهاد کاربران

دستیار، همراه، وردست، همتیمی، همکار، شریک، یار، رفیق ( به عنوان یاریگر )
خلبان همراه ( وینق من در جائیکه بکار برده بشه ، حتما یک خلبان ( معمولا هواپیمای جنگنده ) لیدر یا رهبر است )
با عرض سلام و خسته نباشید ،
لطفا معنی : خلبانی که خارج از فرمان . . . . . . و در حمل و نقل هوایی را حذف نمایید .
ویندوز من یه واژه نظامی در رسته نیروی هوایی است و کاملا در اختیار و بفرمان لیدر یا رهبر دسته پروازی ، انجام ماموریت می کند و حمل و نقل هوایی یه واژه بیشتر غیر نظامی، حمل و نقل تجاری ، شخصی ، تفریحی و . . . . . هواپیمایی است و این واژه مصطلح آنان نیست .
...
[مشاهده متن کامل]

سپاس

1 -
a pilot whose plane is flying behind and to the side of a plane that is leading a group of planes flying together
هم پَر[ یا وینگمن در هوانوردی به خلبان یا هواپیمایی گفته می شود که در کنار یا پشت هواپیمای دیگری پرواز می کند و با هم آرایش هوایی دوتایی تشکیل می دهند.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
a friend who supports you, especially a man who supports another man when trying to meet or talk to possible partners
وینگمن نقشی است که اشخاص وقتی دوستشان برای نزدیکی به کسانی که به آنها به عنوان شرکای جنسی یا احساسی احتمالی علاقه دارد نیاز به کمک دارد، ایفا می کنند. وینگمن کسی است که خودی است و به کسی برای برقراری ارتباط عاشقانه کمک می کند. به طور کلی وینگمن یک شخص به او در اجتناب از توجه به شرکای احتمالی نامطلوب و جذب کردن شرکای مطلوب یا هر دوی این کارها کمک می کند.

wingman
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Wingman• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/wingman• https://en.wikipedia.org/wiki/Wingman_(social)
حریف تمرینی
همونطور که میدونید این رو به کسانی میگن که بهتون کمک میکنن تا با افراد جذاب اشنا بشین و باهاشون صحبت کنین و قرار بزارین و . . .
بهترین معنیی که میشه براش آورد �وصلت دهنده� هستش
مثال:
He is a good wingman if you can be friend with him you can find a lot of boy/girl friend
...
[مشاهده متن کامل]

اون وصلت دهنده ی خوبیه اگه بتونی باهاش دوست بشی میتونی کلی دوست دختر / پسر پیدا کنی

wingman ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: هم پَر
تعریف: خلبانی که در جناح و عقب تر از فرمانده گروه پرواز می کند
رفیق پایه
بهترین دوست ، شریک جرم
اما به طور کلی نقشی است که اشخاص وقتی دوستشان برای نزدیکی به کسانی که به آنها به عنوان شرکای جنسی یا احساسی احتمالی علاقه دارد نیاز به کمک دارد، ایفا می کنند. وینگمن کسی است که �خودی� است و به کسی برای برقراری ارتباط عاشقانه کمک می کند. به طور کلی وینگمن یک شخص به او در اجتناب از توجه به شرکای احتمالی نامطلوب و جذب کردن شرکای مطلوب یا هر دوی این کارها کمک می کند
...
[مشاهده متن کامل]

A wingman is a person that helps you meet attractive people and start talking to them.

بپرس