پیشنهاد‌های مالک میرزائی (٧١٠)

بازدید
١,٥٧٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اروم بودن ، خونسرد بودن. مثال Hold your horses. آروم باش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بوی دروغ به مشام رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آشنا به نظر رسیدن. مثال: Does it ring a bell? ایا اون چیزی رو به بادت میاره؟ واست آشنا نیست؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رو مخ کسی بودن ازار دادن دیگران. مثال: My friend drives me up the wall. رفیقم بدجوری رو مخمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مچ کسی رو هنگام دزدی گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیمرویی که زیاد پخته شده باشه. نیمروی نیمسوخته و سفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخم مرغ نیمرویی که زرده ش ابکی و سفیده ش کامل پخته باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخم مرغ آب پزی که بیش از مقدار کافی پخته شده باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخم مرغ آب پزی که درست به اندازه پخته شده باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تخم مرغ خاگینه ، خاگینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خشک ، بیات مثال The bread is stale. نون بیات شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لیوان بستنی لیوانی ، ظروف کوچک کاغذی و پلاستیکی یکبار مصرف مثل کاسه شله زرد و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تموم شدن شارژ گوشی. مثال. Excuse me. My phone died. Do you have a charger? ببخشید. شارژ گوشیم تموم شده. شارژر دارید؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به هم زدن و زیر و رو کردن غذاو نوشیدنی یا مایعات دیگر با قاشق و ملاقه و. . . . با کلمه whisk اشتباه نشود. Whisk به معنای هم زدن و مخلوط کردن با هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به زنبور غیر عسلی گفته می شود. زنبورهای نسبتا درشت زهرآلود زرد رنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای شونه تخم مرغ هم هست. A tray of eggs یک شونه تخم مرغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنی شانه تخم مرغ هم هست. A tray of eggs یک شونه تخم مرغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مالیدن و پخش کردن چیزهای مایع و نیمه مایع روی سطوح مثل کره و خامه و. . . روی نون. مثال: Spread the butter on the bread. کره رو بمال روی نون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معادل عامیانه "نمی دانم"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از شما عذرخواهی می کنم. عذر منو پذیرا باشید. ( عذرخواهی رسمی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

داخل شدن ، سوار شدن مثال: get on the bus. سوار اتوبوس شید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

برداشتن چیزی از زمین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نشستن. متضاد get up

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوست بودن. رابطه خوبی داشتن با کسی I'm down with Mahan. من با ماهان دوستم.

پیشنهاد
٠

خواهش می کنم ، این حرفا چیه؟ این عبارت معمولا در پاسخ به یک معذرت خواهی بکار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چنگال بزرگی که در باغبانی استفاده می شود. برای سوراخ کردن زمین و . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قیچی باغبانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعوت به برگشت ) به خانه . . . (

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعارف کردن به داخل ) منزل . . . . (

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جلوگیری کردن ، مانع شدن مثال: I can't help laughing. نمی تونم جلوی خنده ام رو بگیرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با ماشین کسی تصادف کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به خانه کسی رفتن ، به کسی سر زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اینکه هر چیز یخ زده رو بگذاریم یخش آب شه. به فرآیند آب شدن ماده منجمد یخ زده می گیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لقمه گرفتن. غذا رو داخل نون گذاشتن و نون رو پیچیدن و به حالت لقمه و ساندویچ در آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ماشینی شبیه اره موتوری که برای اصلاحشاخ و برگ اضافی و تزئین شمشاد ها و درختان زینتی باغ ها ، باغچه ها و پارک ها به کار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نون تُست مخصوص صبحانه. نون برشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظرت در موردش چیه؟ مثال: How did you find food? نظرت درباره غذا چیه؟ It was yammy. خوشمزه بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در فیزیک به معنای : جرم دار a massive particle: یک ذره جرم دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گرد سینک ظرفشویی که قابل جدا شدن و تمیز کردن است و برای جلوگیری از ورود تفاله ها و آشغال به داحل چاهک سینک استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چند تا معنی داره؛ پرستار و مراقب بچه مادربزرگ ، ننه بز ماده بالغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بز ماده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستشویی معادلی بی ادبانه و کوچه بازاری برای restroom

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یهو مثل جنازه افتادن و به خواب رفتن. معادل رسمی ترش میشه: fall asleep

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی تحت اللفظی: روی یخی نازک بودن. معنای اصطلاحی: توی دردسر افتادن. مثال: You're on thin ice. ممکنه تو دردسر بیفتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موی دماغ . مایه آزار و اذیت. حالت بی ادبانه ترش می شه: Pain in the ass

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بین خودمون بمونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من سالم و سلامتم. اوصاع سلامتیم عالیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خرد شدن شدید. مثلا شیشه یا سفال طوری ضربه بخوره که کاملا خرد بشه.