پیشنهادهای مالک میرزائی (٣٧٣)
میمون سانیان
کاری رو سرسری انجام دادن ، بی ملاحظه رفتار کردن
وادار به دویدن کردن
خودتو مسخره کردی. خودتو ضایع کردی
می فهمم . دو قرونیم جا افتاد
عالی - خفن
جو ( گیاه )
بدقیافه
دوست داشتن خاطر کسی رو خواستن
سگ سان
با اختلاف فاحش، نازترین حیوونیه که تو عمرم دیدم.
گربه جنگلی
مارمولک درختی نیست. چون من توی یک مستند در باره ایگواناها دیدیم این ها دو دسته هستند. ایگواناهای دریایی و خشکی. یک خزنده نسبتا درشت که در بین سنگ ها ...
سگ سانان
بهتر از هر کسی ، بهتر از بیشتر مردم
یک بار دیگه
رفیق فابریک
سوار کردن
نقشه ای در سر داشتن
1 - جون ، جونمی جون ، جونمی ، اوخ جون ، آخیش . . . 2 - خودشه. زدی وسط خال . ایول
کنار اومدن با یک مشکل عادت کردن به شرایط جدید
تو چی؟ از خودت بگو
چه بلایی سرش اومده؟ A:What about Teymoor? He's dead
از خودت بگو
محاکمه قتل - دادرسی قتل
آزادی مشروط به شرط وثیقه
آزاد کردن ( از زندان و بیمارستان روانی و . . . )
برنامه ها، طرح ها ، حرکت ها Give me a few hours to figure out the moves. یه چند ساعت بهم فرصت بده بفمم برنامه چیه
تند و تر و فرز انجام دادن کاری.
معنی سین جین کردن زیاد جالب نیست. تصحیح می کنم: زیر سوال بردن
از دست دادن عقل
شل مغز - احمق
اولویت اول
دماغ اویزون
یه چیزی بگم
تو کف بودن ، خمار بودن
عالی ، محشر
شنود کردن
CI یعنی خبرچین ، جاسوس ، مخبر مخفف confidential informant
در روابط دوستانه و عاشقانه: عزیزم ، جوجو
دهن گاله ت رو ببند. گاله رو ببند
داره میاد
با من سر جنگ داری؟ دنبال دعوا می گردی؟
you are a piece of work. تو کارت درسته ( هم برای تعریف هم برای طعنه )
روم به دیوار ، گلاب به روتون
ولش کن ، ولش کن بره بابا
دوستی خاله خرسه
نمک گیر کردن
کلمه atta یک پیشوند به معنی آفرین است که بر سر کلماتی مثل boy و girl می اید و به آن ها معنی آفرین و بارک الله می دهد. attaboy : آفرین پسر attagirl: ...
به هم اومدن. مثال: اون شلوار آبی و مانتوی سرمه ای به هم میان